کتاب حماسه‌ی حسینی، اثری چند جلدی است که به صورت همزمان در ژانرهای مذهبی، تاریخی و تحلیلی جای می‌گیرد. این کتاب در اولین نسخه‌های انتشار خود (سال ۱۳۶۳ هجری شمسی) تا چاپ ۳۰ ام به صورت سه جلدی ارائه می‌شد و از آن تاریخ (۱۳۷۷) تا به حال در دو مجلد از قطع رقعی به بازار نشر عرضه شده است.

حماسه‌ی حسینی، یکی از مهم‌ترین آثار استاد شهید، آیت الله مرتضی مطهری است که درباره‌ی وقایع عاشورا و کربلا نوشته شده و سعی دارد تا فهم دقیق‌تر و عمیق‌تری از فلسفه‌ی قیام امام حسین (ع) را به مخاطب خود هدیه کند. البته این کتاب حاصل دوران بعد از زندگی خود مطهری است و او هیچ‌گاه شخصا این اثر را منتشر نکرد؛ مع هذا دوستداران و شاگردان او در انتشارات صدرا، سخنرانی‌ها و یادداشت‌هایی از او که به موضوع امام حسین (ع) مربوط بودند را جمع‌آوری کرده و در این مجموعه‌ی کتاب به چاپ رساندند.

ما می‌خواهیم امروز مروری کوتاه بر این دو کتاب نسبتا مفصل که به ترتیب ۴۱۶ و ۳۰۸ صفحه را دربر می‌گیرند داشته باشیم. اما قبل از رفتن به بحر این خلاصه‌ی کتاب، ذکر سه نکته‌ی مهم، لازم و ضروری به نظر می‌رسد:

۱-دو جلد کتاب فعلی، نه‌تنها به موضوعات مختلف و متنوع یا منفک از همدیگر نمی‌پردازند، بلکه کاملا در مقام مکمل بودن قرار دارند و در راستای هم‌دیگرند. به این معنی که جلد اول کتاب حماسه حسینی حاصل متون پیاده شده از سخنرانی‌های ۲۵ گانه‌ی مرتضی مطهری طی پنج سال از منبرهای اوست و جلد دوم، متون و یادداشت‌هایی است که خود شهید از خود به جای گذاشته و این‌طور به نظر می‌رسد که اغلب مقاله‌های چاپ نشده یا پیش‌نویس‌هایی که بعدا در سخنرانی‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌اند را شامل می‌شود. درواقع دو جلد این کتاب، به صورت متناظر با هم ارتباط دارند و تنها تفاوت‌شان (غیر از برخی جزئیات)، نوع متن و داشتن یا نداشتن پرداخت است.

حال ما هم با اتکا به این نکات، در نوشتن خلاصه‌ای از حماسه‌ی حسینی، به جای چسبیدن به فصول و بخش‌های کتاب و یا ملانقطی بودن فرمی، سعی می‌کنیم تا روح این دو جلد را روایت‌گری کنیم و بیشترین توجه خود را در مرور اثر به مرور موضوعی اختصاص دهیم و هفت موضوع مهم از آن را –فارغ از فصل بودن‌شان- بازخوانی کنیم.

۲-اگر بخواهیم کتاب را از نظر عددی، تیراژ و تعدد تجدید چاپ بررسی کنیم، به اعداد بسیار بالایی (مثلا ۸۱ بار تجدید چاپ) می‌رسیم. اما بیشتر از این نکته، باید اهمیت یک کتاب را در اثرگذاری آن جستجو کرد و حماسه‌ی حسینی آن‌قدری اثرگذار بود که باعث می‌شد تا مخاطبان بعد از خواندنش سراغ سخنرانان و مداحان دیگر رفته و با استناد به نوشته‌های مرتضی مطهری به بحث و جدل با آن‌ها درباره‌ی درست یا غلط بودن نکات آن‌ها و دیدشان نسبت به مسائل مربوط به واقعه‌ی عاشورا بپردازند! از طرفی، از آن‌جا که مرتضی مطهری، شخصیتی والا و متصل به جریان جمهوری اسلامی بود، کسی جرأت این را نداشت تا او را به واسطه‌ی نوشته‌های بی‌پروایش به ضلالت یا توطئه‌گری علیهِ اسلام متهم کند و افکارش را به حاشیه ببرد.

۳-قبلا بارها در مجله‌ی کتابچی و مطالبی مختلف درباره‌ی عنصر «بینامتنیت» صحبت کرده‌ایم. عنصری که نشان می‌دهد چگونه هر تفکر یا ایده‌ای که می‌بینیم –حتی آن‌هایی که فرض می‌کنیم بدیع‌ترین‌ها هستند-، به صورت آیینه‌وار، نمودی از چیزهایی هستند که در گذشته وجود داشته‌اند. این فرضیه ورای ادبیات، به هر شمّه‌ای از جهان و هر پدیده یا حوزه‌ای مثل فلسفه، مذهب و حتی تاریخ قابل بسط است…

در همین راستا می‌توان درباره‌ی حماسه‌ی حسینی گفت که با وجود تصور عمومی برای اولین دانستن شهید مطهری در بازگویی حقایق عاشورا و دور کردن مخاطب از تحریفات، این صفت عددی، صفتی غلط برای او و کتابش است. شاید با درصد بالایی بتوانیم حماسه‌ی حسینی را بهترین اثر این حوزه بیابیم اما کتاب‌های دیگری اعم از «لولو و مرجان» نوشته‌ی علامه محدث (میرزا حسین) نوری و التنزیه نوشته سید محسن امین عاملی قبل از مطهری به این موضوعات پرداخته بودند. علی ای حال، تصور می‌کنم که روده‌درازی کافی است و بهتر است با سرعتی بیشتر به سراغ اصل مطلب برویم.

حماسه حسینی (جلد ۱)

حماسه حسینی (جلد ۱)

نویسنده : مرتضی مطهری
ناشر : صدرا
قیمت : ۱۶۱,۱۰۰۱۷۹,۰۰۰ تومان

حماسه‌ی حسینی

اولین و مهم‌ترین بحث مطهری در کتاب حاضر، همان چیزی است که تبدیل به مضافِ اسم کتاب هم شده است: «حماسه». نه، تصور نکنید که اصل را رها کرده و به فرع می‌پردازیم! اتفاقا نام‌گذاری چیزی که قرار است رویش بحث شود، یکی از مهم‌ترین گام‌های انتقال تفکر و معنای درونی آن است. پس بگذارید بپرسیم که تا به حال دقت کرده‌اید که چرا مطهری با وجود واژه‌های معمول‌تری اعم از قیام، انقلاب، نهضت، شورش و… که اتفاقا همگی بارِ مذهبی صرف یا حداقل بیشتری از واژه‌ی حماسه دارند، این واژه که یک واژه با بطن معناییِ کهن‌الگویی یا اساطیری است و بیشتر در زبان فارسی به کار می‌رود را برای کتابی این‌چنین مذهبی برگزید؟

پاسخ در این‌جاست که از نظر شهید مطهری، بارِ معناییِ حقیقی این حرکت، -حالا هر اسمی که به خود بگیرد از جنبش و ایستادگی و برخاستن و همین حرکت تا…-، بسیار بیشتر از آن است که با چنین اسامی‌ای یا اسامی‌ای که در بالا ذکر کردیم قابل وصف باشد. البته که خود حماسه هم چون از جنس واژه است، شاید نتواند به خوبی و دقت صددرصدی، بن‌مایه‌ی منظور را منتقل کند؛ چراکه حرکت امام حسین (ع) چیزی ورای مفاهیم حاضر و واژه‌های معمول است. با این وجود، به نظر می‌رسد که واژه‌ای هم‌چون حماسه با دارا بودن از یک بار معنایی عظیم، احساسی، مثبت، شورانگیز و وصف‌ناشدنی، احتمالا بهترین انتخاب بوده باشد.

خود مطهری در کتاب می‌گوید:

ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند علی علیه‌السلام یا حسین بن علی (ع) را به دست آورده‌ام، انصافا ادعای گزافی است و من جرأت نمی‌کنم چنین سخنی بگویم، اما این قدر می‌توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناخته و تاریخچه‌ی زندگی او را خوانده‌ام و سخنان او را –که متاسفانه بسیار کم به دست ما رسیده است- به دست آورده‌ام، و در حدودی که تاریخ عاشورا را –که خوشبختانه این تاریخ مضبوط است- مطالعه کرده و خطابه‌ها و نصایح و شعارهای حسین را به دست آورده‌ام، می‌توانم این طور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق‌پرستی است.

تحریفات در واقعه‌ی تاریخی کربلا

در بخش‌های بالا به طور ضمنی گفتیم که اگر کسی با درجه‌ی علمی یا سیاسی پایین‌تری از شهید مطهری، این حرف‌ها را زده بود، ممکن بود که اثرگذاری فعلی را نداشت، کتابی مشهور و پرفروش نمی‌شد، یا حتی بدتر از این‌ها ممکن بود به ورطه‌ی سانسور و توقیف و یا بایکوت و پیگرد نویسنده‌اش منجر شود!!! اما فکر می‌کنید که چرا؟ مگر می‌شود که یک کتاب با یک ژانر مذهبی، در جامعه‌ای مذهبی و مهم‌تر از آن در نظامی با پایه‌ای مذهبی باعث ایجاد دردسر برای نویسنده‌اش بشود؟ آیا ممکن است؟!

پاسخ آن‌جاست که مطهری در این کتاب، ورای فهم بعضا ساده‌اندیش و سطحی مذهبی، به دنبال یک قرائت اصیل و کم‌تر دیده شده (یا شاید دیده نشده) از مذهب است که طبعا ممکن است باعث سوءتفاهم شده یا به مخاطب این‌جور وانمود کند که در صدد تخریب هویت دینی است!

شهید مطهری در کتاب حماسه‌ی حسینی باورها و اعتقاداتی که توده‌های مردم طی چند قرن داشته‌اند را به چالش می‌کشد و بعضا با لودر از روی‌شان رد می‌شود و هیچ ابایی ندارد از اینکه آن‌ها را توهم بداند! البته همان‌طور که می‌دانید، موضع مطهری، موضع عناد نبوده و نیست؛ بلکه او از سر دلسوزی سعی می‌کند تا سره را از ناسره جدا کند و تنها چیزهایی که حقیقتا درست بوده‌اند را، – آن هم نه صرف خودشان- بلکه معنا و ماهیت‌شان را به مخاطب بیاموزد تا فهم عزادار حسینی از حسین بن علی، چیزی ورای تشنگی و جنگ و این جور مسائل بوده باشد و او اندکی به بطن زیبای حسین دست یابد.

مطهری در بخش‌های فصل دوم (که در عنوان این قسمت نامش را ذکر کردیم)، به طور ریشه‌ای به دنبال شناسایی و حذف تحریفاتی است که در طول قرن‌ها به مواجهه با اصل حماسه‌ی حسینی رفته‌اند. پس در ابتدا تحریف را معنا می‌کند، سپس انواع تحریف را بیان می‌کند، سپس به ذکر نمونه‌هایی می‌پردازد و در آخر با نام بردن از عوامل معمول تحریف ما را آماده می‌کند تا با حقایقی نشنیده –که همانا تحریفات بارها شنیده شده به عنوان حقیقت- هستند رودررو شویم.

از نظر شهید مطهری، «اغراض دشمنان، تمایل به اسطوره‌سازی و تحریک احساسات مردم از طریق جعل» سه عامل مهمی هستند که باعث شده‌اند تا این همه دروغ، اشتباه، مغالطه و رویابافی وارد دید شیعه به امام سوم خود شود. پس طبیعی است که از دل همین مسائل، می‌توان انگیزه‌های مختلف مستقیم و غیرمستقیم و هدف‌مند و ناخودآگاهی اعم از رسیدن به منفعت و بار مالی، منافع استراتژیک و سیاسی، مسائل کنترلی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی در بین توده‌های مردم و… را برای دستکاری‌های آشکار و پنهان و سهوی یا عمدی نام برد.

روضه یعنی دروغ!؟

مرتضی مطهری در حماسه‌ی حسینی، تا جایی پیش می‌رود که بسیاری از علما و روضه‌خوانان با سابقه‌ی اسلامی (و طبعا اندیشه‌هایشان) را زیر سوال می‌برد. برای مثال او با ملا آقای دربندی، نویسنده‌ی کتاب اسرار الشهاده و کسی که اولین بار تیغ زدن در عزای امام حسین را ترویج کرد، مخالفت حادی دارد و کتابش را هم پر از اقوال نامعتبر می‌داند.

دیگر مخالفت مرتضی مطهری با ملا حسین کاشفی است. کسی که عادت مقتل‌خوانی را با نوشتن کتاب افسانه‌ای روضه الشهداء به روضه‌خوانی تغییر داد. از نظر مطهری، کتاب او یکی از مضرترین کتاب‌ها در تاریخ شیعه بوده است. مطهری درباره‌ی کتاب روضه الشهدای کاشفی می‌گوید:

من وقتى این‌ کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم‌ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم‌هایى را مى‌آورد که اصلًا چنین آدم‌هایى وجود نداشته‌اند؛ در میان دشمن‌ها اسم‌هایى مى‌برد که همه جعلى است؛ داستان‌ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوانها] که اغلب بى سواد بودند و به کتابهاى عربى مراجعه نمى‌کردند، همین کتاب را مى‌گرفتند و در مجالس از رو مى‌خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه‌خوانى» مى‌گوییم. در زمان امام حسین روضه‌خوانى نمى‌گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه‌خوانى نمى‌گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمى‌گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه‌خوانى نمى‌گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه‌خوانى نمى‌گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه‌خوانى». روضه‌خوانى یعنى خواندن کتاب روضه‌الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال‌ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضه‌الشّهداء خواندن. ما شدیم روضه‌خوان، یعنى روضه‌الشّهداء خوان، یعنى افسانه‌ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن…

اما اگر از نام این دو نفر بگذریم و به مهم‌ترین باورها و داستان‌های مربوط به عاشورا در میان مردم بپردازیم، تعدادی از مهم‌ترین چیزهایی که توسط مطهری، مورد موضع‌گیری قرار گرفته‌اند، از این قرار است: روضه‌ی لیلا، مادر علی اکبر(ع)؛ ماجرای عروسی قاسم بن الحسن(ع)؛ داستان حضور هاشم مرقال در کربلا؛ روضه‌ی اربعین؛ ماجرای پراکنده شدن یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا؛ داستان شیر و فضه؛ داستان فاطمه‌ی صغری؛ داستان زعفر جنی؛ داستان بی‌بی شهربانو و موارد بیشتری از این دست…

ماهیت قیام حسینی

وقتی پای ماهیت‌شناسی به میان می‌آید، مطهری معتقد است که باید هم درمورد علل فاعلی و هم علل غائی یک موضوع صحبت و بررسی کرد تا به نتیجه‌ای درست رسید. او در همین راستا درمورد مسائل مختلفی اعم از چندماهیتی بودن نهضت، عامل تقاضای بیعت، عامل دعوت مردم کوفه، عامل امر به معروف و نهی از منکر، ارزش‌گذاری این مسائل، وظیفه‌ی امام و نهایتا منطق امام در تصمیم‌گیری بین این مسائل صحبت می‌کند.

اما احتمالا مهم‌ترین بخش قرائت مطهری از ماهیت قیام حسینی آن‌جاست که او با طعنه زدن به افرادی که قیام را اتفاقی فرض می‌کنند، معتقد است که «قیام امام حسین از نوع یک انفجار نبوده و یک عمل ناآگاهانه و حساب نشده به شمار نمی‌آید!»

او در بخشی از کتاب حماسه‌ی حسینی می‌گوید:

آیا جریان امام حسین (ع) به این صورت بود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که از زمان معاویه و بلکه از قبل از آن بر مردم و خاندان امام آورده بودند، دوره‌ی یزید که رسید، دیگر اصلا حوصله‌ی امام سرآمد و گفت هرچه بادا باد، هر چه می‌خواهد بشود؟! العیاذ بالله…. این نهضت در کمال آگاهی بوده است؛ انقلاب است، اما انفجار نه!

در همین راستا، بخش قابل توجهی از حماسه‌ی حسینی، به نقد مطهری روی این موضوع و متفکرینی که چنینی دیدی داشتند اختصاص می‌‌یابد. برای مثال، شهید مطهری در بخش یادداشت‌های کتاب، نقدهایی جدی به کتاب «شهید جاوید» نوشته‌ی نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی وارد می‌سازد و معتقد است اینکه نجف‌آبادی بر ضرورت تفکیک میان ابعاد باطنى شخصیت امام با رفتار ظاهرى ایشان و لزوم انسانِ عادى تلقى کردنِ امام تأکید دارد، غلط است.

تحلیل واقعه‌ی عاشورا

حالا پس از این همه صحبت کردن در باب ماهیت و فلسفه و بن‌مایه‌ی عاشورا توسط یک نفر، اگر قرار باشد او هم دوباره به روایت‌گری خود واقعه و اتفاقات ریز و درشتی که رخ داده‌اند مشغول شود، شاید کمی مایوس‌کننده به نظر برسد و نظرتان برگردد که «این هم همان است!»

اما درحقیقت مطهری اولا برای روایت‌گری دوباره‌ی خود دلایل محکمی دارد. او معتقد است که شخصیت‌های بزرگ در زمان‌های بعدی بهتر شناخته می‌شوند و همین نکته را در باب بازخوانی حوادث تاریخی هم عنوان می‌کند. ضمنا باید عنوان کرد که طبق گفته‌های بالا، اسناد مطهری هم نسبت به سایر روضه‌خوانان بسیار مستندتر است. پس به نوعی می‌شود گفت که بعد از تشخیص سره از ناسره توسط او و حذف تحریفات و یادگیری چگونگی نگاه اصولی، شاید بد نباشد یک بار از اول ماجراها را با دیدی بازتر و عمیق‌تر، واکاوی کرد تا چیزی از قلم نیفتد و نتیجه‌گیری خوبی صورت گیرد. و نکته‌ی آخر هم در جایی است که بیان شیوا و جذاب مطهری اجازه نمی‌دهد تا دلزده شوید و روایت او اصلا حس تکراری بودن را به شما نخواهد داد. چه‌اینکه کتاب حماسه‌ی حسینی، برخلاف بسیاری از کتاب‌های ماسبق خود که با هدف مطالعه‌ی روحانیون و علما نوشته می‌شدند، با هدف مطالعه‌ی مردم نوشته شده است.

شعارهای عاشورا

حالا که به این درک خوب از عاشورا رسیده‌ایم، درست و نادرست تاریخش را می‌دانیم و تحریفاتش را کنار گذاشته‌ایم، آیا باز هم باید همان شعارهای قبلی را بدهیم؟ این سوالی است که احتمالا مفهوم موضع مطهری درباره‌ی شعارهای عاشورا را واضح می‌کند. او به طرزی عمیق نشان می‌دهد که باید از آن‌چه که هست، وسواس بسیار بیشتری در انتخاب شعارهای عاشورا داشته باشیم؛ چرا که خود امام حسین (ع) هم این وسواس را داشته است.

از نظر مطهری، «هیهات من الذله» یکی از مهم‌ترین شعارهای عاشوراست که توسط امام حسین داده شده است. او معتقد است با وجود اینکه همه‌ی ائمه تلاش داشته‌اند تا عاشورا را زنده نگه دارند، اما وقتی که ما شعارهای اصلی امام را فراموش کرده و از چیزهایی جعلی یا نه چندان اصیل برای تبلیغش استفاده می‌کنیم –حتی اگر در دل خودمان مسائل درست را بدانیم و صرفا از این شعارها به مثابه شعر یا تهییج استفاده کنیم-، راه را به غلط رفته‌ایم.

مطهری می‌گوید امام حسین (ع) در شعارهایی که داده است، بیشترین دقت را داشته تا بتواند به وسیله‌ی آنان، فلسفه‌ی قیام خود را متبادر کند. پس از آن‌جا که علم و عمل با هم ارتباط نزدیکی دارند، در عزاداری‌ها باید به این نکته هم توجه ویژه‌ای داشت.

دسته بندی شده در: