«نشر نیلوفر» یکی از بهترین نشرهای ایرانی است که کتاب‌هایی فاخر با ترجمه‌های خوب منتشر می‌کند. در اینجا به معرفی پنج اثر پر فروش و برجسته‌ی منتشر شده از این نشر می‌پردازیم.

طاعون اثر آلبر کامو

داستان کتاب «طاعون» در شهری به نام اوران در الجزایر اتفاق می‌افتد. این کتاب داستان شیوع بیماری طاعون در تمام شهر و به دنبال آن قرنطینه شدن آن شهر را بیان می‌کند. رمان طاعون در قالب یادداشت‌هایی بیان می‌شوند که نویسنده‌ی آن در انتهای داستان مشخص می‌شود؛ این نویسنده مانند یک گزارشگر، تمام اتفاقات را با ریزبینی‌ای خاص مشاهده و ثبت می‌کند. شخصیت‌های بسیاری در این کتاب وجود دارند که هرکدام در جایگاه خاص خود حائز اهمیت هستند اما شخصیت اصلی این کتاب «دکتر ریو»، پزشک شهر است که با جمعی دیگر در تلاش برای نجات بیماران و جلوگیری از شیوع هرچه بیشتر طاعون هستد. در مقابل این شخصیت، «پدر پانلو» کشیش شهر قرار دارد. او بر این باور است که طاعون، از سوی خداوند به علت گناهانی که مردم مرتکب آن‌ها شده‌اند مانند عذابی بر سرشان نازل شده. در نظر آلبر کامو همواره، نهایت مصیبتی که می‌توانست بر سر یک ملت نازل شود، طاعون بوده است. او در این کتاب که جزوی از سه گانه‌ی اندیشه‌ی ایجابی اوست، می‌خواهد بگوید طغیان کردن در برابر مشکلات، تنها راه پیروز شدن بر آن‌ها است. به عبارتی دیگر، کامو طغیان کردن را تنها راه مبارزه می‌داند. در این کتاب کامو به تقابل بین منطق و دین بسیار پرداخته است و در جایگاه خود شهامت، انسانیت و ارزش‌های انسانی را به چالش می‌کشد. در نظر کامو، اتحاد تنها عاملی است که می‌تواند جلوی فاجعه را بگیرد. کتاب طاعون پر از ارجاعات فلسفی است و تقریبا می‌توان گفت کم اهمیت‌ترین شخصیت‌ها نیز، برای علتی مشخص و بیان کردن عقیده‌ای در کتاب حضور دارند.

این کتاب که یکی از بهترین آثار برای نقطه آغاز مطالعه‌ی آثار آلبر کامو به شمار می‌رود، توسط آقای «رضا سیدحسینی» ترجمه و از نشر نیلوفر منتشر شده است.

آلبر کامو، زاده ۷ نوامبر ۱۹۱۳ نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار فرانسوی بود. آلبر کامو اولین نویسنده‎ی زاده‌ی قاره‌ی آفریقای برنده‌ی نوبل ادبیات است. کامو در بعد از ظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ در یک تصادف رانندگی در۴۷ سالگی در شهر ویل‌بلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود، ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. راننده اتومبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو، نیز در این حادثه کشته شدند.

خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر

کتاب «خشم و هیاهو» که چهارمین رمان فاکنر است، برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد و به عقیده‌ی بسیاری از منتقدان، بهترین اثر این نویسنده است. خشم و هیاهو داستان زوال و افول خانواده‌ای به نام «کامپسون» را روایت می‌کند. کتاب از چهار بخش کلی تشکیل شده است که راوی هر بخش با بخش دیگر متفاوت است. روایات کتاب خشم و هیاهو در می‌سی‌سی‌پی اتفاق می‌افتند. خانواده‌ی کامپسون در گذشته اشراف‌زاده بوده‌اند و بعد از وقوع اتفاقاتی، وضع زندگی‌شان به کلی دستخوش تغییر می‌شود و در تلاش برای حفظ اموال و برگرداندن آبروی‌شان هستند. هر فصل کتاب از زبان یکی از پسرهای این خانواده بیان می‌شود. در طول این چهار فصل اتفاقات سی‌سال از زندگی این خانواده تا زمان حال روایت می‎شوند. خشم و هیاهو که اثر محبوب ویلیام فاکنر بود و او آن را «درخشان ترین شکست خود» می‌نامید؛ به روش سیال ذهن نوشته شده است. در سبک سیال ذهن نویسنده از خط زمانی معمول پیروی نمی‌کند و داستان را در قالب فلش‌بک‌هایی از گذشته و ادغام آن‌ها با اتفاقات زمان حال روایت می‌کند. کتاب خشم و هیاهو توسط آقای «صالح حسینی» ترجمه و از نشر نیلوفر منتشر شده است.

ویلیام فاکنر نویسنده‌ی آمریکایی زاده ۲۵ سپتامبر ۱۸۹۷ و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات است. ویلیام فاکنر آثار برجسته‌ای در قالب رمان، نمایشنامه، شعر، مقاله و داستان کوتاه نوشته است. او در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲ بر اثر سکته قلبی در سن ۶۴ سالگی فوت کرد.

در باب حکمت زندگی اثر آرتور شوپنهاور

شوپنهاور فیلسوف و نویسنده‌ی آلمانی در سال ۱۷۸۸ به دنیا آمد. شوپنهاور بیشتر زندگی خود را در تنهایی سپری کرد و در تنهایی نیز این دنیا را ترک کرد؛ هیچ‌گاه ازدواج نکرد و ازدواج کردن را مسئولیتی احمقانه می‌دانست و حتی با خانواده‌ی خود، خصوصا مادرش ارتباط خوبی نداشت. تقریبا می‌توان گفت زندگی این فیلسوف آلمانی، خالی از هرگونه ارتباط نزدیک با انسانی دو پا است. شوپنهاور همواره طبیعتی عصبی، متزلزل و ضدونقیض داشت که به دنبال آن، نسبت به بیشتر انسان‌ها، خصوصا زنان، بی‌اعتماد و پر از نفرت و کینه بود. این خلق‌و‌خوی او مانع از این می‌شد که بتواند با دیگران ارتباط نزدیکی شکل دهد. شوپنهاور در ۳۰ سال آخر زندگی خود مانند یک ماشین، به برنامه‌ی روزانه‌ی خود متعهد ماند. هر روز ساعت ۷ صبح بیدار می‌شد، حمام می‌کرد و بدون خوردن صبحانه، تا ظهر یک‌بند می‌نوشت. بعد از آن فلوت تمرین می‌کرد، هر روز و اغلب تنها، در هتل فرانکفورت یک ناهار گران قیمت می‌خورد، سگ‌هایش را به پیاده روی می‌برد و ساعت ۱۰ شب می‌خوابید.

شوپنهاور همواره نسبت به آدمیان پر از احساسات متناقض بود، از بودن در کنار آدم‌ها فراری بود و همواره اظهار می‌داشت دوست دارد بقیه «فقط او را به‌حال خود بگذارند»؛ اما در مقابل همیشه از دیگران-خصوصا مادرش- گله می‌کرد که در زندگی تنهایش گذاشته‌اند. اگر در حال و هوای صحبت نبود در خانه‌اش را به روی کسی باز نمی‌کرد. تا زمان مرگش زنان در دیدگاهش همواره موجوداتی دوست نداشتنی باقی ماندند و در کمال تعجب، با اینکه اعتقاد داشت انسان‌ها و این زندگی ارزش هیچ چیزی را ندارد و اغلب فیلسوف‌ها را مورد تمسخر قرار می‌داد، خود به فیلسوفی تبدیل شد و کتاب‌های بسیاری برای همین انسان‌های ناچیز نوشت.

کتاب «در باب حکمت زندگی»، یکی از برجسته‌ترین آثار این نویسنده است. او در این کتاب عقاید خود را راجع به مذهب، اخلاقیات، سیاست، زنان و بسیاری از موضوعات دیگر بیان می‌کند. در باب حکمت زندگی، پر از درس‌هایی است که می‌توانید آن‌ها را در زندگی خود به کار بگیرید. شوپنهاور معتقد است انسان همواره با خوی حیوانی و امیال درونی خود زندگی می‌کند و هرکاری که انسان در این دنیا انجام می‌دهد تنها در راستای ارضای امیال اوست. در دنیای شوپنهاور، همواره تاریکی بر نور چیره می‌شود؛ زندگی جز عذاب و جنگ و تاریکی نبوده و این روند تا بینهایت نیز تکرار می‌شود. شوپنهاور در این کتاب از رسیدن به سعادت زندگی حرف می‌زند. سعادتی متفاوت از آن‌چه که در ذهن ما است. او معتقد است ریشه‌ی تمام خوبی‌ها و بدی‌ها، خوشی‌ها و ناخوشی‌ها به ذهنیت انسان بر می‌گردد و انسانی که از لحاظ درونی غنی باشد، از دنیای بیرون تاثیر نمی‌پذیرد و سعادت را همواره در درون خود می‌یابد. این کتاب با ترجمه‌ی آقای محمد مبشری از نشر نیلوفر منتشر شده است.

آناکارنینا اثر لئو تولستوی

آناکارنینا که بسیاری از منتقدان آن را قوی‌ترین رمان تاریخ می‌دانند، یکی از پیچیده‌ترین آثار ادبیات روسیه به شمار می‌رود. این کتاب تقریبا ۱۲ شخصیت اصلی دارد و در هشت بخش روایت می‌شود. عامل اصلی ماندگار بودن آناکارنینا در دنیا دغدغه‌هایی است که در این کتاب به آن‌ها پرداخته شده است. شخصیت‌های رمان تولستوی برای رسیدن به رضایت روحی و خوشبختی، دست به هرکاری می‌زنند. دغدغه‌های هویتی، اجتماعی و فردی‌ای که شخصیت‌های این کتاب با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، در دنیای امروزه نیز گریبان‌گیر بیشتر انسان‌ها است. اصلی‌ترین شخصیت کتاب آنا یا همان آناکارنینا، همسر یکی از مقام‌های قدرتمند دولت است. او بسیار زیبا، قدرتمند و صاحب یک روح آزاد است. در ادامه داستان آنا عاشق یک افسر می‌شود. آناکارنینا که شدیدا می‌خواهد طعم خوشبختی را در زندگی بچشد و معنایی حقیقی در زندگی خود پیدا کند؛ تمام هنجارهای جامعه‌ی روسیه را می‌شکند. او همسر و پسرش را با هدف زندگی با افسر ترک می‌کند اما در ادامه، این دو در منجلاب مشکلاتی می‌افتند که به‌نظر نمی‌آید بتوانند به سادگی از آن‌ها رهایی یابند. در مقابل زندگی کنستاتنین لوین، زمین‌داری روایت می‌شود که تولستوی او را بر اساس شخصیت خود خلق کرده است. شخصیت کنستاتنین قطب مخالف شخصیت آنا است. در حالی که آنا رسیدن به سعادت زندگی و خوشبختی را در عشق می‌بیند، کنستانتین رضایت روحی را در خانواده و ازدواج و سخت کار کردن می‌بیند. این شاهکار ادبیات روس راجع به ایمان، خیانت، ازدواج و دست یافتن به رضایت روحی است. این کتاب توسط آقای سروش حبیبی ترجمه و در دو جلد توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.

 لئو تولستوی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان جهان و روسیه است. او در سال ۱۸۴۷ به دنیا آمد. تولستوی یک فیلسوف، نویسنده، و عارف روسی بود که در زمان حیات خود به شهرت رسید اما همیشه ساده‌زیست و بسیار به فکر دیگران بود. او بارها نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات و صلح نوبل شد اما هیج‌گاه موفق نشد به آن‌ها دست یابد. تولستوی در روسیه بسیار محبوب است و حتی سکه طلای یادبود برای بزرگداشت او ضرب شده است. تولستوی مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و توسط عمه‌اش بزرگ شد. او سه سال در دانشگاه در رشته‌‌ی زبان‌های شرقی تحصیل کرد اما از آن انصراف داد و به تحصیل در رشته‌ی حقوق پرداخت.

هدف او از تحصیل در این رشته کسب دانش وکالت بود تا بتواند با آن به زندگی نابسامان ۳۵۰ نفر کشاورز روزمزد، که پس از مرگ پدر و مادرش مسئولیت آن‌ها به گردنش بود، رسیدگی کند و با بهبود کشاورزی خود به رنج آنان پایان دهد. بعد از آن تولستوی به خدمت ارتش در آمد. تجربیات او در دوران خدمت به او ایده‌های بسیاری برای نوشتن داد. او اولین اثر خود را در آن زمان منتشر کرد و بعد از آن به طور جدی به نوشتن پرداخت. همسر تولستوی همواره با عشق از او پشتیبانی کرد و در طول زمان نوشتار آثار جاودانه‌ی او یعنی جنگ و صلح و آناکارنینا کنار او ماند. تولستوی و همسرش صاحب ۱۳ فرزند شدند که ۴ تای آن‌ها در کودکی فوت کردند. تولستوی در زندگی خود به کشورهای زیادی سفر کرد و در آخر در سن ۸۲ سالگی در آخرین سفر خود به همراه دختر کوچک و پزشکش از دنیا رفت. کتاب بعدی در این لیست، دیگر اثر معروف این نویسنده‌ی روس، جنگ و صلح است.

جنگ و صلح اثر لئو تولستوی

جنگ و صلح  که در قالب چهار جلد با ترجمه‌ی آقای سروش حبیبی از نشر نیلوفر منتشر شده است؛ یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات روس و از بزرگ‌ترین رمان‌های جهان به شمار می‌رود. به طور کلی این رمان به بیان اتفاقات در طی حمله‌ی ناپلئون به روسیه در سال ۱۸۱۲ می‌پردازد و زندگی ۵ خانواده‌ی اشرافی روسیه را در طی جنگ فرانسه و روسیه بیان می‌کند. این کتاب نزدیک به ۵۸۰ شخصیت دارد که همه‌گی با دقت و ظرافت توصیف شده‌اند. طولانی بودن این کتاب و وجود شخصیت‌های بسیار زیاد در این کتاب، باعث شده این کتاب به یکی از غنی‌ترین و در عین حال دشوارترین کتاب‌ها برای مطالعه تبدیل شود. جنگ و صلح یکی از معتبرترین منابع برای تحقیق و بررسی در تاریخ روسیه به شمار می‌رود. کتابی که سراسر، ایستادگی روس‌ها در مقابل فرانسوی‌ها را به زیبایی به تصویر می‌کشد. این رمان بارها مورد اقتباس قرار گرفته و فیلم‌ها و آثار زیادی بر اساس آن ساخته شده‌اند.

دسته بندی شده در: