کتاب من پیش از تو نام رمانی عاشقانه است که در سال ۲۰۱۲ توسط جوجو مویز نوشته شده است. این رمان به مدت دوازده هفته از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز بوده است. کتاب من پیش از تو محبوب‌ترین رمان جوجو مویز است. اثری که نشر آموت برای اولین بارترجمه‌ی آن را در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. با اقتباس از این رمان، فیلمی تاثیرگذار نیز ساخته شده است.

درباره‌ی کتاب من پیش از تو

پشت جلد کتاب، برای نشان دادن میزان تاثیرگذاری رمان، مخاطب را به استفاده از یک جعبه دستمال کاغذی‌ ترغیب می‌کند. این رمان توانسته است دو بار جایزه‌ی انجمن رمان‌نویسان رمانتیک را به خود اختصاص دهد. این رمان، رمانی انگلیسی است که موضوعی واقع‌گرایانه و رمانتیک دارد. البته از دراماتیک بودن آن نیز نباید غافل شد. در این رمان به عشقی اشاره می‌شود که فراتر از عشق‌های زمینی است و بیشتر جنبه‌ی معنوی دارد. در داستان این رمان، مردی جوان را می‌بینیم که بسیار ماجراجو است. کسی که دچار سانحه‌ای ناگوار می‌شود و همین اتفاق، باعث ورود دختری جوان به زندگی اوست. دختری که باعث ایجاد تغییر و تحولاتی در زندگی او می‌شود.

ایده‌ی کتاب من پیش از تو تکراری است؛ ولی ماجرای عاشقانه‌ای که مویز به وجود آورده ماجرایی متفاوت است. او برای نوشتن این داستان به مدت دوسال به تحقیق روی زندگی واقعی ورزش‌کاری که فلج و ناتوان است، پرداخته و حتی پرستاران او را نیز مورد مطالعه قرار داده است. ایده‌ی عاشقانه در این داستان، با سبک و نوشتاری متمایز از عاشقانه‌های دیگر برای خود طرف‌داران زیادی به دنبال داشته است. درواقع کتاب من پیش از تو، دروازه‌های موفقیت را به روی جوجو مویز گشود.

جوجو مویز، نویسنده‌ی کتاب من پیش از تو

جوجو مویز در ۱۹۶۹ در لندن زاده شده است. او روزنامه‌نگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ شروع به رمان‌نویسی کرده است و به مدت یک دهه یعنی تا زمان انتشار من پیش از تو، تجربیات ناموفقی را پشت سر گذاشته است. او از جمله نویسندگانی است که موفق شده است دو بار جایزه‌ی رمان عاشقانه‌ی سال را ببرد. شوهر او نیز روزنامه‌نگار است و سه فرزند دارد. آثار جوجو مویز تاکنون به یازده زبان دنیا ترجمه شده‌اند که یکی از این زبان‌ها فارسی است. در دوره‌ای شاهد استقبال عجیب مردم از رمان‌های جوجو مویز بودیم و وارد هر کتاب‌فروشی بزرگ و کوچکی که می‌شدیم، رمان‌های او را می‌دیدیم. رمان من پیش از تو حداقل به ۲۸ زبان دنیا ترجمه شده است. پس پرطرف‌دار بودن آن مختص کشور ما نیست.

خلاصه‌ی داستان من پیش از تو

دختر جوانی به نام لوییزا کلارک که با خانواده اش زندگی می‌کند، یکی از شخصیت‌های اصلی این داستان است. او ۲۶ سال دارد و دختری است که در مقایسه با خواهرش دارای صلاحیت‌های کم‌تری است. لوییزا به خانواده‌اش در تامین معیشت کمک می‌کند. ولی متاسفانه کارش را در یک کافه به دلایلی از دست می‌دهد. بعد از تلاش‌های فراوان درنهایت موقعیت استخدامی خاصی برایش پیش می‌آید و او تمام قوه‌ی خود را به کار می‌گیرد تا بتواند این موقعیت را به دست آورد. او باید از ویل‌ترینر مراقبت کند. ویل مرد جوان و موفقی بوده که در یک سانحه موتورسیکلت فلج شده است. مادر ویل موافقت خود را با درخواست لوییزا اعلام می‌کند تا این دختر جوان، زندگی پسرش را تازگی ببخشد.

شروع دومِ داستان!

نخست، اوقات‌تلخی و رنجشِ ویل، اوضاع را سخت می‌کند و رابطه‌ی او و لوییزا به دشواری می‌گذرد. هنگامی که ویل می‌بیند نامزد سابقش که آلیشا نام دارد، با بهترین دوستش، روپرت ازدواج کرده است، اوضاع او بدتر می‌شود. کم‌کم با تلاش و مراقبت‌های لوییزا، ویل تغییر می‌کند و روشن‌فکرتر می‌شود. لوییزا متوجه می‌شود مچ‌های ویل زخمی است. بعد از مدتی می‌فهمد ویل به خودکشی دست زده است؛ چون مادرش خواسته‌ی او را مبنی بر مرگ آسان قبول نکرده است. از آن پس تصمیم بر آن شده تا به مدت شش ماه فرصت داشته باشند که در مورد مرگ آسان تصمیم بگیرند.

لوییزا این موضوع را با خواهرش‌، ترینا درمیان می‌گذارد و درنهایت تصمیم می‌گیرد کاری کند که ویل این موضوع را فراموش کند. چند هفته‌ی بعد ویل کمی آرام‌تر می‌شود و اجازه می‌دهد لوییزا صورت و موهایش را اصلاح کند. آن‌ها هرروز با هم بیرون می‌روند و صمیمیتی بین آن‌ها برقرار می‌شود. این رابطه باعث آزار پاتریک، نامزد لوییزا می‌شود که البته زیاد با هم تفاهم ندارند و درنهایت از هم جدا می‌شوند.

در این زمان، پدر لوییزا شغلش را از دست می‌دهد و دچار مشکلات مالی می‌شود. ولی پدر ویل او را از این مشکل درمی آورد. داستان این‌گونه پیش می‌رود که آن‌ها با هم به تعطیلات می‌روند و لوییزا عشقش را به ویل بیان می‌کند. اما ویل هم‌چنان اصرار دارد به زندگی ویلچری اش پایان دهد. او با این کار ثروت زیادی برای لوییزا باقی می‌گذارد.

https://ketabchi.com/blog/wp-content/uploads/2019/05/%D9%85%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88-e1557672085973.jpg

رمانی عاشقانه

برای این‌که در مورد کتابی نظر بدهیم، باید آن را بخوانیم. پس از خواندن من پیش از تو متوجه خواهیم شد که این رمان، اثری عامه‌پسند است و ماجرای دختر و پسری است که ماجرایی احساسی بین آن‌ها رخ می‌دهد. اما آن‌چه عاشقانه‌ی این رمان را متفاوت می‌کند، وضعیت متفاوت پسر است که روی ویلچر نشسته است. پسر و دختر از دو طبقه‌ی متفاوت هستند. به‌ترتیب یکی بالا و دیگری پایین ولی تاثیری که دختر جوان بر زندگی پسر می‌گذارد، بالاتر از هرمرتبه‌ای است.

این رمان، داستانی خطی دارد و توصیف‌های زیبایی هم در داخل رمان هستند که باعث می‌شوند از آن لذت ببرید. این رمان، داستان یک عشق را نشان می‌دهد ولی موضوع آن درواقع فراتر از عشق است. انسان‌دوستی و نوع‌دوستی از مفاهیمی هستند که به راحتی قابل درک هستند و امید که مهم‌ترین مساله‌ی زندگی است.

شخصیت‌های اصلی

ویل، شخصیت اصلی داستان، مردی که فلج شده و هیچ امیدی ندارد و همین او را تندخو ساخته است. شاید تعداد کمی از مخاطبان بتوانند او را درک کنند چون ویل فردی است که از نظر مالی هیچ‌گونه مشکلی ندارد و در زندگی، هرآن‌چه را که دلش می‌خواسته به چنگ آورده است. طبیعی است که درک کردن چنین شخصیتی آسان نیست.

اما در مقابل ویل، دختری جوان قرار دارد که تعداد زیادی از مخاطبان، شبیه او هستند. کسی که شرافت‌مندانه در جست‌وجوی کار است تا بتواند معیشت خود و خانواده‌اش را بگذراند. دختری ساده و بی‌ریا که پرستار آدمی تنگ‌خلق است و بدون این‌که موقعیت پسر او را به کنکاش وا دارد که «چرا من فقیرم و او پول‌دار؟» فقط به کمکی که از دستش برمی‌آید تمرکز می‌کند. او هرگز به فکر سوءاستفاده از ثروت خانوادگی ویل نیست. او با صداقت تمام حاضر است خودش را فدای ویل کند و احساساتی که بین آن دو شکل می‌گیرد در پرفروش بودن رمان بی‌تاثیر نیست.

دسته بندی شده در: