برتولت فردریش برشت(۱۸۹۸-۱۹۵۶) شاعر و کارگردان تئاتر، اهل آلمان و همچنین برجسته‌ترین نمایش‌نامه‌نویس تئاتر روایی است. نظریه پردازی قابل ستایش و ابداع‌کننده‌ی سبک فاصله‌گذاری یا بیگانه‌سازی (آشنایی‌زدایی) در عالم تئاتر و نمایش است. کسی که سرودن شعر را در نوجوانی آغاز کرد و نشریات محلی را مکانی مناسب برای انتشار آنها یافت. سروده‌هایش طنزآلود ولی دربرگیرندهٔ مفاهیم انتقادی جدی و مبین دیدگاه‌های سوسیالیستی اوست، دیدگاه‌هایی که در نمایش‌نامه‌هایش پخته‌تر شده و در صحنهٔ اجرا به دنبال نمود عملی آن است و تئاتر را محرکی مهم برای آگاه سازی مردم می‌داند. برشت با تجربهٔ جبهه‌های جنگ جهانی اول گوشه‌ای از بدبینی و انزوا را در نوشته‌هایش به کار میگیرد و انسان را مایهٔ اصلی کارهایش برمی گزیند. انسانی عصیان زده، انسانی که از بی‌مایگی رها نمی‌شود مگر آن که به مدینهٔ فاضلهٔ ذهن برشت برسد. او مؤمن به رسالت تاریخی هنرمند بود. وجدانش را موظف می‌دانست که خواب غفلت را کنار بزند و حقایق را بیان کند. با دیدی انقلابی اذهان مردم را روشن سازد و سرانجام با روی کار آمدن رژیم هیتلری مجبور به جلای وطن شود. دانمارک و سپس آمریکا را برای اقامتش برگزیند و تا پایان جنگ جهانی دوم به موطنش باز نگردد.
از برجسته‌ترین آثار منظوم برشت می‌توان به کتاب «من برتولت برشت» و همچنین در نمایش نامه‌هایش به «دایرهٔ گچی قفقازی»، «ترس و نکبت رایش سوم» و «زندگی گالیله» اشاره کرد.

زندگی گالیله

زندگی گالیله

ناشر : قطره
قیمت : ۷۲,۰۰۰۸۰,۰۰۰ تومان

زندگی گالیله

نمایش‌نامه‌ای در ۱۵ پرده که در ایتالیای قرن هفدهم میلادی شرحی از زندگی و فعالیت‌های گالیلئو گالیله اختر شناسی صاحب نام را به تصویر می‌کشد. درونیات گالیله را بیان کرده و پرده از ماجرای معروف دادگاه تفتیش عقایدش برمی دارد.
برشت با باورهای به شدت مارکسیستی به پردازش این اثر مبادرت نموده است و در گوشه و کنار نمایش نامه خواننده به وضوح اشارات کنایی برشت را به اقتدار زمانه‌اش، ناسیونالیسم-سوسیالیستی آلمان که به نام حزب نازی شناخته می‌شود، درک می‌کند.
«زندگی گالیله» سراسر دعوت به عقل می‌کند و خردورزی را ابزاری قطعی در برابر معضلات اجتماعی و معیشتی چون فقر می‌داند. نمایش‌نامه‌ای پر پرسوناژ که هر شخصیت قادر به نشان شدن است و توان سمبلیک بالایی برای منعکس کردن چهره‌های اروپایی اواسط قرن بیستم دارد. متنی روان و بدون تکلف که شعرهای برشت در ابتدای بعضی از پرده‌ها لطافتی مضاعف به آن می‌بخشد و گاه با وجود پرده‌هایی با دیالوگ‌های نسبتا طولانی ابداً ملال آور نمی‌شود و پتانسیل غافل‌گیری مخاطب را، حتی آن دسته از مخاطبین که از زندگی گالیله و اتفاقاتش آگاه هستند، دارد و آن‌ها را تا پایان داستان به تفکر وا می‌دارد. خط زمانی سی و چند ساله‌ای را می‌پیماید و بدون اندکی قلم فرسایی مفاهیم را موجز و درخور توجه بیان کرده و مخاطبانش را همراه می‌کند.
این اثر به عنوان آخرین نمایش‌نامهٔ برشت شناخته می‌شود که در سال ۱۹۳۸ میلادی به رشتهٔ تحریر در آمده و برای نخستین بار ۵ سال پس از تاریخ انتشار در سوئیس به روی صحنه رفته است. مرحوم حمید سمندریان استاد مسلم تئاتر این اثر را به فارسی برگردانده است.

تحقیقات در سایه کلیسا

کهنه گوید: همین گونه که هستم از ازل بوده‌ام. نو گوید: ولی اگر خوب نباشی باید بروی.

گاهی اعتقادات چنان مستحکم شده که قابلیت تغییر از صاحب اعتقاد به کلی گرفته می‌شود، از تجربهٔ جدید فرار کرده و در چرخهٔ عبثی به تکرار می‌افتد. این پس‌زمینه‌ای است که در سراسر نمایش‌نامه مشهود است. برشت گاهی مردمان عادی را سرزنش کرده و از آن‌ها تقاضای پذیرش باورهایی نو دارد و گاه قلم را در انتقاد از حکومت کلیسایی و رجال آن دوران می‌چرخاند. داستان در ناحیهٔ پادوا از شهر ونیز آغاز می‌شود و پس از طی کردن مسیری پر پیچ و خم در فلورانس خاتمه می‌یابد. گالیله را در آغاز قصه، استاد ریاضیات دانشگاهی می‌بینیم که از مقرری‌اش رضایت ندارد؛ تمام پولش را صرف خرید کتاب می‌کند و برای درآمدهایی کمکی مجبور به تدریس خصوصی است. دختری ۱۵ ساله به نام ویرجینیا دارد و تقاضای افزایش حقوقش با جملاتی نظیر این بدرقه می‌شود:

ریاضیات که طرفداری ندارد، زیرا نه به اندازهٔ فلسفه ضروری است نه به اندازهٔ الهیات مفید

اغلب روزها، وقتی را صرف جهت دادن به ذهن آندره آ پسر ۱۵ سالهٔ پیشخدمتش خانم سارتی می‌کند؛ پسری باهوش که به مفاهیم فیزیکی علاقه‌مند است، به موضوعاتی با دیدگاه جدید روی خوش نشان می‌دهد و دغدغه دارد. گالیله با شنیدن خبری اقدام به طراحی تلسکوپ می‌کند و از این ابزاری که اجسام دور را تا ۵ برابر بزرگتر نشان می‌دهد در مراسمی با حضور شورای عالی جمهوری ونیز رونمایی می‌کند و این پیشکش برایش افزایش مقرری به همراه دارد. به طور کلی پرده‌های ابتدایی نمایش نامه را می‌توان سراسر شیفتگی دانست. گالیله‌ای که عاشق عقل است و از علم فاسدی که سال‌ها حاکم بوده فراری است و ایده‌هایی جدید در ذهن می‌پروراند.

در جست و جوی حقایق کشنده

داستان از زمان آعاز که در ۱۶۰۹ به وقوع پیوسته به سال ۱۶۱۰ می‌رسد و صحنه‌ای از اتاق گالیله به همراه دوست صمیمی‌اش ساگردو در برابر دیدگان خواننده قرار می‌گیرد؛ آنجایی که گالیله در یافته است که آسمانی نیست و ماه از خورشید نور می‌گیرد. از این حقیقت سرمست است و با شوری کودکانه به این سو و آن سو می‌دود و ابداً متوجه خطرناک بودن این کشف تازه نیست. کشفی که حکومت کلیسایی آن را برنمی تابد و در گذشته انسان‌های صاحب خردی که به این مفاهیم نزدیک شده بودند را تحمل نکرده است. بحث سر عقایدی است که حکومت تمامیت خواه کلیسا تاب تحمل آن را ندارد.

ساگردو: یعنی تو میگی همهٔ اینا فقط ستاره ان؟ پس خدا کجاست؟
گالیله: منظورت چیه؟
ساگردو: خدا، خدا کجاست؟
گالیله: اون بالا نیست؛ تازه اگه اون جا هم موجوداتی باشند و بخوان خدا رو پیدا کنن روی زمین گیرش نمیارن.

نگرش ماتریالیستی برشت رخ نشان می‌دهد و خواننده، گالیله را در خلال حرف‌هایش روشن‌ضمیر درمی یابد. انسانی که به شدت حامی انسان‌هاست، حامی عقل است و انسان عاقل. دیالکتیک برقرارشده بین ساگردو و گالیله در رد عقل و پذیرش آن سراسر جذابیت است. در ادامهٔ راه به پوچی افکار کلیسا و جامعهٔ کلیسایی رفته رفته آگاه می‌شویم و آنان را کسانی می‌یابیم که ارسطو را حاکم مقدس بی‌چون و چرای علم برگزیده‌اند، کسانی که لاتین تکلم کردن را افتخار می‌دانند و به کسانی که آن زبان را یاد ندارند به دیدهٔ تحقیر می‌نگرند. اولین جرقهٔ اختلافات در فلورانس زده می‌شود. آن جا که سعی در کم اهمیت نشان دادن تحقیقات گالیله دارند.
در بحبوحهٔ طاعون فلورانس را آسیب پذیر می‌بینیم، مردم را وحشت زده و گالیله را بی‌تفاوت؛ به مطالعاتش مشغول و در حال خدمت به حقیقت است. خانم سارتی و آندره‌آ را به همراه ویرجینیا  روانهٔ شهری دیگر می‌کند و خود هم‌نشینی با علم را ارجح می‌داند. طاعون چون آتش شعله می‌کشد و گودال‌ها از مبتلایان و قربانیان انباشته می‌شوند و گالیله همچنان در آسمان است.

زهره هم نوری ندارد.

مدافعِ حقیقت

پرده‌ها پیش می‌روند و مخاطب در بین کلمات، حوادثی قریب الوقوع را پیش بینی می‌کند. در سال ۱۶۱۶ به مجلس بالماسکه‌ای وارد می‌شویم، با انبوهی از نقاب‌داران روبه‌روایم و بی‌نقاب محفل تنها گالیله است. یک تصویرسازی تحسین‌برانگیز که ظاهر بیرون را آینهٔ متجلی درون می‌سازد و از ماهیتی اعتقادی پرده برمی دارد. خواننده از گپ دوستانهٔ مأمور تفتیش عقاید با جورجینیا احساس بدبینی می‌کند و سلسله مناظرات گالیله با کاردینال‌ها را از نقاط عطف متن به حساب می‌آورد. متنی پخته و صریح و البته با پس زمینه‌ای که هر لحظه دلهره آورتر می‌شود.

کاردینال: خورشید از افق بر می‌آید و به جایگاه خودش بازمی گردد. این گفتهٔ سلیمان است،  گفتهٔ گالیله چیست؟       
گالیله: عالی جناب وقتی که پسر بچهٔ پانزده ساله‌ای بودم بر قایقی نشسته و فریاد زدم، ساحل از من دور شد. امروز می‌دانم که ساحل ایستاده بود واین قایق بود که دور می‌شد.

دیالوگ‌هایی از این دست کافی است تا به پردهٔ هشتم و نهم به چشم مانیفستی سرتاسر از مفاهیم اجتماعی بنگریم؛ آنجا که صحنهٔ گفت‌و‌گوی کشیش فیزیک‌دان با گالیله و خطابه‌های بلند نفس را در سینه حبس می‌کند. پرش‌های زمانی از ۱۶۱۶ به ۸ سال بعد و سپس به ۱۶۳۳ نه تنها متن را دچار سکتهٔ ناشی از گسستگی نمی‌کند بلکه چنان وحدتی در معنا ایجاد می‌کند که گویی تمامی این ۳۲ سال روایت زندگی گالیله همه و همه در بیان یک مهم است: دفاع تمام قد از حقیقت

کسی که حقیقت را نمی‌داند فقط نادان است ولی آن کسی که حقیقت را می‌داند و انکار می‌کند جنایتکار است.

نظریات گالیله عالمگیر شده است و از جای جای جهان برایش نامه می‌نویسند، از مسأله‌ای در باب ریاضیات از او کمک می‌خواهند و یا نوشته‌هایی سراسر از محبت دریافت می‌کند. واتیکان نظریاتش را کفرآمیز دریافته است و او را به دادگاه فرا می‌خواند. اضطراب سر تا پای ویرجینیا را فتح کرده است و دوستان و شاگردان گالیله مبهوت و متحیرند که چه می‌شود؟ انتظار پشت درب‌های دادگاه به پریشانی احوالشان منجر شده و آمد و شد هر جنبنده‌ای را به مثابهٔ خبری از جلسهٔ دادگاه و نشانه‌ای از حکم احتمالی آن قلمداد می‌کنند. گالیله ظاهر شده است و نزدیکانش سردرگم‌اند. مدافع همیشگی حقیقت توبه کرده است؟ آندره آ را رخوتی ابدی در بر گرفته است، کسی که باورش آن بود که با زور نمی‌توان حقیقت را انکار کرد و حماقت مغلوب شدنی است. حماقت مغلوب می‌شود؟

آندره‌آ: بدبخت کشوری که قهرمان ندارد.                                           
گالیله: بدبخت کشوری که به قهرمان احتیاج دارد.

ولی آیا دوستان او در قضاوت شتاب‌زده عمل نکردند؟ به راستی گالیله حق را قربانی کرده است؟

دسته بندی شده در: