اغلب اوقات هر شاعر و ترانه‌سرایی دوست دارد با خوانندگان مطرح کار کند تا اصطلاحا دیده شود اما درمورد حاضر، این محسن چاوشی است که بخشی از شهرتش را مدیون یک شاعر شده است.
شعری بخوانیم از حسین صفا، شاعر معاصر؛ شعر زیر از کتاب منجنیق او انتخاب شده است و محسن چاوشی آن را در آلبوم ابراهیم خوانده است؛ با این توضیح که بندهای چهار، پنج، شش و ده در خوانش چاوشی از شعر حذف شده‌اند!

منجنیق

منجنیق

ناشر : نیماژ
قیمت : ۷۲,۰۰۰۸۰,۰۰۰ تومان

ای ماه مهر! زهر هلاهل!
باز آ که زنگ های ثلاثه
روزی هزاربار بمیرند
تا کودکان به وقت دبستان
از ترس امتحان نهایی
با نمره ی چهار بمیرند

ای ماه مهر! ماه بداخلاق!
با ایده های محکم و خلّاق
ما را بزن به خط کشی از چوب
ما را بزن به ترکه ی مرطوب 
تا در درون کودک دیروز
مردان بی شمار بمیرند

در این کلاس های رفوزه
لای کتاب های عجوزه
ما چیستیم بر درِ کوزه؟
سقّای عِلم! دست بجنبان
تا گوش های تشنه به دستِ
چَک های آبدار بمیرند

حمّالِ کوهِ پرسش و پاسخ
در جزوه های باطله بودند
حمّال تست های گران و
اعقاب گیجِ قافله بودند
حق داشتند آن همه قاطر
زیر فشار بار بمیرند

از رنج های دود شونده
تا خرتناق کام گرفتند
با دود از کتانی چینی
یک عمر انتقام گرفتند
تا حدِّ مرگ، نشئه ی نشئه
ماندند تا خمار بمیرند

یک مشت خطبه خوانده شوند و  
یک مشت نطفه بسته شوند و
هی ماشه ها چکانده شوند و
سربازها به شکل جنین ها
در خاکریزهای درونِ
زن های باردار بمیرند

مادر! مداد قرمز من کو؟
کو لقمه های نان و پنیرم؟
آخر چطور بیست بگیرم؟
وقتی که دست های فقیرم
فردای درس آن همه باید
در جستجوی کار بمیرند

روزی هزاربار بگو آب
روزی هزار بار بگو نان
مادر! مرا ببر به دبستان
تا روی شاخه های جوانم
گنجشک‌های توی دهانم
روزی هزاربار بمیرند

دل بادبادکی ست حصیری
آهی که می وزد دل ما را
تا اوج می بَرد به اسیری
با هر نخِ بریده شهیدی ست
دل های رفته را بگذارید 
در اوج افتخار بمیرند

ای گریه قبضه های تفنگت!
وقتش رسیده است که دیگر 
زندانیان زبر و زرنگت
در موسم تعلُّم و تعلیم
با آخرین گلوله ی تقویم
در لحظه ی فرار بمیرند…

بسیاری از شاعران دنبال ایجاد امضایی خاص برای خود هستند تا مخاطب وقتی شعرشان را می‌خواند چشم‌بسته نام شاعر را حدس بزند و غالبا پروسه‌ی ساخت چنین امضایی در عمیق‌ترین مسائل زبانی، فرمی یا محتوایی رخ می‌دهد اما حسین صفا با پلی که زده صاحب میان‌بری شده که ره صدساله را یک‌شبه برود و صرفا با استفاده از یک قالب به نام «سه‌لتی» همه‌جا، ویژه به چشم بیاید…

اما سه‌لتی چیست؟ بعد از اینکه در دهه‌های پیش چارپاره از روی مثنوی ابداع شد تا قافیه را به تاخیر بیندازد اخیرا سه‌لتی از روی غزل مشتق شد تا مشکل قافیه‌یابی غزل‌سرایان را نیز حل کند. البته صفا به هیچ عنوان چنین نگاه رفع تهدیدی به سه‌لتی ندارد و فرصت باز شده جلویش را به‌گونه‌ای استفاده کرده که بهترین آثارش امروزه نه غزل‌ها، نه مثنوی‌ها، نه اشعار آزاد و نه حتی ترانه‌هایش باشند و نیمی از کتاب‌هایش در این فضا، در جدیدی از سلیقه‌ را به مخاطب عرضه کند.

غزل سه‌لتی درواقع غزلی است که هر مصرعش به سه قسمت و طبیعتا هر بیتش به شش قسمت تقسیم شده است. از ویژگی‌های آن می‌توان به اوزان کوتاه، استفاده از قافیه‌ی میانی و بازی‌های زبانی اشاره کرد.

دسته بندی شده در:

برچسب ها: