قبل‌تر در مطلب «صد سال تنهایی؛ رمان‌ترین رمان» که در مجله کتابچی منتشر شده بود درباره‌ی این کتاب صحبت کرده بودیم. در این مقاله قصد داریم به بررسی دو ترجمه‌ی متفاوت این اثر بپردازیم.

ترجمه کردن دقیقا به چه معنایی است؟ اینکه یک دیکشنری را جلوی خودمان بگذاریم و هرآنچه را که در آن می‌بینیم، به زبان فارسی برگردانیم؟ خیر، مطمئنا هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی، این ترجمه را تایید نمی‌کند. ولی مشکلی که مترجم‌های فارسی‌زبان با آن روبه‌رو هستند، حفظ روانی متن است یا وفاداری به متن اصلی؟ مترجم‌ها همیشه در یک دو راهی بزرگ گیر افتاده‌اند. اینکه متنی که واقعا قادر به درکش نیستند را روان و سلیس‌تر ترجمه کنند تا به مزاج مخاطب خوش بیاید، یا اینکه هر آنچه در آنجا نوشته شده، به زبان فارسی برگردانند.

در حقیقت گیر افتادن در این دوراهی دانش محدود مترجم از هر دو زبان (زبان مبداء و زبان فارسی) را نشان می‌دهد. یک مترجم به هیچ وجه نباید در این دوراهی قرار بگیرد. او باید با حفظ امانت‌داری و حفظ روانی، متنی را به زبان فارسی برگرداند. خصوصا اگر آن متن، به یک کتاب داستانی سنگین مثل‌ «صد سال تنهایی» تعلق داشته باشد.

کتاب «صد سال تنهایی»، از آن کتاب‌های پرماجرایی است که در انتشارات ایرانی حسابی سروصدا به پا کرده است. این کتاب، نه یکبار بلکه چهار بار توسط مترجم‌های مختلف ترجمه شده است و ما در این مقاله می‌خواهیم ترجمه‌ی «بهمن فرزانه» و «کیومرث پارسای» را با یکدیگر مقایسه کنیم. اما قبل از هرچیز، بهتر است با خود کتاب «صد سال تنهایی» نوشته‌ی «گابریل گارسیا مارکز» آشنا شویم.

صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز

رمان صد سال تنهایی، رمانی به زبان اسپانیایی است که نویسنده‌ را برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی کرده است. این رمان که در ژانر ادبی «رئالیسم جادویی» جا خوش کرده است، ماجرای زندگی شش نسل از خانواده‌ی بوئندیا را روایت می‌کند که از زبان سوم شخص، و راوی که در حال اعدام است بیان می‌شود. چیزی که این اثر را به یک شاهکار رئالیسم جادویی تبدیل می‌کند، روایت اعمال جادویی کولی‌هایی است که در نسل اول خانواده‌ی بوئندیا، در دنیایی که تازه به وجود آمده بود فعالیت می‌کردند. داستان رفته رفته پیچیده‌تر می‌شود و عناصر جادویی چنان با واقعیت درمی‌آمیزند که همه چیز طبیعی و گاهی کنایه‌آمیز جلوه می‌کند. این رمان، یکی از سنگین‌ترین و سخت‌ترین رمان‌های دنیا است و ممکن است مخاطب را بارها گیج کند. پس ترجمه‌ی آن نیز نمی‌تواند کار ساده‌ای باشد.

صد سال تنهایی با ترجمه‌ی بهمن فرزانه

این رمان اولین بار توسط بهمن فرزانه و در سال ۱۳۵۳ به زبان فارسی ترجمه شد و به بازار کتاب‌فروشی‌ها راه پیدا کرد. به علاوه، بهمن فرزانه با ترجمه‌ی این کتاب، ایرانی‌ها و ادبیات فارسی را با مکتب «رئالیسم جادویی» آشنا کرد.

جالب‌ اینجاست که ترجمه‌ی آقای فرزانه آنقدر اصیل و بی‌ایراد است که پس از حدود ده بار ترجمه‌ی مجدد (یا موازی سازی و کپی‌کاری)، هیچ‌کس نتوانسته ترجمه‌ای اصیل‌تر یا بهتر از او ارائه دهد. اگرچه بعد از گذشت حدود چهل سال، ما ترجمه‌ی «کاوه‌ میرعباسی» را داریم که مستقیما از روی متن اسپانیایی صورت گرفته و برای اثبات آن، اسناد و مدارک زیادی وجود دارد. ولی باقی مترجم‌ها، از قبیل همین آقای کیومرث پارسای که قرار است ترجمه‌اش با دقت با ترجمه‌ی بهمن فرزانه مقایسه شود، کاملا موازی‌کاری و گاهی تالیف مجدد کتاب (!) بوده است.

صدسال تنهایی

صدسال تنهایی

نویسنده : گابریل گارسیا مارکز
ناشر : امیرکبیر
مترجم : بهمن فرزانه

از آنجا که بهمن فرزانه این رمان را از روی نسخه‌ی انگلیسی‌زبان ترجمه کرده است، در برخی موارد، رنگ و بوی باستانی کتاب از بین رفته است. ولی این چیزی از ارزش‌های ترجمه‌ی دقیق فرزانه کم نمی‌کند. چرا که حداقل، به متن انگلیسی وفادار مانده است. اگرچه نسخه‌ی ابتدایی کاملا خام به نظر می‌رسد و برخی از جملات ناتوانی مترجم در ترجمه‌ی سلیس را نشان می‌دهد. ولی فرزانه، این اثر را در سال ۱۳۹۰ مجددا ویرایش کرده و به انتشارات امیرکبیر جهت ترجمه فرستاد. ترجمه‌ی دوم واقعا روان‌تر شده بود، ولی متاسفانه بخش‌هایی از متن حذف شده و بخش‌هایی دیگر نیز تغییر پیدا کرده بودند. به نحوی که اصل متن عوض شده بود. گرچه این تقصیر فرزانه نیست و وقتی یک اثر اسپانیایی که به زبان انگلیسی ترجمه می‌شود، دوباره به زبان فارسی ترجمه شود، به سختی اصالت متن را در خود حفظ می‌کند. ولی مشکل اینجاست که حتی بهمن فرزانه نیز گاهی دست به «تالیف» اثر زده است.

با توجه به ترجمه‌ی بسیار خوب بهمن فرزانه و ترجمه‌ی اصیل کاوه میرعباسی، به جرات می‌توان گفت که در فاصله‌ زمانی چهل الی پنجاه سال، تنها حرفه‌ی این دو قابل احترام و ارزشمند هستند. اما باعث تعجب است که بسیاری از ترجمه‌های نامناسب، بی‌سروته، کپی‌کاری، موازی سازی شده و … فروش بیشتری داشته‌اند!

متاسفانه در این مواقع، تبلیغات نقش پررنگی را ایفا می‌کنند. این تبلیغات تا جایی موثر واقع می‌شوند که مخاطب احساس می‌کند ترجمه‌ی کیومرث پارسای،‌ با اینکه گران‌تر است، بهتر از ترجمه‌ی بهمن فرزانه است که به صورت رایگان و در قالب پی‌دی‌اف در اینترنت یافت می‌شود! اگرچه این می‌تواند به خودی خود نشان‌دهنده‌ی یک ایدئولوژی آلتوسری بی‌کم و کاست باشد که می‌گوید «مردم باور دارند هرچیزی که گران‌تر باشد، پس کیفیت بیشتری نیز دارد».

برای مثال حتی می‌توان به ترجمه‌ی فاجعه و ویرانگر علی سلامی از «شاه لیر» شکسپیر اشاره کرد. «شاه لیر» نیز مثل یک صد سال تنهایی، توسط انواع و اقسام مترجم‌ها ترجمه شده که یکی از بهترین ترجمه‌ها به جواد پیمان تعلق دارد. این ترجمه، به صورت رایگان و در قالب پی‌دی‌اف در فضای مجازی وجود دارد. ولی تبلیغات ترجمه‌ی «علی سلامی»‌به گونه‌ای است که انگار، بقیه‌ی مترجم‌ها در حق مردم جفا کرده‌اند و حالا ترجمه‌ای عامه‌پسند از شاه لیر ارائه می‌شود. آن‌ها حتی برای هر صفحه ترجمه،‌ صفحه‌ی انگلیسی‌زبان نمایشنامه را نیز قرارداده‌اند تا علاوه بر دسترسی راحت به نسخه‌ی اصلی، در صورت مقایسه‌ی ترجمه،‌ به هنر بدیع سلامی پی ببرند. این در صورتی است که شما نه تنها مجبور هستید متن انگلیسی نمایشنامه را از راست به چپ بخوانید، بلکه مجبور هستید ترجمه‌ی غلط و فاجعه‌‌ای را تحمل کنید که پول زیادی نیز برای تهیه‌ی آن پرداخت کرده‌اید.

البته اگر نخواهیم بحث تبلیغات و ایدئولوژی را به میان بکشیم، باید به این نکته نیز توجه کنیم که در آن زمان که ترجمه‌ی موازی کیومرث پارسای از صد سال تنهایی در بازار بود، ترجمه‌ی دیگری ارائه نمی‌شد. به نقل از کاوه میرعباسی، آن زمان ترجمه‌ی بهمن فرزانه هنوز مجوز چاپ و انتشار پیدا نکرده بود و به صورت غیرقانونی یا در دستفروشی‌ها به فروش می‌رسید. با این حساب، تعداد زیادی از مردم مجبور شدند ترجمه‌ی کیومرث پارسای را بخوانند.

با این وجود، کاوه میرعباسی امیدوار است که اگر چند ترجمه از یک اثر معروف در میان است، حداقل ترجمه‌های خوبی باشند و مردم بابت خواندن یک ترجمه‌ی بد، هزینه‌ای نپردازند. در ادامه، ترجمه‌ی کیومرث پارسای را باهم مقایسه خواهیم کرد.

صد سال تنهایی با ترجمه‌ی کیومرث پارسای

کیومرث پارسای، ترجمه‌ی جدیدی از صد سال تنهایی را روانه‌ی بازار کرد. گرچه عده‌ی زیادی او را به خاطر ترجمه‌ی یک کار ترجمه شده و حتی «موازی نویسی» سرزنش کردند، ولی او با ذکر اینکه در برابر پافشاری انتشارات اقدام به ترجمه‌ی مجدد اثر کرده، اذعان داشت که برخلاف بهمن فرزانه، ترجمه از روی متن اسپانیایی صورت گرفته است. ولی با چند مقایسه‌ی کوتاه، می‌توان بوی «موازی‌نویسی» از ترجمه‌ی کیومرث پارسای را استنشاق کرد. این مقایسه‌ی دقیق، به زیباترین شکل ممکن در مقاله‌ای توسط «الهه موعودی» انجام شده است. البته او در مقاله‌ی خود، علاوه بر مقایسه‌ی ترجمه‌ی پارسای با بهمن فرزانه، ترجمه‌ی ماهور را نیز (که یک کپی از روی کپی پارسای است) لحاظ کرده است. ما در ادامه، برخی از مقایسه‌های دقیق او را برای شما ذکر خواهیم کرد.

صد سال تنهایی

صد سال تنهایی

نویسنده : گابریل گارسیا مارکز
ناشر : آریابان
مترجم : کیومرث پارسای
قیمت : ۲۲۵,۰۰۰۲۵۰,۰۰۰ تومان

مقایسه‌ی چند پاراگراف

ترجمه‌ی بهمن فرزانه: سال‌های سال بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در مقابل سربازانی که قرار بود تیربارانش کنند ایستاده بود، بعدازظهر دوردستی را به یاد آورد که پدرش او را به کشف یخ برده بود.

ترجمه‌ی کیومرث پارسای: چندین و چند سال بعد، در لحظاتی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، در برابر جوخه‌ اعدام ایستاده و در انتظار فرمان آتش بود، به یاد گذشته‌های دور افتاد، هنگامی که برای یافتن یخ، در یک بعدازظهر زیبا همراه با پدرش به دهکده ماکوندو رفت.

این دو عبارت، درست دو جمله‌ی آغازین کتاب «صد سال تنهایی» هستند. با یک نگاه می‌توان فهمید که ترجمه‌ی «کیومرث پارسای» از روانی بیشتری برخوردار است. اما طبق بررسی‌های کاوه میرعباسی و سایر مترجم‌های اسپانیایی زبان،‌ ترجمه‌ی کیومرث پارسای به هیچ وجه نشان نمی‌دهد که از روی یک متن اسپانیایی صورت گرفته باشد. برای مثال می‌توان به عبارت «یافتن یخ» اشاره کرد که گویی صرفا نتیجه‌ی دستمالی ترجمه‌ی بهمن فرزانه از «کشف یخ» به «یافتن یخ» است. این کلمه در زبان اسپانیایی « conocer el hielo» است و به طور کلی معنی «شناختن یخ» را می‌دهد. پس اگر دانش مترجم از زبان اسپانیایی بالا باشد، آن را «یافتن یخ» ترجمه نمی‌کند.

در مثالی دیگر نیز می‌توان به تلاش کیومرث پارسای در تغییر شسته رفته‌ی ترجمه‌ی فرزانه اشاره کرد. در این مثال، جمله‌ای که بهمن فرزانه ترجمه کرده، به شرح زیر است:

در آن زمان، ماکوندو تنها بیست خانه‌ی کاهگلی و نئین داشت.

و کیومرث پارسای، آن را به این شکل ترجمه کرده است:

دهکده در آن زمان، تنها بیست خانوار داشت که در کلبه‌های کاهگلی کنار رودخانه زندگی می‌کردند.

اما جمله‌ی اصلی که در زبان اسپانیایی نوشته شده است، به شرح زیر است:

Macondo era entonces una aldea de veinte casas de barro ycañabrava…

طبق بررسی‌های انجام شده، این متن به ترجمه‌ی «بهمن فرزانه» نزدیک‌تر است. گرچه او هیچ ادعایی در این زمینه ندارد و از همان ابتدا گفته که متن را بر اساس متن انگلیسی ترجمه کرده است. اما کیومرث پارسای، با طولانی‌تر کردن جمله، جابه‌جا کردن کلمات و افزودن برخی عبارات،‌ گرچه به روایی آن کمک کرده ولی متن، بوی ویراستاری گرفته است. این را می‌توان از تغییر کلمه‌ی «خانه» به «خانوار» دریافت کرد. او حتی در بخشی از ترجمه‌ی خود،‌ با افزودن چند عبارت سلیقه‌ای به متن، حتی قلم منحصربه‌فرد گابریل گارسیا مارکز را نیز تغییر داده است.

ترجمه‌ای روان یا شدیداً وفادار؟

من به طور معمول، ترجمه‌هایی را ترجیح می‌دهم که روان، سلیس و ساده باشند و با مخاطب به راحتی ارتباط برقرار کنند. کیومرث پارسای در این زمینه، روانی را به خوبی رعایت کرده و با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. ولی این ساده‌سازی و روان‌سازی بیش‌از حد متن به متن اصیل «صد سال تنهایی» ضربه می‌زند. چرا که گابریل گارسیا مارکز، نویسنده‌ای است که از هر جمله و کلمه‌اش، مقصودی جادویی دارد. اگرچه حفظ روانی و سلیس بودن متن، به این معنا نیست که می‌توانیم در برخی مواقع، متن را سلیقه‌ای تزئین کنیم!

در ایوان دارای گل‌های بگونیا، روی یک‌ صندلی‌ راحتی‌ ساخته‌ شده از چوب درخت‌ بید، نشسته‌ بود

در متن اصلی، به هیچ وجه عبارت «ایوان دارای گل‌های بگونیا» دیده نمی‌شود که حتی مرا که طرفدار پروپاقرص ترجمه‌ی روان هستم، عصبانی می‌کند.

گرچه بهمن فرزانه نیز در دام «تالیف، نه ترجمه» فرو رفته است. او در ابتدای نسخه‌ی ویرایش شده ادعا می‌کند که صدسال تنهایی مثل یک درخت کهنسال صد ساله است. چیدن چند شاخ‌و‌برگ خشک و اضافی به تنه درخت صدمه‌ای نمی‌زند. ولی این انگار یک مکانیزم دفاعی، در برابر تغییرات عمده‌ای است که او در متن ترجمه شده اعمال کرده است. با این حال، با وجود بررسی‌های انجام شده، من ترجمه‌ی «بهمن فرزانه» را به شما توصیه خواهم کرد.

دسته بندی شده در: