سال‌های سازنده

ارنست همینگوی در ۲۱ جولای سال ۱۸۹۹ م. در اوک پارک واقع در ایالت ایلینویز به دنیا آمد منطقه‌ای شکوفا و موفق در شیکاگو که خانه‌ی مهندس مشهور آمریکایی، فرانک لوید رایت نیز در آنجا قرار داشت. پدرش، کلارنس ای. همینگوی یک پزشک بود. مادرش که شخصیتی بسیار مذهبی داشت، شغل امیدوارکننده‌ی خود را به‌عنوان یک خواننده رها کرده بود تا شش فرزند خود، که ارنست سومین پسر و کوچک‌ترین آن‌ها است، را بزرگ کند.

ارنست به مدرسه دولتی در اوک پارک می‌رفت. و خانواده‌ی او تعطیلات خود را در بیشه‌های شمالی میشیگان می‌گذراندند. جایی که کلارنس در آن‌جا شکار، ماهیگیری و از دیدگاهی وسیع‌تر، عشق به زندگی در فضای باز، را به ارنست آموخت. بعدها همینگوی ارزش‌های بورژوایی اوک پارک را به سبک ناخوشایندی در داستان‌هایی همچون «خانه‌ی سرباز» به تصویر کشید. و ازدواج پدرومادرش به موضوع داستان تلخ و آزاردهنده‌ی «دکتر و همسر دکتر» تبدیل شد. از سوی دیگر، همینگوی بدون هیچ‌گونه ستایشی در خصوص «زندگی و رشد در میشیگان»، داستانی را به همین نام نوشت. و بسیاری از شخصیت‌های داستان او، شخصیت نیک آدامز را تغییر دادند. در سال ۱۹۲۸، پدرش کلارنس همینگوی دست به خودکشی می‌زند.

همینگوی به محض فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، برای یک دوره‌ی کاری از اوک پارک خارج شد. و به‌عنوان خبرنگار در روزنامه‌ی محبوب کانزاس سیتی استار کار کرد. کمی بعد، در طی آخرین سال جنگ جهانی اول، او در دسته‌ی آمبولانس صلیب سرخ، مستقر در جبهه‌ی اتریش در ایتالیا خدمت کرد. ارنست تقریباً بلافاصله زخمی شد (او سیگار و شکلات را به سربازان ایتالیایی خارج از خط مقدم تحویل می‌داد.) او به بیمارستان آمریکایی‌ها در میلان فرستاده شد، جایی که او عاشق پرستار آمریکایی، به نام اگنس ون کروفسکی شد. این رویدادها الهام بخش کتاب «وداع با اسلحه» شد. پس از جنگ، همینگوی به امید آغاز یک کار و شغل به آمریکا بازگشت. شغلی که کفاف زندگی خودش و اگنس را، برای ازدواجی که در پیش داشتند، بدهد. وقتی اگنس نامه‌ای را از اروپا نوشت تا بگوید که عاشق مرد دیگری شده است، برنامه‌های ازدواج هم به‌هم خورد.

وداع با اسلحه

وداع با اسلحه

نویسنده : ارنست همینگوی
ناشر : امیرکبیر
مترجم : نجف دریابندری

در عوض، همینگوی با هادلی ریچاردسون در سال ۱۹۲۱ م. ازدواج کرد. کمی بعد، این زوج به پاریس نقل مکان کردند. جایی‌که اولین پسر آن‌ها به دنیا آمد. در تمام این مدت، همینگوی تا جایی که می‌توانست در حال مطالعه بود. داستان‌ و شعر می‌نوشت. و سعی می‌کرد تا نظر و سخن خود را به عنوان یک نویسنده ابزار کند. اما این امر منجر به یک شکست و ناکامی ویران‌گر شد.، زمانی که چمدان او، که حاوی تمامی نسخه‌های داستان‌های نوشته‌شده‌ی او تا به امروز بود (۴ سال از کار او)، از دست هادلی، در قطاری به سوی سوئیس دزدیده شد.

تحصیلات

تحصیلات رسمی همینگوی در اوک پارک، فراتر از دبیرستان ادامه نیافت. او در آن‌جا، مقالات مدرسه‌ای را بررسی و ویرایش می‌کرد. با این حال، کار او به عنوان یک نویسنده، در طی زمان خود به عنوان خبرنگار کانزاس سیتی و خبرنگار خارجی در روزنامه‌ی تورنتو استار ادامه داشت. او جنگ یونان و ترکیه‌ی سال ۱۹۲۰ را پوشش داد و این تجربه‌، به برخی از موثرترین و چشمگیرترین شرح مختصرها در اولین و جدیدترین مجموعه‌‌ی داستان‌های شگفت‌انگیز همینگوی، با عنوان «در زمانه‌ی ما» انجامید.

شاید حتی تاثیرگذارتر از آن، نویسندگانی بودند که همینگوی آن‌ها را در زمانی ملاقات کرده بود که در پاریس دهه‌ی ۱۹۲۰ زندگی می‌کرد. از جمله این نویسندگان، می‌توان به جیمز جویس ایرلندی و مهاجران آمریکایی که در این کشور زندگی می‌کردند، اشاره کرد. مثل ازرا پاوند، اسکات فیتزجرالد و مخصوصاً گرترود استاین. همینگوی تمایل داشت ادعا کند که او در خصوص نوشته‌هایی از آثار پُست امپرسیونیست سزان چیزی یادگرفته است. و این مفهوم برایش جذاب و کنجکاوی‌برانگیز است. هرچند که او هرگز به طور دقیق مشخص نکرد که سزان چه‌چیزی را به او آموخته است.

هر بحثی در خصوص تحصیلات همینگوی، بدون اشاره به توجه و توانایی اختصاص داده شده به موضوع کتاب‌های وی، ناقص خواهد بود. درست همان‌گونه که او آموخت تا از بااستعدادترین متخصصان حوزه‌ی هنری معاصر بنویسد. خود را در مقام شاگردی قرار داد تا رویه‌ی متخصصان در جنگ‌آوری و «ورزش‌های خونین»، که اغلب آثار او در همین مورد است، را بپذیرد. او در مورد تاکتیک‌های نظامی از سربازان حرفه‌ای جنگ جهانی اول، در خصوص گاوبازی از ماتادورهای اسپانیایی، بازی‌های شکار بزرگ از یک راهنمای بریتانیایی در شرق آفریقا، و در مورد ماهیگیری در عمق دریا از افراد بومی باهاما چیزهایی را آموخت.

همینگوی عاشق تسلط بر اصطلاحات مبهم و رویه‌های پیچیده در هر کدام از این فعالیت‌ها بود. همان‌طور که خوانندگان آثار وی می‌دانند، او شیفته‌ی غذاها و نوشیدنی‌ها بود. صفحات کتاب‌های داستانی و غیرداستانی همینگوی، سرشار از اشاره به غذاهای خارجی و نوشیدنی‌ها و مشروبات الکلی است. او زبان‌های مختلف را به سرعت یاد می‌گرفت و در نهایت چند زبان را به صورت نسبتاً روان صحبت می‌کرد.

نوشته‌های ادبی

اولین کتاب همینگوی با عنوان «در زمانه‌ی ما (۱۹۲۵)» در آمریکا منتشر شد. که یک مجموعه داستان‌ (مانند کمپ هندی‌ها و بزرگ رودی دو دل) بود. این مجموعه داستان‌ها، با شخصیت نیک آدامز که در بیشتر داستان‌ها حضور دارد، شرح ادبی مختصری که موضوع داستان را بیان می‌کند، درون‌مایه و سبک رفتاری در وجهه‌ی خشونت و به صورت تهدیدآمیز، و سبک نوشتاری مشهور همینگوی، با هم ارتباط دارند. پس از انتشار، این کتاب مورد تمجید قرار گرفت و یک اثر کلاسیک باقی ماند.

کتاب «سیلاب‌های بهاری» رمان کوتاهی است. که سعی می‌کند به سبک انتقادگونه، اثر نویسنده‌ی آمریکایی به نام شروود آندرسون در سال ۱۹۲۶ را به سُخره بگیرد. همان‌طور که رمان «خورشید همچنان می‌دمد» اثر همینگوی این کار را انجام می‌دهد. رمانی که در مورد زندگی در غربت، یعنی در پاریس و اسپانیا پس از جنگ جهانی اول است. در هر دو سبک و موضوع، کتاب دوم اساساً یک اثر رادیکال از هنر مدرن است. (برای مثال، جزئیات مغایرت محوری آن هرگز به صراحت بیان نمی‌شود).

سیلابهای بهاری

سیلابهای بهاری

ناشر : کوله پشتی

رمان «خورشید همچنان می‌دمد» احتمالاً تحسین‌شده ترین کتاب از میان تمامی آثار این نویسنده است. کتاب «مردان بدون زنان (۱۹۲۷)» شامل داستان‌های کوتاهی در مورد مشت‌زنان و گاوبازان است. از جمله این داستان‌ها می‌توان به «شکست‌ناپذیر»، «آدمکش‌ها»، و «پنجاه هزار دلار» اشاره کرد. کتاب «مردان بدون زنان» شامل داستان «تپه‌هایی چون فیل‌های سفید» نیز می‌باشد. که داستانی است که تقریباً در قالب گفتگو بیان می‌شود.

خورشید همچنان می‌دمد

خورشید همچنان می‌دمد

ناشر : هرمس
قیمت : ۲۶۹,۱۰۰۲۹۹,۰۰۰ تومان

کتاب «وداع با اسلحه» که در سال ۱۹۲۹ چاپ شد، سبک انقلابی و تحول‌برانگیز همینگوی را تعدیل و ملایم کرد. و یک کتاب بسیار معمولی و بسیار تاثیربرانگیز را به بار آورد. که این نویسنده تا آن زمان چنین کتابی را ننوشته بود. نتیجه‌ی آن، موفقیت گسترده‌ی رمان او و همچنین شهرت جهانی خود نویسنده بود. در پی آن و در سال ۱۹۳۳، مجموعه داستان «برنده هیچ نمی‌برد» منتشر شد. این مجموعه داستان که در مقایسه با دو مجموعه‌ی قبلی، رضایت کمتری را به دنبال داشت. و شامل بررسی‌های رسمی‌تر، نظیر گفتگوی خارجی تحت‌اللفظی در «شراب وایومینگ» بود.

در این نقطه از دوران کاری، به نظر می‌رسید که همینگوی به وسیله‌ی شهرت خود، از راه منحرف شده است. بین کتاب «وادع با اسلحه» و رمان بعدی این نویسنده، با عنوان «داشتن و نداشتن (۱۹۳۷)» که به خوبی مورد توجه عامه‌ی مردم قرار نمی‌گیرد، هشت سال فاصله می‌افتد. رمان «داشتن و نداشتن» در واقع مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به‌هم مرتبط است. که یک زمینه‌ی داستانی یکسان (کوبا و کی‌وست) را به جای یک رمان واقعی به اشتراک می‌گذارد.

داشتن و نداشتن

داشتن و نداشتن

ناشر : امیرکبیر
مترجم : پرویز داریوش

در آن زمان، همینگوی دو کتاب غیرداستانی، یک مقاله‌ی بی‌قاعده و بدشکل به نام «مرگ در بعدازظهر (۱۹۳۲)» و کتاب «تپه‌های سبز آفریقا (۱۹۳۵)» را نوشت. که در مورد بازی شکار بزرگ بود. در تمام این مدت، افسانه‌ی همینگوی به لطف نقش کوتاهی که در شاخ‌وبرگ دادن (و گاهی دروغ محض) به گذشته‌ی خودش داشت، در حال رشد بود.

در نهایت، در سال ۱۹۴۰ کتاب «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند» منتشر شد. این کتاب یک رمان بزرگ در مورد جنگ داخلی اسپانیا است. که همینگوی آن را به عنوان یک خبرنگار خارجی و مستندساز پوشش داده بود. منتقدان، او و کتابش را متهم به تقلید مضحک از خودش کردند. به بیان دیگر، در واقع آن‌ها عنوان داشتند که سبک رمان او، دارای رفتاری غیرقابل تحمل است. با این حال، کتاب پرفروش «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند» در میان اولین داستان‌ها و دو رمان اول همینگوی، به عنوان دستاوردهای اصلی داستان‌سرایی‌اش جای گرفت.

زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید

زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید

ناشر : امیرکبیر

همینگوی در طول جنگ جهانی دوم، خود را مشغول ارائه‌ی گزارش از اروپا کرد. در سال ۱۹۵۰ او کتاب دیگری با عنوان «در امتداد رودخانه به سمت درخت‌ها» را منتشر کرد که به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. او تا حدی با کتاب «پیرمرد و دریا (۱۹۵۲)» که یک رمان کوتاه در مورد نبرد ماهیگیر کوبایی با یک نیزه‌ماهی بزرگ است،‌ جایگاه خود را بازیافت.

این رمان، ممکن است پاسخ همینگوی به رمان «موبی‌دیک» باشد. محبوب‌ترین اثر او با عنوان «پیرمرد و دریا» آخرین کتاب ارنست همینگوی بود. که پیش از خودکشی نویسنده در کتچام، آیداهو در روز دوم جولای ۱۹۶۱، منتشر شد. کتاب «جشن بیکران» خاطرات دلفریب او از سال‌های سپری‌شده در دهه‌ی ۱۹۲۰ با دیگر مهاجران در پاریس، سه سال بعد منتشر شد.

شهرت همینگوی، و تمایل و خواسته‌ی عموم مردم نسبت به بیشتر آثار او، چنان شدید و سهمگین است که دست‌اندرکاران و مجریان کارهای او، از زمان مرگش، تعدادی از کتاب‌های وی را به چاپ رسانده اند که خود نویسنده آن‌ها را برای انتشار مناسب نمی‌دانست. کتاب «جزایر در طوفان (۱۹۷۰)» زمینه و موقعیت مکانی دریای کاراییب در کتاب «داشتن و نداشتن» را تکرار می‌کند.

کتاب «باغ عدن (۱۹۸۶)» که در مورد رابطه‌ی عاشقانه‌ی سه‌نفره است، علاقه‌ی نویسنده به دوجنسی‌بودن، که در کتاب «خورشید همچنان می‌دمد» و در پایان کتاب «وداع با اسحله» و همچنین در داستان‌هایی مانند «دگرگونی دریا» به آن اشاره شده است، را مجسم می‌کند. کتاب «داستان‌های کوتاه کامل: نسخه‌ی فینکا ویجیا (۱۹۸۷)» شامل برخی از داستان‌های کوتاه منتشرنشده‌ی این نویسنده است. کتاب «حقیقت در اولین تابش (۱۹۹۹)» رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین همینگوی به عنوان یک قهرمان و یک دختر آفریقایی را بیان، یا مجسم می‌کند.

افتخارات و جوایز

ارنست همینگوی به عنوان تاثیرگذارترین نویسنده‌ی آمریکایی قرن بیستم، در سرتاسر زندگی خود، به خاطر دستاوردهایش مورد تمجید و پاداش قرار گرفت. پس از رونمایی از نخستین داستان‌های انتشار یافته‌اش، او تجلیلی از سمت همتایان ادبی خود، بزرگانی همچون جیمز جویس و ازرا پاوند دریافت کرد.

او با انتشار کتاب «وداع با اسلحه» بیشترین میزان فروش کتاب را ثبت کرد. زمانی که کتاب «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند» منتشر شد. کتاب «پاپا» که خاطرات همینگوی است. در سرتاسر جهان و توسط میلیون‌ها نفر که هرگز یک کلمه از نثر او را نخوانده بودند، به شهرت رسید. او به درجه‌ای از شهرت دست یافته بود که هیچ‌گاه یک نویسنده‌ی ادبی به گردپای او نرسید. و از آن زمان تاکنون، کسی در سطح او نبوده است.

در پایان عمرش، تقدیر و قدرانی از وی آشکار شد، همانطور که در سال ۱۹۵۳، کتاب «پیرمرد و دریا» برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شد. سال بعد، همینگوی به خاطر تسلط و چیرگی قدرتمند او بر هنر داستان‌سرایی، جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد.

پیرمرد و دریا

پیرمرد و دریا

نویسنده : ارنست همینگوی
ناشر : خوارزمی
مترجم : نجف دریابندری

اگرچه محبوبیت او در ربع قرن گذشته تا حدودی به دلیل اتهامات تبعیض جنسیتی و خشونت در زندگی و آثار او کاهش یافته است، اما تاثیرگذاری ارنست همینگوی بر زندگی افراد همچنان ادامه دارد. اینکه هر استاد نگارش، چه به صورت آگاهانه و چه غیرآگاهانه، به دانشجویان خود توصیه می‌کند که «نشان دهید و بیان نکنید»، ادای احترام خود را به همینگوی نشان می‌دهد.

منبع: cliffsnotes.com

دسته بندی شده در: