امروزه کتاب‌های بسیار زیادی در بازار وجود دارند که سعی می‌کنند به شما نحوه‌ی تمرکز کردن را بیاموزند. البته برخی از آن‌ها صرفا نوشته می‌شوند تا نویسنده را پولدارتر کنند. برخی برای قشر خاصی از جامعه نوشته می‌شوند. برخی هم اصلا به درد بعضی از کشورها نمی‌خورند. کتاب «مجالی برای تمرکز» نیز یکی از همین کتاب‌ها است. کتابی که توسط یک مدیر، برای باقی مدیران نوشته شده است. کتابی که به یک مدیر آموزش می‌دهد چگونه بار دوش خود را روی شانه‌های کارمندانش بگذارد تا «هوشمندانه‌تر» زندگی کند و ساعت کمتری را وقف کار کند. در واقع، اوج استراتژی و ایدئولوژی مایکل هیت، به واگذاری کارها به کارمندان نهفته است. وگرنه یک نفر، هرچقدر هم تلاش کند، نمی‌تواند واقعا به تفریحاتش برسد. حداقل نه در کشوری که دخل و خرج با هم نمی‌خواند و کارمند همیشه مجبور است که در حال دویدن و تلاش کردن باشد. اگرچه نمی‌توان گفت که نکات موجود در این کتاب صرفا برای رئیس‌ها نوشته شده است، ولی برای کارمندانی نوشته شده که یا حداقل ده سال سابقه‌‌ی کار حرفه‌ای دارند، یا در کشوری دموکراسی و ثروتمند زندگی می‌کنند. متاسفانه در برخی شرکت‌ها، راه‌حل‌های پیشنهادی مایکل هیت زیاد کارساز نیست. اما قبل از آنکه به تحلیل بیشتر نکات مهم کتاب بپردازیم، بیایید کمی با نویسنده آشنا شویم.

مایکل هیت

مایکل هیت، موسس و مدیرعامل شرکت «مایکل هیت» است که در سال ۱۹۹۵ به دنیا آمد. او در زمینه‌ی مدیریت و ارتقاء شرکت‌ها آثار مختلفی را به چاپ رسانده که هر کدام، در «نیویورک تایمز» و «وال استریت ژورنال ویواس ای تودی» به عنوان کتاب‌های پرفروش شناخته شده‌اند. از آثار او می‌توان به «مجالی برای تمرکز»، «زندگی رو به جلو»، «بهترین سال زندگی تو» و «سکو» اشاره کرد.

برنامه‌ی شلوغ‌تر بازدهی بیشتر نمی‌آورد

زمانی وجود داشت که برای اخذ پول بیشتر، دست به هر کاری می‌زدم. به شخصه با قبول پروژه‌های علمی مختلف، سعی می‌کردم برنامه‌ام را شلوغ‌تر کنم، تا هم ego درونم احساس خوبی داشته باشد، هم عذاب وجدان نداشته باشم، هم پول بیشتری به دست بیاورم. ولی در نهایت، تنها اتفاقی که میافتد این بود که ego درونم تصور می‌کرد، من سرم زیادی شلوغ است و فرد مهمی هستم. در حالی که دو اصل دیگر هیچ‌وقت ادا نمی‌شد. این همه کار اضافی تمرکز مرا برای انجام آن‌ها از بین برده بود. مایکل هیت در کتاب خود به خوبی به این نکته اشاره می‌کند. به نقل از او، روزهای کاری با انبوهی از وظایف پر شده است. در یک روز کاری، شما باید در جلسه‌های مختلفی شرکت کنید، سخنرانی ارائه کنید، گزارش بنویسید، پروژه‌هایی که در دست دارید را تکمیل کنید و… . اما گاهی اوقات هر چه تلاش می‌کنید باز هم احساس می‌کنید که به جای خاصی نمی‌رسید. گاهی اوقات احساس می‌کنیم که در یک قایق سوراخ هستیم و با عصبانیت سطل آب را کنار آن می‌گذاریم. آب جمع می‌شود و ما نیز در نهایت غرق می‌شویم. آن درست لحظه‌ای است که حسرت خوردن را آغاز می‌کنیم. به این فکر می‌کنیم که اگر می‌توانستیم کمی سریعتر کار کنیم، الان به مشکل نمی‌خوردیم. اما وسواس بیش از حد باعث کاهش بهره وری می‌شود. این به این دلیل است که ما سعی می‌کنیم کارهای بیشتری انجام دهیم و هر زمانی که ذخیره می‌کنیم، با قرار دادن چیزهای بیشتر در برنامه  هدر می‌رود. از آنجا که این شلوغ کردن برنامه چیزی جز هدر دادن وقت و انرژی نیست، شما باید برنامه‌ای بچینید که در آن، آزادی‌هایتان نیز مشخص شود. آزادی می‌تواند معنای زیادی داشته باشد. به عنوان مثال آزادی تمرکز، که به معنای یافتن مجالی برای تمرکز و انجام کارهای بدون وقفه است. این مهم‌ترین و اغلب دشوارترین کار است، زیرا نتایج بیشتری به همراه دارد و شامل نوعی روان‌درمانگری می‌شود. از آنجا که کار بدون وقفه، تمرکز شدید می‌طلبد، ذهن تمرکز کردن را یاد می‌گیرد.

استراحت یک امر لاکچری نیست، ضروری است!

وقتی سرمان خیلی شلوغ و لیست کارهای ما از لیست خرید طولانی‌تر می شود،‌ به طور ذاتی تفریح ​​و استراحت را کاهش می‌دهیم. بیشتر ما زمانی که سرمان شلوغ می‌شود،‌ قرار شام با دوستمان را لغو می‌کنیم یا به زور قهوه، کمتر می‌خوابیم. از نظر مایکل هیت، صرفه جویی در استراحت و اوقات فراغت نه تنها به سلامت عاطفی ما آسیب می‌زند، بلکه کاملاً بی‌اثر است. بسیاری از ما معتقدیم که زمان انعطاف پذیر است و سطح انرژی ما در طول روز بدون تغییر باقی می‌ماند ما فکر می‌کنیم می‌توانیم روز کاری خود را ۲۰ درصد افزایش دهیم و ۲۰ درصد بیشتر به موفقیت برسیم. مایکل هیت نظر متفاوتی دارد. از نظر او، زمان ثابت است و سطح انرژی نیز محدود است. او می‌گوید که انسان‌ها معمولاً بهترین بازدهی را در صبح، زمانی که ذهن سرحال‌تر است، دارند. همچنین او اظهار دارد که بعد از ناهار سرعت و بهره وری کمتری داریم. او با این استدلال، ثابت می‌کند که سطح انرژی انعطاف پذیر است و تمرکز و اراده منابع محدودی هستند که باید دوباره پر شوند. گرچه نظریه‌ی او راجع به انعطاف پذیر بودن سطح انرژی صحیح است، اما به طور کلی، انسان‌های متفاوت با شرایط متفاوتی روی کره‌ی زمین زندگی می‌کنند. برای مثال یک دانشجو را در نظر بگیرید که همزمان، هم کار می‌کند، هم باید روی رساله‌ی دانشگاهی خود تمرکز کند، هم باید برای امتحانات پایان ترم آماده شود. طبیعتا او برای اینکه بتواند به تمام کارهایش برسد، باید ساعت خوابش را کمتر کند. گاهی انسان‌ها چاره‌ی دیگری جز کاهش اوقات فراغت و تفریح ندارند. به جز آن، برخی از انسان‌ها هستند که با وجود اینکه صبح بیدار می‌شوند، شب‌ها بازدهی بیشتری دارند. در مقاله‌ای خواندم که این دقیقا به ساعت مغز و بدن بستگی دارد. پس می‌توانیم نتیجه بگیریم که آقای مایکل هیت، بر اساس ساعت بدن خودش کتاب نوشته است. به طور کلی، کاربردی‌ترین راه حلی که مایکل هیت به شما توصیه می‌کند «خوابیدن» است. گرچه شاید در شرایط یک دانشجو قرار نگرفته باشد، ولی از نظر او «خوابیدن» یکی از مهم‌ترین اصول در جوان‌سازی و پر کردن منبع انرژی انسان است. او علاوه بر این مورد، «بازی کردن» را نیز پیشنهاد می‌کند. برای مثال اگر در برنامه‌ی زمانی خود، کمی برای سرگرمی نیز زمان بگذارید، با انرژی بیشتری می‌توانید کارتان را انجام دهید. گرچه منظور مایکل هیت، تعیین وقت بازی در طول هفته است. نه در طول روز. اگرچه ذهن ما به استراحت و سرگرمی نیاز دارد، ولی طبق کتاب «ذهن حواس جمع»، گاهی همین استراحت‌ها و «بازیگوشی‌ها» می‌تواند شما را به طور کلی از اهدافتان دور سازد.

از کارهایی که دوست ندارید دست بکشید

مایکل هیت اوج ذهنی بودن و یک چشم بودن خود را در این بخش از محتوای کتاب نشان می‌دهد. او درست مثل ویلیام گلسر کتاب «تئوری انتخاب»، فقط یک گروه خاص را هدف گرفته است. از نظر او، اگر شما در محل کار خود، سفارش صندلی را دوست ندارید، می‌توانید آن را به کارمندانتان بسپارید. او به خوبی نشان می‌دهد که روی صحبتش با بورژوازی است، نه مردم عادی و کارمندان معمولی که چاره‌ای جز اطاعت از دستورهای رئیسشان ندارند. حرف‌های او، نشان می‌دهد که در یک رژیم سرمایه‌داری زندگی می‌کند و به احتمال زیاد، خودش بخشی از گروه ثروتمندان است. پس می‌توان یکی از نسخه‌های مایکل هیت را اینگونه برداشت کرد که اگر از انجام برخی کارها اذیت می‌شوید، پا روی کمر کارمندتان بگذارید و کمی استراحت کنید. اینگونه انرژی بیشتری نیز ذخیره خواهید کرد. اما نکته‌ی مثبتی که از این درس او می‌توان دریافت کرد این است که شما، برای آنکه زندگی راحت‌تر و پر بازدهی داشته باشید، باید به کاری مشغول شوید که عاشق آن هستید.

قدرت بله و خیر را یاد بگیرید

مایکل هیت که در درس قبلی، رئیس‌ها را به این نکته تشویق می‌کند که کارهایی که دوست ندارند را گردن کارمندان خود بیندازند، در درس بعدی به کارمندان آموزش می‌دهد که قدرت بله و نه را یاد بگیرند. از نظر او، یک کارمند (احتمالا در یک جامعه‌ی دموکراسی. نه هر جامعه‌ای)، می‌تواند در پاسخ به همکاران یا رئیس خود نه بگوید و وظایفش را کامل کند. به خاطر دارم در یکی از محل‌های کار قبلی، رئیسم هنگام صرف ناهار از من خواست که برایش نوشابه بخرم. خرید نوشابه برای رئیسم، نه از وظایف من بود، نه کار درستی بود. پس سریعا آن را رد کردم. اما با برخورد خیلی بد و ناراحت کننده‌ی او و همکارانم مواجه شدم. طولی نکشید که رفتارهای عجیب‌وغریب‌تری از رئیس و کارمندها مشاهده می‌کردم، تا جایی که دیگر نمی‌توانستیم باهم در یک اتاق یا دور یک میز حضور داشته باشیم. هر مجموعه‌ای قابلیت و جنبه‌ی «نه» شنیدن را ندارد. گرچه این تقصیر مایکل هیت نیست. او یک محیط کار کاملا سالم و بی حاشیه را در نظر گرفته تا بر اساس آن، نظریاتش را اعمال کند. شاید هیچ‌وقت مجبور نشده در «اداره پست» چارلز بوکوفسکی یا شرکت‌های خصوصی برخی کشورهای جهان سوم کار کند تا معنی «زجر کشیدن زیر دست مدیر» را بفهمد. گرچه این که سنگ‌های خود را از همان ابتدا با مدیرتان وا بکنید، کار بدی نیست. مایکل هیت می‌گوید که اگر شرکت شما ساعت ۷ صبح به کارمندان صبحانه می‌دهد و شما نمی‌توانید سر ساعت ۷ در شرکت حاضر شوید، از همان ابتدا آن را با مدیر خود مطرح کنید!

اگر می‌خواهیم آزادانه تمرکز کنیم، باید هرچیزی را که بر سر راه ما قرار گرفته از میان برداریم. این کار صرفا به معنای نه گفتن به ایده‌های بد نیست، بلکه معنای آن، پشت کردن به بسیار ی از ایده‌های خوب و ارزشمند نیز است. در دنیای شلوغ امروز، کار بیش از حد و برعهده‌گرفتن تعهدات بسیار هنر نیست. هنر آن است که در مقابل درخواست‌هایی که مهم نیستند بایستیم و نه بگوییم و کارهای غیر مهمی که زمان و انرژی ما را هدر می‌دهند حذف کنیم. امروزه، نه گفتن غیر ممکن به نظر می‌رسد، در حالی که از آنچه فکر می‌کنید راحت‌تر است. شما می‌توانید با انجام دادن چند کار انرژی و بهره‌وری خود را افزایش دهید. بیایید نه گفتن را بیاموزیم.

هر روز هدفی داشته باشید

چند نفر از ما بدون هیچ برنامه‌ای وارد دفتر می‌شویم و منفعلانه نسبت به تحولات روز واکنش نشان می‌دهیم؟ از نظر مایکل هیت، این رفتار ما را برای شکست آماده می‌کند. ولی در برخی شرکت‌ها، این رفتار، صرفا رابطه‌ی شما با باقی کارمندان را بهتر کرده و باقی وظایف را بر دوش کارمندی می‌گذارد که ترجیح می‌دهد نسبت به اتفاقات روز، هیچ واکنشی نشان ندهد. متاسفانه هر چیزی که مایکل هیت می‌گوید، بر اساس یک شرکت در مدینه‌‌ی فاضله (هر کجا که هست) صورت گرفته است. از نظر او، اگر اقدامات ما بدون ساختار باشد و هدف خاصی را دنبال نکنیم، سودمند بودن چه فایده‌ای دارد؟ پس برای اینکه بهره وری معنی داشته باشد، باید جهت گیری کنیم. ولی این روزها همه «سیزیف‌وار» رفتار می‌کنند. صبح به صبح سرکار می‌روند تا سنگی را بالای کوه قل بدهند و لحظه‌ای به تماشای آن بنشینند و لذت ببرند. سپس پایین کوه رفته و کار خود را تکرار کنند.

هم کلامی مایکل هیت و نیر ایال

یکی از نکاتی که مایکل هیت در کتاب «مجالی برای تمرکز» بیان می‌کند، این است که باید از پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی دوری کنیم. حداقل زمانی که کار می‌کنیم، باید حواس خود را به کار متمرکز کنیم. مایکل هیت می‌گوید که به طور متوسط، ۲۳ دقیقه طول می‌کشد که هر کارمند دوباره روی کار خود متمرکز شود. حالا فرض کنید اگر قرار باشد روزی پنج بار فیس بوک، ایمیل یا اینستاگرام را چک کنید، چه زمانی را از دست خواهید داد؟

«هیچ کاری انجام ندهید.» این نکته شامل در دسترس بودن هم می‌شود. گوشی خود را در حالت مزاحم نشوید بگذارید، ایمیلتان را چک نکنید و همه چیز را خاموش کنید. حتی شاید نیاز باشد تلفن خود را داخل کشو بگذارید. نرم‌افزارهای پیام‌رسان و ایمیل را ببندید و آن‌ها را در زمان استراحت باز نکنید.

البته برخی شرکت‌ها تدابیری برای حل این مشکل مطرح کرده‌اند. به راستی در برخی شرکت‌ها، هنگام ورود تلفن همراه کارمند را از او می‌گیرند. جالب اینجا است که این سیستم نه در سفارت‌خانه‌ها بلکه در آژانس‌های هواپیمایی رخ می‌دهد! این راهکار نه تنها کارساز نیست، بلکه یک «انسان‌زدایی» بی کم و کاست است! در کتاب «ذهن حواس جمع»، نیر ایال راه‌حل‌های جالب‌تری برای کنترل حواس‌پرتی با پیام‌رسان‌ها ارائه می‌دهد. گرچه او خودش، یک ایدئولوژی مطلق است. چرا که در کتابی دیگر، روش‌های ایجاد نیاز در مشتری و خلق برنامه‌های اندرویدی ارائه کرده است. ولی باز هم، نسبت به حرف‌های تکراری «مایکل هیت»، حرف‌های جالب‌تر و به‌دردبه‌خور تری می‌زند. اما چیزی که هر دو در آن مشترک هستند، این است که شما باید طرز استفاده از پیام‌رسان‌ها را یاد بگیرید. برای مثال، مایکل هیت می‌گوید که صبح‌ها و بعدازظهر‌ها ایمیلتان را چک کنید و دیگر سراغ آن نروید تا چیزی تمرکزتان را پرت نکند. البته اگر یک دفعه رئیستان از راه رسید، کتاب «مجالی برای تمرکز» در دست داشت و وسط کار تولید محتوا از شما خواست تا برای شرکت، چند صندلی سفارش دهید، تعجب نکنید. اگر بعدا هم به خاطر ناقص ماندن فعالیت‌هایتان سرزنش شدید، باز هم تعجب نکنید.

جمع‌بندی

پیام کلی نویسنده در این کتاب، می‌تواند این باشد که «مجالی برای تمرکز» صرفا حفظ چند دقیقه در طول روز نیست. شما باید برای انتخاب فعالیت‌ها و وظایفی که انجام می‌دهید، هوش بیشتری به خرج دهید تا تمرکز بیشتری داشته باشید. اما متاسفانه این کتاب نیز مثل اکثر کتاب‌های «موفقیت» یا «روانشناسی»، شعارهایی در رابطه با جامعه‌ی کوچکی می‌دهد که خود نویسنده در آن حضور دارد. به امید اینکه روزی کتابی نوشته یا پیدا شود، که بتواند نسخه‌ای برای تمام مردم دنیا مطرح کند ( که البته این امر غیر ممکن خواهد بود).

دسته بندی شده در: