با هم دیالوگ یا همان گفتاوردی را خواهیم خواند از فیلم دوازده مرد خشمگین؛ فیلمی اقتباسی که با وام‌داری آشکاری از روی رمانی به همین نام، نوشته‌ی رجینالد رز ساخته شده است. البته نسخه‌ی مورد بررسی ما، اثر سیدنی لومت، فیلم‌ساز مشهور آمریکایی است که در سال ۱۹۵۷ میلادی روی پرده‌ی نقره‌ای رفته بود. این نکته از آن‌جایی اهمیت دارد که بدانیم بعد از این نسخه، بسیاری از دفاتر و موسسات فیلم‌سازی در سراسر دنیا تصمیم گرفتند تا اقتباس‌هایی دیگر از رمان رز انجام دهند؛ نسخه‌هایی که هیچ‌کدام به گرد پای نسخه‌ی لومت هم نرسیدند.

زیرا دوازده مرد خشمگین که لومت آن را کارگردانی کرد، آن‌چنان قوی بود که در اکثر فهرست‌های بهترین آثار سینمایی، بین ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ جای گرفته است. یکی از نکات جذابیت این نسخه، همکاری با خود رجینالد رز برای نگارش فیلم‌نامه‌ی اقتباسی بوده است. فیلم دوازده مرد خشمگین درمورد اتهام قتل نوجوانی ۱۸ ساله است؛ هیات منصفه‌ای از بین اقشار مختلف تشکیل شده تا صحت و سقم جنایت را بررسی کنند و طبق اسناد و شواهد، اکثریت آنان به قاتل بودن او رای می‌دهد. در این بین، رای مخالف یک نفر باعث می‌شود تا چالشی برای گرفتن تاییدیه‌ی او راه بیفتد؛ اما در کمال تعجب آن یک نفر است که موفق می‌شود به ترتیب و با ارائه‌ی مصداق‌هایی منطقی، نظر ۱۱ نفر دیگر را برگرداند و بی‌گناهی جوان را اثبات کند.

خیلی سخته که تعصبات شخصی رو در چنین مواقعی دور نگه داشت. هر وقت باهاش مواجه می‌شید، این تعصبات، حقیقت رو محو می‌کنن. من خودمم نمی‌دونم حقیقت چیه و فکر نمی‌کنم کسی هم بتونه حقیقت رو درک کنه. ۹ نفر از ما فکر می‌کنیم که متهم بی‌گناه باشه، اما با احتمالات سروکار داریم… شاید هم داریم اشتباه می‌کنیم؛ شاید داریم یه آدم گناه‌کار رو آزاد می‌کنیم. نمی‌دونم. هیچ‌کس نمی‌دونه، اما ما تردیدی منطقی در ذهن داریم و این چیزیه که در نظام دادگاهی اهمیت داره. هیچ هیئت‌منصفه‌ای نمی‌تونه کسی رو گناه‌کار تشخیص بده مگه اینکه یقین داشته باشه… ما ۹ نفر نمی‌فهمیم که شما سه نفر چه‌طور مطمئن هستین؟!

 

دسته بندی شده در: