زمانی نویسنده‌ای مثل مارک تواین وجود داشت که کتاب‌های مثال‌زدنی و منحصربه‌فردی در ادبیات کودک و نوجوان به ثبت رساند. زمانی نویسنده‌ای مثل «شل سیلور استاین»، کتاب‌هایی برای کودکان نوشت و نسل‌های زیادی با آن‌ها بزرگ شدند. آن زمان، با وجود این‌که هیچ تصویرگری خاصی وجود نداشت، ولی نویسنده‌ها قادر بودند که با متن، خنده بر لب مخاطب بنشانند. اما این روزها اوضاع ادبیات کودک و نوجوان فرق دارد. نویسنده‌ها با کمک تصویرگری، کتاب‌هایی می‌نویسند که برای گروه سنی کودک و نوجوان مناسب و سرگرم‌کننده باشد. اگرچه هیچ‌کدام از آن‌ها، به پای کتاب‌های پرمحتوای نویسنده‌ای مثل مارک تواین نمی‌رسد، ولی برای کودک امروزی که با دنیای تصویری مثل تلویزیون، تب‌لت و موبایل بزرگ می‌شود، گزینه‌ی مناسبی هستند. با این حساب، با توجه به سیاست و مافیای ادبیات غرب، وقتی اسم کتاب کودک و نوجوان به میان می‌آید، همه بی‌بروبرگرد یاد مجموعه‌هایی مثل خاطرات یک بی‌عرضه، تام گیتس، جودی دمدمی و… میفتند. جای تعجبی هم ندارد که کسی روحش از مجموعه‌ی فوق‌العاده‌ای چون «ته جدولی‌ها» خبر نداشته باشد.

ته جدولی‌ها در واقع مجموعه‌ای از کتاب‌های متنی-تصویری نوشته‌ی روبرتو سانتیاگو است. نویسنده‌ای خوش‌قلم که به سختی می‌توان زندگی‌‌نامه‌ای از او به زبان فارسی پیدا کرد! این نویسنده که در سال ۱۹۶۸ در مادرید به دنیا آمد، فیلم‌نامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، نویسنده و همچنین کارگردان اسپانیایی است. او برای اینکه بتواند به کمک کتاب‌ها، خاطره‌ای نیز در ذهن بچه‌ها ثبت کند و از یاد نرود، ماجرایی را که از بچگی تجربه کرده تعریف می‌کند. اینکه در سیزده سالگی، در مسابقات فوتبال مدرسه شرکت کرده بود و مدالی برده بود. پس با وجود حرفه‌‌ی کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی، تصمیم گرفت که با توجه به آن خاطره، کتاب‌هایی با عنوان «ته جدولی‌ها» بنویسد. این نویسنده‌ی پرکار، به جز مجموعه‌ی ته جدولی‌ها، فیلم‌نامه‌ها، نمایشنامه‌ها و کتاب‌های زیادی را نوشته و فیلم‌های زیادی را هم کارگردانی کرده است. از جمله کتاب‌های او می‌توان به دزد دروغ‌ها، آخرین مرد ناشنوا، شمارش معکوس، هجده‌ساله و نیمه مهاجرها، قدرت‌های ماورایی، رویاهای ایوان و… اشاره کرد.

چرا ته جدولی‌ها را توصیه می‌کنیم؟

مطمئنا اکثر ما بزرگ‌سال‌ها با انیمه‌ی محبوب «فوتبالیست‌ها» آشنایی داریم. انیمه‌ای که تعداد زیادی از قهرمانان و بزرگان فوتبال دنیا را به فوتبالیست تبدیل کرد و خاطره‌های زیادی را برای ما به ارمغان آورد. اگر به خوبی به یاد داشته باشید، تصویرگری ساده ولی ماجراهای هیجان‌انگیز این انیمه، باعث می‌شد که مرتب تمام قسمت‌ها را دنبال کنیم. به جرات می‌توان گفت که کتاب ته جدولی‌ها نه‌تنها دست کمی از این انیمه ندارد بلکه پرمحتواتر و چه‌بسا بهتر است. ته جدولی‌ها، مجموعه‌ای کمدی و سرگرم‌کننده راجع به بچه‌هایی است که یک تیم فوتبال تشکیل داده‌اند. بچه‌هایی که قسم خورده‌اند هر اتفاقی هم که بیفتد، هیچ‌چیز روابط و پیوند دوستانه‌ی آن‌ها را بر هم نخواهد زد. از آن‌جا که آن‌ها در تیمی قوی مشغول بازی فوتبال هستند، پس به مسابقات بین‌المللی زیادی دعوت می‌شوند و به کشورها و شهرهای زیادی نیز سفر می‌کنند. آن‌ها در هر جلد از این مجموعه، ماجرای واقعا خنده‌دار و جذابی را از سر می‌گذرانند که هیجان‌انگیز است و می‌تواند مخاطب کودک، نوجوان و حتی بزرگ‌سال را با خود همراه کند. انگار روبرتو سانتیاگو به خوبی می‌داند که چگونه از هنر فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی خودش استفاده کرده و کاری کند که مخاطب، تا آخرین صفحه کتاب را زمین نگذارد.

در واقع اکثر نویسنده‌ها، در امر تصویرگری زیاد تبحر ندارند. مگر اینکه مثل لیز پیشون، خودشان تصویرگر باشند. به همین دلیل هم با وجود اینکه با یک تصویرگر همکاری می‌کنند، باز هم ممکن است نتوانند از پتانسیل کامل او استفاده کرده و چشم مخاطب را درجا درگیر خود کنند. اما روبرتو سانتیاگو به خوبی می‌داند که چگونه با تصویرسازی به جا، مخاطب را به خنده وا دارد و تاثیر نوشته‌هایش را افزایش دهد. جالب اینجاست که حتی تصویرگر این مجموعه یعنی انریکه لورنسو نیز مثل نویسنده، به فوتبال حرفه‌ای علاقه‌ی زیادی دارد. اما به دلیل یک حادثه در طبیعت‌گردی، پایش آسیب می‌بیند و مجبور می‌شود که از دست‌هایش به بهترین نحو استفاده کند. پس او نیز به خوبی می‌داند که چگونه بهترین تصویرگری را در این مجموعه به نمایش بگذارد. به جرات می‌توان گفت که این کتاب، با تکنیک‌های فیلم‌نامه‌نویسی نوشته شده است. در واقع هنگامی که آن‌ را می‌خوانید، ماجراها مثل یک فیلم از جلوی چشمتان عبور می‌کند و همین می‌تواند کودک و نوجوان امروزی را به خود جذب کند. جالب اینجاست که حین پخش این فیلم‌نامه‌ی داستانی، تصویرگری به وقتش ظاهر می‌شود و شما را در این مسیر کمک می‌کند.

ته جدولی‌ها؛ «فوتبالیست‌ها»یی دیگر!

اگر انیمه‌ی فوتبالیست‌ها را دیده باشید، پس به خوبی اتحاد محکمی که بین اعضای تیم شاهین وجود داشت را درک می‌کنید. گرچه بر اساس اخلاق مانگاکاهای ژاپنی، همیشه کاراکترهای رقیب، بدترین اخلاق ممکن را دارند. کاراکتری مثل کاکرو پیدا می‌شود که به بنی‌بشری رحم نمی‌کند و هر تیمی که مقابل تیم شاهین درمی‌آید، بدترین خصوصیات اخلاقی ممکن را دارد. از دیگر نکاتی که می‌توان در این انیمه به آن اشاره کرد، رنگ پوست و ظاهر متفاوت کاکرو است. او پوست تیره‌ای داشت، آستین‌های تی‌شرتش را همیشه تا می‌زد و موقع دویدن، همه را به کنار پرت می‌کرد! تفاوت ظاهری و رنگ پوست او، به عنوان اخلاقیات بد در او به تصویر کشیده می‌شد و خودبه‌خود باعث می‌شد هر وقت کسی را در مدرسه می‌بینیم که قد بلند، عضلانی و تیره‌پوست است، نسبت به او جبهه بگیریم. پس به جرات می‌توان گفت که شاید انیمه‌ی «فوتبالیست‌ها» در این زمینه پیامد‌های اخلاقی منفی زیادی را در پی داشته باشد. اما در مجموعه‌ی ته جدولی‌ها این اتفاق نمیفتد. در واقع، این کاراکترهای اصلی هستند که کمی نژادپرستی‌های بچگانه می‌کنند و این نکته برای مخاطب کاملا محسوس است. برای مثال، اگر «پاچلفت»‌ با کاراکتر فرانسوی مشکل دارد، به این دلیل است که به چهره و موقعیت اجتماعی او حسادت می‌کند. یا اگر النای اسپانیایی به گرتای اسکاتلندی حسودی می‌کند، به خاطر زیبایی و جذابیت اوست. اما از ناراحتی، شکست و آزار آن‌ها لذت نمی‌برند. حتی اگر تیم مقابل گل به خودی بزند، ته‌جدولی‌ها از این اتفاق خوشحال نمی‌شوند.

با تمام توان دفاع می‌کردیم. آلیسیا و فلیپه یک بند داد می‌زدند. ولی زورمان به کرونوسی‌ها نمی‌رسید. انگار توپ مال خودشان بود. نمی‌خواستند ولش کنند. به هر زور و زحمتی که بود، نیمه‌ی اول را طاقت آوردیم. بعد دقیقا قبل از پایان نیمه، اتفاقی افتاد که هیچ‌کس نمی‌خواست بیفتد. نه آن‌ها. نه ما.

پس به طور کلی، اگرچه این موارد با زبانی ساده و صریح توسط یک نویسنده‌ی اسپانیایی بیان شده است، ولی به‌هیچ‌وجه، نژادپرستی را ترغیب نمی‌کند. جالب اینجاست که تیمی که در این مجموعه‌ کتاب وجود دارد، از دختر و پسر تشکیل شده است. پس در اولین مرحله، جنسیت‌زدگی به طور تمام و کمال کنار گذاشته می‌شود. هیچ پسری، دخترها را کم نمی‌بیند و همه بهم احترام می‌گذارند. حتی با توجه به تصویرگری و توضیحات نویسنده می‌توان به این نکته نیز اشاره کرد که تقریبا، هر نژادی، با هر رنگ پوستی در این تیم دیده می‌شود که هر کدام توانایی بالقوه‌ی خاصی دارند.

استفاده از تکنیک‌های تصویرگری ژاپنی

یکی از نکاتی که در انیمه‌ی فوتبالیست‌ها یا هر انیمه و مانگای دیگری مخاطب را جذب خود می‌کند، تصویرگری مخصوص و منحصر‌به‌فرد مانگاکا‌ها و کارتونیست‌ها است. این هنر ژاپنی آن‌قدر حرفه‌ای است که فروش مانگا در ژاپن از فروش نفت نیز بیشتر است! در مجموعه کتاب ته‌جدولی‌ها، تصویرگری خاصی به چشم می‌خورد. هر کاراکتر، با وجود چهره‌ی ساده‌ای که دارد به دل می‌نشیند و با توجه به موقعیت‌های مختلف، واکنش خاصی را در چهره‌ی خود نشان می‌دهد. چیزی که در کتاب «خاطرات یک بی‌عرضه»، «تام‌ گیتس»، «جودی دمدمی»، «ماکاموشی» و… به چشم نمی‌خورد! در واقع، همین ابراز احساسات خاص و حرکت‌های خاصی که با ظرافت در هر کاراکتر و بر اساس هر موقعیت به تصویر کشیده می‌شود، مخاطب را به کتاب گره می‌زند. این می‌تواند به نوعی الهام‌گیری از تکنیک و فوت‌وفن‌ مانگا‌های ژاپنی باشد که با به تصویر کشیدن ابراز احساسات در کاراکترها، مخاطب را معتاد خودش می‌کند.

دختری قوی به نام النا

می‌گویند در دوره‌ی کلاسیک، زن‌ها به سنتی‌ترین شکل ممکن در کتاب‌ها به تصویر کشیده می‌شدند و کاری جز چای ریختن، پذیرایی یا شوهر کردن نداشتند. اما این روزها، شخصیت زن‌ها و دختر‌ها بهتر و مدرن‌تر به تصویر کشیده می‌شود. البته اگر اثر نامناسبی را برای خواندن انتخاب کنید، باز هم ممکن است با رگه‌هایی از جنسیت‌زدگی روبه‌رو شوید. اما خوشبختانه، مجموعه کتاب «ته‌جدولی‌ها» جنسیت‌زده نیست. همان‌طور که قبلا به آن اشاره کردیم، در تیم فوتبال یازده نفره‌‌ی ته‌جدولی‌ها، دختر نیز حضور دارد. دخترانی شجاع، باهوش و خوش‌فکر مثل النا که کاراکترها را به خوبی جذب خود می‌کنند. این دخترها،‌ از درایت بالایی برخوردار هستند و می‌توانند به خودی خود، در ذهن کودکان و نوجوانان تاثیر خوبی بگذارند.

به طور کلی، اگر بخواهیم اثری را برای بچه‌های خود تهیه کنیم که به طور غیرمستقیم فرهنگ‌سازی کند، پس باید به دنبال کتاب‌هایی باشیم که قهرمان آن‌ها، بر سر دخترها نکوبد یا نژادپرستی‌های افراطی انجام ندهد. در انیمه‌ی فوتبالیست‌ها، هیچ دختری در تیم نبود، مگر تارا که به صورت پنهانی عضو آن تیم شده بود. این نکته حتی در نسخه‌ی دوبله شده به زبان فارسی نیز مخفی شد تا کسی از دختر بودن کاراکتر تارا مطلع نشود. اما سوال اینجاست که چرا باید شخصیت زن، پنهان شود؟‌ کتاب «ته‌جدولی‌‌ها»، این نکته را به فرزندان شما یادآوری می‌کند که هر جنسیت، با هر رنگ پوست و نژادی می‌تواند توانایی‌ها و استعداد‌های خاصی داشته باشد.

چگونه بچه‌ها را به خواندن این مجموعه تشویق کنیم؟

کودکان و نوجوانانی که با تب‌لت و بازی‌های کامپیوتری بزرگ می‌شوند، در مدرسه با چالش بسیار‌ بزرگی روبه‌رو خواهند شد. آن‌ها باید «کار تیمی» انجام دهند. دوست پیدا کنند. با بقیه‌ی بچه‌ها به هم‌فکری بپردازند و راجع به دنیای بزرگسال‌ها و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، بیش از پیش اطلاعات به دست بیاورند. پس چه بهتر که این مجموعه را بخوانند. کاراکتر اول مجموعه‌ی ته‌جدولی‌ها را «پا چلفت» صدا می‌کنند. اما او به هیچ وجه با این قضیه مشکلی ندارد. یعنی اصلا اهمیتی نمی‌دهد که به بخواهد با آن مشکلی پیدا کند. احساساتش را به خوبی بیان می‌کند و با سایر بچه‌ها، به صورت تیمی ماجراهایی جذاب را تجربه خواهد کرد.

یعنی واقعا حاضر شده بود قید بازی در تیم بزرگ و معروفی مثل کرونوس را بزند؟ شاید وقتش نبود این را ازش بپرسم. النا گفت: «پاچلفت.» «بله؟» «سوپرگل بود!» این را گفت و بهم لبخند زد. من هم بهش لبخند زدم و گفتم: «ممنون.»

از آنجا که ته‌جدولی‌ها راجع به فوتبالی است که دخترها نیز در آن شرکت می‌کنند، می‌تواند پسر و دختر را جذب خود کند. حتی اگر در جذب فرزند خود به این مجموعه ناتوان هستید، می‌توانید ابتدا او را با فیلمی که به اقتباس از روی این کتاب‌ها ساخته شده مواجه کنید. این فیلم ۱۰۳ دقیقه‌ای، به کارگردانی مایکل انجل لاماتا ساخته شده است. 

دسته بندی شده در: