با شنیدن نام «ترجمه»، به احتمال زیاد به یاد کتاب‌ داستان‌های خارجی بیفتید که به زبان فارسی برگردان شده‌اند. اما امر «ترجمه» صرفاً به برگرداندن یک کتاب غربی یا شرقی به زبان فارسی نیست. این «ترجمه» است که باعث تکامل، پیشرفت و زنده ماندن هر ملت و فرهنگی شده است. در واقع، ترجمه آنقدر اهمیت دارد که می‌تواند در رشد یا نابودی یک ملت تاثیر داشته باشد. اجازه دهید منظور خود از اهمیت این امر را با مثالی توضیح دهم. مثالی که تاریخ شروع ترجمه در ایران را نیز مشخص خواهد کرد. امر «ترجمه»، اولین بار و به طور رسمی از فتحعلی‌شاه قاجار (۱۲۱۲-۱۲۵۰) باب شد. همان شاهی که هفتصد و چندی زن داشت و در تقسیم و بخشش گوشه‌وکنار کشور، تمام تلاش خود را به کار برد. در دوران او، جنگ‌های مرزی با روسیه آغاز شده بود و اوضاع نظامی کشور به خطر افتاده بود. علاوه‌ بر این، ارتباط با فرانسوی‌ها، نیاز دولت‌مردان به آگاهی از زبان‌های خارجه را بیشتر کرده بود. پس رفته‌رفته، اهمیت امر ترجمه بیشتر شد. همان موقع بود که مقام‌دارها و دولتی‌ها متوجه اوضاع خراب کشور در بخش‌های نظامی شدند و تصمیم گرفتند تا آن‌ها را با اصول جنگ فرانسوی آشنا کنند. آن‌ها برای این کار باید کتاب‌های فرانسوی در باب جنگ را ترجمه می‌کردند و در اختیار سربازان و ارتشی‌ها قرار می‌دادند.

این به نوعی شروع ترجمه به صورت جدی در ایران بود. ولی نمی‌توان مبداء اصلی ترجمه در ایران را از دوران فتحعلی شاه قاجار در نظر گرفت. چون اگر به این باشد، از همان زمان که خط اختراع شد، باسواد‌ها مترجم کسانی محسوب می‌شدند که سواد خواندن و نوشتن نداشتند. پس در این صورت، باید از زمان مادیان و ایران باستان،‌ سعی در یافتن اولین مترجم‌ها و اولین آثار ترجمه شده با فارسی باشیم. گرچه در کتاب «تاریخ ترجمه در ایران»، نوشته‌ی عبدالحسین آذرنگ، نقطه‌ی شروع ترجمه از دوران باستان بررسی شده است. این نویسنده با تحقیقات کاملی که انجام داده، آغاز ترجمه در ایران را از عصر پیش‌ از مادها مطرح می‌کند و سپس آن را در  عصر هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان و ترجمه پس از اسلام، بررسی می‌نماید. قصد من در این مقاله،‌ بررسی روند ترجمه از دوره‌ی ناصرالدین شاه تا سال ۱۴۰۰ است. می‌خواهم باهم به بررسی بنشینیم و ببینیم در این صد و چند سال، وضعیت ترجمه به کجا رسید و عرصه‌ی ادبیات، چه مترجم‌هایی را به خود دید. این بررسی به نوعی یک زبان‌شناسی کلی نیز خواهد بود. چرا که سبک و شیوه‌ی سخن گفتن از قاجار تا ایران امروزی نیز بررسی خواهد شد. گرچه این یک قضاوت کلی و شخصی نسبت به پویایی زبان طی سال‌ها است و صاحب نظران می‌توانند نسبت به بنده، عقیده‌ی متفاوتی داشته باشند.

امیرکبیر و رونق گرفتن بازار ترجمه در ایران

ناصرالدین شاه را که می‌شناسید؟ همان که گوهری چون «امیرکبیر» را به کشتن داد. در دوره‌ی سلطنت او بود که ترجمه در ایران سازمان‌دهی شده پیش رفت. این دوره به سال‌های ۱۲۲۷ تا ۱۲۷۵ هجری شمسی برمی‌گردد. در آن زمان، مراکزی چون «دستگاه مترجمان دولتی»، «دارالفنون» و «دارالترجمه‌ی ناصری» تاسیس شد و کار ترجمه‌ی آثار اروپایی حسابی رونق گرفت. اگرچه ترجمه در آن زمان، از کیفیت زیادی برخوردار نبود و برخی مترجم‌ها تازه در حال یادگیری تکنیک‌های ترجمه بودند.

در واقع ترجمه‌ای که در دوران قاجار و در زمان ناصرالدین شاه بسیار باب بود، ترجمه‌ای تغییر یافته و تا حدی دستکاری شده بود. مترجم آثار ادبی در آن دوره نه‌تنها ابیات و اشعار غربی را با ابیات فارسی و ضرب‌المثل‌های ایرانی جابه‌جا می‌کرد، بلکه گاهی برای آگاهی و اطلاعات بیشتر، خودش نکاتی را به متن اضافه می‌کرد تا برای مخاطب قابل فهم باشد. اما از آن‌جا که این یک رویداد بزرگ در تاریخ ادبی ایران به شمار می‌رود، تاثیر زیادی بر فرهنگ و سیستم آموزشی نیز داشت. برای مثال، برخی کتاب‌های درسی در دارالفنون به زبان فارسی ترجمه می‌شد. پس طبیعی است که ترجمه‌ی نخستین کتاب‌های فلسفی، طبیعی، تاریخی، سیاسی و داستانی را به دوره‌ی ناصرالدین شاه نسبت دهیم. در ادامه، چند نمونه از اولین آثار ترجمه شده در ایران را برایتان آورده‌ایم.  

ترجمه‌ی اولین کتاب‌های پزشکی

از جمله اولین کتاب‌های پزشکی که در دوران ناصرالدین شاه و در مدرسه‌ی دارالفنون استفاده می‌شد، «جلاء العیون» کتابی راجع به چشم‌پزشکی است که توسط تقی بروجردی ترجمه و تا حدی نیز، بازنویسی و تالیف شده است. در مقدمه‌ی این کتاب چنین آمده است:

چون عالیجاه مقرب‌الخاقان حکیم پولاک نمساوی که معلم اول طب و جراحی در مدرسه‌ی دارالفنون بوده و علوم فرنگیه‌ی طب و جراحی را به زحمت تمام در ایران منتشر گردانیده علاوه بر کتاب جراحی خود در علم کحالی نیز رساله‌ای مفید به جهت تلامذه‌ی خود تصنیف نموده ولی عمل یَد و معالجات جراحی به علاج کما هو حقه در آن رساله نپرداخته بود و معالجات کحالی طبی را به شاگردان قدیم خود لساناً و شفاهاً بیان کرده لهذا این چاکر دربار فیض گنجور… ناصرالدّین‌شاه… حکیم شلیمر فلمنکی بر خود لازم دانستم که رساله در علم کحالی از قرار معالجات… مرتّب نمایم.

همان‌طور که می‌بینید، قلم و سبکی که در آن زمان به کار برده می‌شد، سرشار از کلمات عربی، سخت و نزدیک به زبان دوره‌ی قاجار است. علاوه‌براین، مترجم خودش به این نکته اشاره کرده که در برخی بخش‌های کتاب، خودش چیزهایی اضافه کرده تا مخاطب در درک آن راحت‌تر باشد.

ترجمه‌ی اولین کتاب‌های طبیعی و زیست‌محیطی

از اولین کتاب‌های طبیعی که در همان دوران امیرکبیر ترجمه شد، می‌توان به «جانورنامه» اثر میرزاتقی‌خان کاشانی اشاره کرد که کتاب خود را با اقتباسی از نظریه‌ی انتخاب طبیعی چارلز داروین نوشته و به عنوان کتاب درسی دارالفنون، به کار می‌برد. اما جالب اینجاست که طبق گفته‌ی عرفان خسروی، دانشجوی دکتری بیوسیستماتیک جانوری در مقاله‌ی «جانورنامه و رفع یک سوءتفاهم تاریخی»، او نسبت به دیدگاه داروین واکنش نشان داده و نظریه‌ی خلق‌الساعه را به خاطر مخالفت با خرد به طور کامل رد می‌کند، بدون این‌که به تحقیقات پاستور چیزی را ارجاع دهد.

دانشمندان عرب و پارس نوشته‌اند که شکر چون بماند کژدم می‌شود چنان‌که ابوعلی‌سینا در قانون میگوید و صاحب کامل الصناعه نیز گفته است که کژدم جراره در انبارهای شکر بسیار است… اگرچه این سخن به گفته بی‌خردان میماند.

ترجمه‌ی اولین نمایشنامه در ایران

از اولین مترجم‌هایی که دست به ترجمه‌ی نمایشنامه زد، میرزا حبیب اصفهانی است که نمایشنامه را با با ترجمه‌ی «میزانتروپ» یا «گزارش مردم گریز» به ایران آورد. او که از روشنفکران مخالف با دولت ناصرالدین شاه و پدر زبان‌شناسی فارسی بود، به عمد آثاری را برای ترجمه انتخاب می‌کرد که هوشمندانه و در لفافه، فکر مردم را باز کند. گرچه او در ترجمه‌ی نمایشنامه‌ها و دیگر آثار خود، تا حد زیادی دست برده و محتوای آن‌ها را بیش‌از اندازه فارسی سازی کرده است. اما در آن دوره، اگر غیر از این صورت می‌گرفت، اثر به سختی خوانده و پذیرفته می‌شد. تکنیکی که او در ترجمه‌ی این اثر استفاده کرده، تکنیک «آداپتاسیون» است. تکنیکی که در آن مترجم ابتدا نمایشنامه را می‌خواند و سپس با برداشت خود، ترجمه‌ای باب میلش ارائه می‌دهد. در این تکنیک، ترجمه کاملا آزاد خواهد بود و همانطور که قبلا نیز به آن اشاره کردیم، اکثر مترجم‌های ایرانی در دوران ناصرالدین شاه از همین تکنیک استفاده می‌کردند. جالب اینجاست که در ترجمه‌ی «میزانتروپ» حتی اسامی شخصیت‌ها و مکان‌ها نیز به فارسی برگردان شده تا مردم تمام و کمال آن را درک کنند! بعد از او، نمایشنامه‌های دیگری نیز ترجمه و با اقدامات امیرکبیر اجرا می‌شد که به طور کلی باعث شد مردم ایران، با تئاتر آشنا شوند.

ترجمه‌ی اولین کتاب‌های فلسفی در ایران

اولین کتاب‌های فلسفی نیز در دوران ناصرالدین شاه ترجمه و به ایران راه یافتند. کتاب «دیاکرت» یا «حکمت ناصریه» نخستین کتاب فلسفی ترجمه شده به زبان فارسی است. این کتاب، در سال ۱۲۴۲ با اجازه‌ی ناصرالدین شاه، توسط کنت دوگوبینو به کمک موسائی همدانی ترجمه و منتشر شد. این کتاب با هدف آشنایی مردم ایران با فلسفه و اندیشه‌های غربی ترجمه شد. گرچه برخی این کتاب را برای شناخت فلسفه ناقص می‌دانند. برخی دیگر نیز هدف نویسنده‌ی کتاب را صرفاً آموختن فلسفه به مردم ایران نمی‌دانند و انگیزه‌های پنهانی را به او نسبت می‌دهند. در ادامه، بخشی از این کتاب را باهم می‌خوانیم:

لحظه‌ای تاریخی و بی‌دیل که معانین جدید در قالب قدیم می‌نشینند: لکن در همان حین ملتفت شدم که در این مدت که می‌خواستم تقریر الذهن نمایم که همه چیز باطل و بلااصل بود به طور بداهه و ضرورت بر من واضح شد که من که تفکر می‌نمودم. پس باید شی باشم و ملاحظه کردم که همین حرف حقیقت دارد و از اینکه فکر می‌کنم پس هستم. فیتفکری یثبت کونی و وجودی.

دارالترجمه‌ی ناصری

از سال ۱۲۶۲ تمام دارالترجمه‌ها به مرکز «دالترجمه‌ی ناصری» پیوستند و «مجلس دارالترجمه» تاسیس شد. این دفتر تا سال ۱۲۷۵ توسط محمدحسن‌خان صنیع‌الدوله یا همان «اعتمادالسلطنه» مدیریت می‌شد. گرچه با وجود تمام تلاش‌های او جهت جلب نظر پادشاه به فعالیت مترجم‌ها، نمی‌توانست حقوق بالایی را برای آن‌ها طلب کند. شاه نیز گاهی این هزینه‌ها را اضافی و بی‌خودی قلمداد می‌کرد. تا جایی که خود اعتمادالسلطنه از این‌که سال‌ها از حقوق و مزایای خودش برای مترجم‌ها هزینه کرده، معترض شد.

بعد از درگذشت او و پایان کار ناصرالدین شاه، بازار کار ترجمه هم در ایران، کندتر پیش رفت. اما مترجم‌ها همچنان در روزنامه‌ها به فعالیت خود ادامه می‌دادند. به طور کلی،‌ با وجود مثال‌هایی که برایتان آوردم، از جمله مترجم‌های آن زمان می‌توان به میرزا حبیب اصفهانی،‌ میرزا ملکم خان، میرزا آقا تبریزی، میرزا عبدالرسول، محمدقلی‌خانی، محمدحسن‌خان قاجار و… اشاره کرد. آثار آن‌ها هم‌اکنون به صورت نسخه‌های خطی در کتاب‌خانه‌ی ملی ایران، در دسترس است. گرچه اگر تمایل داشته باشید می‌توانید نسخه‌های چاپ شده را نیز از طریق انتشارات مختلف تهیه کنید.

اولین مرکز خصوصی ترجمه در ایران

در سال ۱۲۷۷، برخی از مولفان و مترجمان، «شرکت ترجمه و طبع کتاب» را راه انداختند. در این شرکت، برای اولین بار کتاب‌هایی که قبلا توسط فارسی زبانان تالیف شده بود بازنویسی و با قیمت مناسب در اختیار مخاطب قرار می‌گرفت. علاوه‌براین، کتاب‌های جدید و پرکاربرد علمی نیز به زبان فارسی ترجمه می‌شد. از جمله مترجم‌ها و مولف‌های این شرکت می‌توان به میرزا محمدحسین فروغی، محمدعلی فروغی و محمد قزوینی اشاره کرد. قدمت فعالیت محمدحسین فروغی به ناصرالدین شاه می‌رسد. اما جالب این‌جاست که تاریخ فعالیت پسرش «محمدعلی فروغی» به حکومت پهلوی نیز می‌رسد و از جمله فعالان ادبی آن دوره محسوب می‌شود. حالا که از این بزرگان سخن بردیم،‌ بیایید چند کلامی راجع به یکی از بزرگ‌ترین ادیبان آن دوره یعنی «میرزا محمد حسین فروغی» و تاثیر او در ترجمه صحبت کنیم.

میرزا محمد حسین فروغی

میرزا محمدحسین فروغی، نه تنها یک مترجم بلکه از علما و عارفان دوره‌ی قاجاریه بود. او اولین کسی بود که کتاب «دور دنیا در هشتاد روز»، نوشته‌ی ژول ورن را با عنوان «سفر هشتاد روزه به دور دنیا» ترجمه کرد. گرچه سبک نوشتار او باب میل ایرانیان بود. همان‌طور که پسرش، محمدعلی فروغی، در کتاب «سیر حکمت در اروپا»، تاریخی را ترجمه و باب میل ایرانیان، تالیف کرده است. جالب این‌جاست که ترجمه‌ی او از باب کلمات سخت و واژگان ناملموس رها شده و نسبت به مترجم‌هایی که قبلا معرفی کردم، قلم روان‌تری دارد. در ادامه، بخشی از قلمش را در ترجمه‌ی کتاب ژول ورن، خواهیم دید.

یک جنتلمن انگلیسی به نام فیلاس فوگ با رفقای خود در باشگاه شرط می‌بندد که دور دنیا را در ۸۰ روز بپیماید و به همراهی خدمتکار وفادارش به نام ژان، معروف به پاسپارتو، عازم سفر می‌شود. اما چون مظنون به سرقت از یکی از بانکهای انگلیس است، زیر نظر یک پلیس قرار دارد که او را طی سیر و سیاحت‌هایش لجوجانه تعقیب می‌کند. فوگ در سرزمین هند فرصت می‌یابد تا زن جوانی به نام اود را، که بیوه مهاراجه وفات‌یافته‌ای است و طبق سنت هندوان باید زنده در آتش سوخته شود، از مرگ نجات دهد. پس از آن حوادث دیگری در چین برای او روی می‌دهد. در این مدت، مأمور پلیس همچنان به دنبال اوست و مسافر ما نیز با او و نوکرش راه خود را ادامه می‌دهد. مأمور پلیس نمی‌تواند او را بازداشت کند، زیرا برگ جلب به سبب تغییر مکان مداوم هنوز به دستش نرسیده‌است. …

این کتاب، بعدها توسط اردشیر نیک‌پور در سال ۱۳۳۶، حبیب‌الله صحیحی در سال ۱۳۴۲، محمدرضا جعفری در سال ۱۳۵۲، جمال صنعت‌نگار در سال ۱۳۶۹، غزاله ابراهیمی در سال ۱۳۹۴ و فرزانه مهری در سال ۱۳۹۶ مجددا ترجمه شد. جالب اینجاست که قلم هر یک از این عزیزان با دیگری تفاوت دارد و با سفر در زمان، دچار تغییر نیز شده است.

در بحبوحه‌ی مشروطه‌خواهی

ترجمه‌ی آثاری که علیه حکومت‌های دیکتاتور و مستبد بودند از همان دوره‌ی امیرکبیر شروع شد. ولی پادشاهانی چون ناصرالدین شاه، چندان با ترجمه‌ی آثار سیاسی موافق نبودند. برای همین مترجم‌هایی چون محمدحسین فروغی در تنگنا قرار می‌گرفتند. اما به هر حال، رفته‌رفته تا انقلاب مشروطه که در دوران حکومت محمدعلی شاه و در سال ۱۲۸۵ رخ داد، آثار ترجمه شده رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت. آثاری که سیاسی، مدرن و فلسفی بودند و از تب و تاب داستان‌های کهن و کلاسیک فاصله گرفته بودند. آثاری که شخصیت‌های اصلی آن‌ها را به جای پادشاهان و اشراف‌زاده‌ها، مردم عادی تشکیل می‌دادند.

در واقع، در بحبحه‌ی مشروطه‌‌خواهی، از عمد آثاری برای ترجمه انتخاب می‌شد که محتوای سیاسی داشت. کتاب‌هایی که برای ترجمه در آن زمان انتخاب می‌شد، از تمدن غربی در کنترل و مدیریت کشور سخن می‌گفت. حتی برخی آثار بودند که از ترکیب اسلام و تمدن غربی سخن می‌گفتند. گرچه بیشتر آن‌ها توسط شاهان نادیده گرفته می‌شد، ولی تاثیر زیادی در شکل‌گیری نهضت مشروطه داشتند. از جمله آثار سیاسی ترجمه شده در این دوره می‌توان به تاریخ انقلاب کبیر فرانسه ترجمه‌ی یوسف مرتضوی تبریزی، هنری چهارم اثر الکساندر دوما و با ترجمه‌ی میرزامحمد امین‌دفتر و… اشاره کرد.

مجله‌ی بهار و شاهکارهای ادبی

با وجود تمام تلاش‌های دولت‌مردان سیاسی و بزرگان ادبی،‌ به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی‌شاه نتیجه نداد و دوره‌ی مشروطه آغاز شد. در این زمان، نهضت‌های مختلفی در ترجمه برپا شده بود و عقاید مختلفی در این باره شکل گرفته بود. در همین راستا، مطبوعات، روزنامه‌ها و مجله‌ها شروع به ترجمه‌ی آثار مختلفی کرده بودند و از آن‌ها می‌توان به مجله‌ی بهار اشاره کرد. یوسف اعتصامی، پدر پروین اعتصامی، پس از انقلاب مشروطه و در سال ۱۲۸۹ مجله‌ای غیردولتی به نام مجله‌ی بهار را راه‌اندازی کرد و طی آن، آثاری را منتشر کرد که به باز شدن ذهن مردم کمک می‌کرد. این مجله از اولین مجلاتی است که مردم را با آثار شکسپیر آشنا کرد. علاوه بر این، آثار اشخاص بزرگی چون پونسون دوتیرای، ژول ورن، والتر اسکات، لئون تولستوی، فلاماریون، ژان‌ژاک روسو، ولتر، ماکسیم گورکی، هاینریش هاینه، لئو پاردی و… نیز ترجمه و در شماره‌های مختلفی از این مجله به چاپ رسیدند.

به طور کلی، این نهضت مشروطه بود که راه را برای ترجمه‌ی شاهکارهای ادبی دنیا باز کردند. گرچه در آن دوران، مترجم‌ها و نویسنده‌ها با بزرگانی چون داستایوفسکی،‌ بالزاک و… آشنا نبودند، ولی محال بود که به فرانسه و انگلستان سفر کنند و اسم شکسپیر و ویکتور هوگو را نشنوند. رنگ و بوی ترجمه نیز پویاتر شده بود و دیگر ناملموس نبود. در واقع، داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و رمان‌ها به شیوه‌ای ترجمه میشد که همه‌ی مردم، نه فقط باسوادها و تحصیل‌کرده‌ها، از محتوایش سر در بیاورند و با آن خو بگیرند. از اولین مترجم‌های برجسته‌ای که در آن دوران، به ترجمه‌ی نمایشنامه‌‌های شکسپیر مشغول شد، می‌توان به ابوالقاسم‌خان ناصر‌الملک قره‌گزلو اشاره کرد. گرچه قبل از او، عمادالسلطنه نیز در سال ۱۲۷۸، کتاب «مجلس تماشاخانه: به تربیت آوردن دختر تندخوی» را از شکسپیر ترجمه کرد، ولی قلم ناصرالملک در ترجمه، جذاب‌تر و گیراتر بود. او در سال ۱۲۹۵ به ترجمه‌ی نمایشنامه‌ی اتللو از شکسپیر مشغول شد. در ادامه می‌توانید، بخشی از نثر و قلم او در ترجمه‌ی «تاجر ونیزی» را ببینید.

جسیکا دختری است خوبروی و چالاک. آزاده و بی‌باک، که هنوز چگونگی زندگانی را درنیافته و همه را در عالم خیال زیسته. روزگار مخالف او را در کودکی بی‌مادر ساخته و به حالتی بدتر از بی‌پدری انداخته. نه دین پدر می‌شناسد نه دین دیگر. به گفته‌ی لانسلو، کافری است نازنین. زر و جواهر از خانه‌ی پدر به در بردن و بیهوده بر باد دادنش ناپسند می‌نماید، مگر آنکه گوییم مال بخیل را جز این عاقبت نشاید.

جالب اینجاست که ناصرالملک که آن زمان از تکنیک‌های ترجمه در قرن ۲۱ خبر نداشت و با ابزاری چون «مترجم گوگل» آشنا نبود، به زیباترین شکل ممکن قلم شکسپیر را برگردان کرده است. گرچه این کاملا طبیعی است که کسی که به گذشته تعلق داشته باشد، در ترجمه‌ی اثری فاخر از قلمی فاخر استفاده کند. ولی جالب‌تر اینجاست که چنین ترجمه‌‌ی فاخر و غنی‌ای، زمانی صورت گرفته که تعداد افراد باسواد و مسلط به هر دو زبان انگشت شمار بودند. البته، ناگفته نماند که ناصرالملک، تاجر ونیزی را تاجر وندیکی ترجمه کرده است. ولی این اشتباه نسبت به اشتباه مترجم‌هایی که با موازی‌سازی خود را مطرح می‌کنند، سواد کافی ندارند و هزاران لغت و عبارت را به اشتباه ترجمه می‌کنند، مثل سوزن در انبار کاه می‌ماند! باورش سخت است اما اگر ما دو مترجم دیگر نظیر ناصرالملک داشتیم، ترجمه‌ی آثار «شکسپیر»، «همینگوی» و امثالهم به قهقرا نمی‌رفت! ولی چه کنیم که هرچقدر هم در این زمینه تلاشی صورت بگیرد، باز هم مترجم‌های عجیب‌وغریبی پیدا می‌شوند که زحمت تاریخ طولانی ترجمه در ایران را هدر دهند.

در واقع، وضعیت ترجمه در بازار کتاب به جایی رسیده که آرزو کنیم کاش همه مثل میرزا حبیب اصفهانی، اول کتاب را کامل بخوانند و بعد به نوشتن برداشت خودشان مشغول شوند! چون کار مترجم‌ها به جایی رسیده که اگر کار یک مترجم قبلی را موازی‌کاری نکنند، نخوانده، نشناخته و بی‌توجه به نثر اثر، شروع به ترجمه‌ی آن می‌کنند. از دیگر مترجم‌های برجسته‌ی آن دوره می‌توان به یوسف‌ اعتصام‌الملک، میرزا حبیب اصفهانی، محمد طاهر میرزا و ملا عبدالطیف طسوجی اشاره کرد که آثاری چون بینوایان ویکتور هوگو، سرگذشت حاجی بابا اصفهانی، کنت مونت کریستو، سه تفنگدار، ملکه مارگو و هزار و یک شب را وارد ایران کردند.

سخن آخر

در این مقاله‌ی کوتاه سعی کردم از تاریخ شروع ترجمه در ایران و روند کیفیت آن صحبت کنم. می‌گویم کوتاه، چون اگر قرار به شرح تمام جزئیات و صحبت از تمام مترجم‌ها و فعالیت‌های قرن سیزدهم هجری شمسی باشد، مطلب در یک مقاله نمی‌گنجد. قضاوت بر ترجمه‌ها شخصی است، ولی وقایع تاریخی، بر اساس کتاب‌های مختلف و منابعی چون «دانش‌نامه‌ی جهان اسلام» و «ترجمه‌ی فارسی در دوره‌ی معاصر» نوشته شده‌اند. گرچه تمام تاریخ‌های موجود در این مقاله، از قمری به شمسی تبدیل شده‌اند و می‌توانید بدون سردرگمی، به بررسی و سیر تاریخی بپردازید.

ناگفته نماند که سیر تاریخ ترجمه در ایران، از اوایل قرن چهاردهم و با آغاز حکومت پهلوی، تغییرات و پیشرفت جانانه‌ای داشته و محتوایی که برای ترجمه انتخاب می‌شد، تا حد زیادی تغییر کرده است. این دوره، دوره‌ی شکوفا شدن مترجم‌ها و نویسنده‌هایی چون نجف دریابندری، جلال آل احمد و… است. اما بررسی کامل سیر پیشرفت ترجمه در این دوره را در بخش دوم این مقاله انجام خواهم داد. پس اگر می‌خواهید بدانید که زبان معیار، چگونه رفته‌رفته به محاوره نزدیک شد و تکنیک‌های جدیدی در ترجمه پدیدار گشت، حتما بخش بعدی این مقاله را مطالعه کنید.

دسته بندی شده در: