بیا از کتابچی بگیر
موجود
کتاب کوری
کد کالا: ۳۷۱۸۰

کوری

ناشر:

مرکز

نویسنده:

ژوزه ساراماگو

مترجم:

مهدی غبرائی

قیمت: ۱۹۰,۰۰۰ ۱۷۱,۰۰۰ تومان ۱۰% تخفیف
(۵ از مجموع ۲ نظر)

لیست چاپ‌های دیگر

(۲۰)

معرفی کتاب

دربارهٔ نویسنده

کوری نام رمانی به قلم ژوزه ساراماگو نویسندهٔ پرتغالی می‌باشد که در سال ۱۹۸۸ موفق به دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات گردید. ساراماگو در رمان کوری دربارهٔ نوعی کوری که در واقع کوری سفید هست، صحبت می‌کند. هم چنین در سال ۲۰۰۸ فیلمی با همین نام و موضوع هم ساخته شده است. از آثار دیگر این نویسنده می‌توان به بینایی، دفتر یادداشت، همزاد و وقفه در مرگ اشاره کرد.

داستان اصلی کتاب

روایت کتاب از یک چهارراه شروع می‌شود. جایی که اولین نفر دچار این نوع از کوری می‌شود. به تدریج شمار آدم‌های کور افزایش می‌یابد که این افراد همه از مراجعه کنندگان یک پزشک هستند. با بالا رفتن تعداد، حکومت تصمیم می‌گیرد این افراد را قرنطینه کند تا کوری آن‌ها به دیگر افراد جامعه سرایت نکند. خود پزشک هم یکی از این کورها است. افراد کور را به یک آسایشگاه متروکه منتقل می‌کنند. در این بین همسر پزشک که از این قاعده مستثنی است و هنوز به کوری دچار نشده با آنها همراه می‌شود. حکومت غذای این افراد را تامین می‌کند و مسئولین غذا را تا در آسایشگاه حمل می‌کنند و بعد افراد کور غذا را بین خود تقسیم می‌کنند در این بین درگیری‌هایی نیز برای تقسیم غذا اتفاق می‌افتد. اما آنچه که در این فضای یاس آلود بروز می‌یابد خوی حیوانی این افراد است که باعث می‌شود مخاطب نهایت کثیفی داستان را حس کند.

هشدار خطر لو رفتن داستان

کم کم برخی از کورها بر دیگر افراد حکمرانی می‌کنند و کنترل غذا را به دست می‌گیرند و کورها بالاجبار برای زنده ماندن از ارزشمندترین دارایی‌های خود نیز می‌گذرند تا بتوانند غذا بخرند. در کتاب آمده است که: اگر نمی‌توانیم مثل آدم زندگی کنیم، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم!

آنچه که در این فضای تاریک به مخاطب امید ادامه دادن را می‌دهد همسر دکتر است که هنوز بینایی خود را از دست نداده (به جز خود دکتر کسی نیز از این قضیه آگاهی ندارد) و شاهد تمام این جریانات می‌باشد و با کمک‌های خود به دیگر افراد سعی در بهبود وضعیت آسایشگاه دارد. همسر دکتر می‌گوید: نمی‌توانید بدانید در جایی که همه کورند چشم داشتن یعنی چه، من که اینجا ملکه نیستم، نه، فقط کسی هستم که برای دیدن این کابوس به دنیا آمده‌ام. شما حسش می‌کنید ولی من هم حس می‌کنم و هم می‌بینم.

ماجرا در جایی به اوج خود می‌رسد که زورگیران از افراد کور همسرانشان را طلب می‌کنند. یکی از زن‌ها در این بین میمیرد و همسر دکتر با قیچی کوچکش رییس زورگیران را می‌کشد. در ادامه آسایشگاه آتش می‌گیرد و کورها از آنجا خارج می‌شوند. اما بعد از خروج متوجه می‌شوند که کل شهر و کشور هم درگیر این کوری شده‌اند…

در کنار تمام سختی‌هایی که مخاطب تحمل می‌کند تا داستان را به پایان برساند، ساراماگو نیز با یک پایان شیرین احساس خوبی را در مخاطب به وجود می‌آورد. در انتهای کتاب همسر دکتر می‌گوید: من فکر می‌کنم ما کور نشده‌ایم، ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که می‌توانند ببینند، اما نمی‌بینند.

سبک نوشتاری ساراماگو و کتاب کوری

ساراماگو نویسندهٔ باهوشی است. او تمام شخصیت‌های کتاب را با توجه به اولین حضور آن شخصیت در کتاب معرفی می‌کند. برای مثال بخشی از شخصیت‌های کتاب شامل چشم پزشک، همسر چشم پزشک، مردی که اول کور شد و. . است. این نوع نوشتاری باعث می‌شود خواننده در میان انبوهی از اسامی مختلف گم نشود. هم چنین ساراماگو با این نوع نوشتاری به مخاطب می‌فهماند که چیزهایی مهم‌تر از اسامی این افراد وجود دارد و نیازی نیست مخاطب خود را درگیر حواشی کند. علاوه بر این ساراماگو آنقدر کتاب را خوب نوشته که این احساس کوری و دردی که شخصیت‌ها دچارش هستند کاملا ملموس است.

هم چنین از نکات کلیدی کتاب این است که زن‌ها در آن نقش مهمی دارند. به نقل از عباس پژمان: در کوری اولین کسی که پیام کتاب را می‌گیرد یک روسپی است: دختری که عینک دودی می‌زد. و تنها کسی که هیچ‌گاه کور نمی‌شود باز یک زن است: همسر دکتر.

پیام کتاب

اما آنچه که از کتاب می‌توان برداشت کرد این است که نعماتی در زندگی وجود دارد که اگر نباشند زندگی کردن سخت و حتی غیرممکن می‌شود. و چه بسا ما انسان‌ها از این نعمت برخوردار هستیم و به آن توجهی نمی‌کنیم و تنها زمانی می‌توانیم این احساس نیاز را عمیقا درک کنیم که آن نعمت از ما سلب شده باشد. مانند نعمت بینایی! و در پایان: چشم تنها جای بدن است که شاید هنوز روحی در آن باقی باشد.

  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب کوری
ژانر داستانی، علمی تخیلی، کلاسیک
تعداد صفحه ۳۶۴
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
وزن ۳۵۶ گرم
شابک ۹۷۸۹۶۴۳۰۵۴۷۴۸
نقد و بررسی کاربران (۱)

۵

۲ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
sort
مرتب سازی بر اساس
جدید ترین محبوب‌ترین بیشترین امتیاز کمترین امتیاز
کتابچی
star-fillstar-fillstar-fillstar-fillstar-fill
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

تصورش را کنید که یک روز بدون هیچ دلیلی بیناییتان را از دست بدهید و به جای اینکه دنیایتان کاملا سیاه شود نوری سفید همه‌جا را فرا بگیرد و این اتفاق یک به یک برای تمام اطرافیانتان بیوفتد. غیرممکن است بتوانید هرج و مرجی که در پی آن پیش می‌آید را در زندگی الانتان متصور شوید. این اتفاق موضوع رمان کوری اثر ساراماگو است. رمانی بی‌نظیر و گیرا که واقعا در هر لحظه از کتاب شما را با خود همراه می‌کند. کوری یک رمان نمادین است، استعاره‌ای از جهل و هدف ساراماگو انتقادی بر هنجارهای دنیای حاضر است. این رمان آنقدر تاثیرگذار است که برای مدتی شما را به فکر وا می‌دارد و در خودتان با افکارتان غرق می‌کند. داستان از جایی شروع می‌شود که اتومبیلی پشت یک چهارراه ترافیک ایجاد می‌کند. مردم متوجه می‌شوند که راننده این اتومبیل به یک باره نابینا شده. شخصی او را به منزلش می‌رساند، پشت سر این جریان مردم شهر یک به یک نابینا می‌شوند. همهٔ شهر به جز همسر چشم پزشکی که اولین افراد نابینا به او مراجعه کردند. او خودش را به نابینایی می‌زند تا به همراه همسرش به قرنطینه‌ای که دولت درنظر گرفته برود و مراقب همسرش باشد و روز به روز به تعداد افراد نابینا در قرنطینه اضافه می‌شود تا یک جامعه پر از هرج و مرج و کثیفی و بدذاتی را تشکیل می‌دهد و این بار قهرمان داستان همسر و دوستانشان را از این مخمصه نجات می‌دهد و به دنیای بیرون می‌رود اما با چیزی روبه‌رو می‌شود که باورش نمی‌کند.