ناتورالیسم یا طبیعت‌گرایی مکتبی است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی -دوره‌ای که پیشرفت صنعتی مورد توجه قرار گرفته بود- تحت تاثیر نظریات چارلز داروین متولد شد. دوره‌ای که فلاسفه‌ای مثل شوپنهاور و کنت نیز به نظریه‌پردازی مشغول بودند. تا جایی که می‌توان گفت ادبیات، این مکتب را از فلسفه به امانت گرفته است.

نویسندگان و شاعران ناتورالیست، تقریبا به مانند دانشمندان و محققین علوم طبیعی به دو پارامتر مشاهده و تجربه اعتقاد داشتند. از دیدگاه ناتورالیستی هرچیزی که هست بخشی از طبیعت است، که انسان هم در این دایره قرار می‌گیرد. بنابراین چه ایرادی دارد که از منظر علمی به اعمالش نگریست.

ناتورالیست‌ها همان رئالیست‌هایی هستند که احساس و عواطفشان را به نوعی کنار می‌گذراند. و با اصرار بر واقعیات به خلق اثر می‌پردازند. و حتی به مانند مکتب رئالیسم در تقابل با رمانتیسم قرار می‌گیرد. دکتر سیروس شمیسا در کتاب مکتب‌های ادبی این موضوع را این چنین بیان کرده است:

ناتورالیسم دو بحث دارد (به عرف عام و به عرف خاص): یکی همان بحث مکتب رئالیسم است. منتها با این فرق که در ناتورالیسم تکیه بیشتر بر نشان دادن زشتی‌هاست. و به این اعتبار مثلا گوستاو فلوبر و صادق چوبک را هم ناتورالیست خوانده‌اند. دیگر بحث در روش و عقاید امیل زولاست یعنی ناتورالیسم حقیقی که ده سال بیشتر(۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰) رواج نداشت…

مکتب‌های ادبی

مکتب‌های ادبی

ناشر : قطره
قیمت : ۱۰۸,۰۰۰۱۲۰,۰۰۰ تومان

زولا در ناتورالیسمِ افراطی خود اعتقاد داشت که باید پای علم به ادبیات کشیده شود. تا آنجا که در مقدمه‌ی کتاب تِرِز راکن می‌نویسد:

به جای تشریح وضع جسمی و روحی قهرمانان باید وضع مزاجی و فیزیولوژیک آنان را توضیح داد تا علت اعمال ایشان روشن شود.

بحث بر سر شیوه‌ی کاری ناتورالیست‌ها زیاد است؛ عده‌ای معتقدند که کار صحیح را ایشان انجام می‌دهند، به شدت واقع‌گرا عمل می‌کنند و تکیه اصلی‌شان بر زشتی‌ها، پلیدی‌ها و واقعیات مبتنی بر آن‌هاست. شخصیت‌­های داستان­‌های این مکتب طبقه‌­ی متوسّط یا کارگر هستند که با ترس و گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند،­ صریح‌الهجه‌اند و این صراحت از قلم نویسندگان این حوزه جاری می‌شود. چنان که صادق چوبک از ناتورالیست‌های ایرانی در داستان ناتورالیستی سنگ صبور چنین می‌نویسد:

به درک که خواننده دلش به‌هم بخوره، کتابتو بندازه دور. اینا وجود دارن…. و زندگیشون همینه که می‌بینی و خودتم توشون هسّی و باید همین جور که هسّ نشونشون بدی.

ولی عده‌ای دیگر، ناتورالیست‌ها را در اغراق و سیاه‌نمایی چنان افراطی می‌دانند که گاه به ضدرئالیست بدل می‌شوند. و گاهی آنچنان در نفرت غوطه می‌خورند که متهم به یک بعدی انگاری می‌شوند.

ولی اگر بخواهیم به طور واضح و شفاف به چند مورد از اصول و عقاید ناتورالیست ها اشاره کنیم بهترین منبع همان کتاب مذکور است:

ویژگی‌ها و آثار

  • تاثیر محیط
  • توصیف جزء به جزء دقیق
  • پایان داستان‌های ناتورالیستی معمولا تراژیک است
  • زبان محاوره
  • اعتقاد به علم و روش‌های علمی و…

ناتورالیسم، مانند رئالیسم مکتب داستان‌نویسی است. و آنچنان در مقوله شعر موفق عمل نکرده است. یعنی می‌توان گفت شعر ناتورالیسمی نادر است.

به مانند بسیاری دیگر از جنبش‌ها و فعالیت‌های ادبی ناتورالیسم هم از فرانسه آغاز شد. و البته به نقاطی دیگر هم سرایت کرد. در فرانسه می‌توان از زولا و موپاسان و آلفونس دوده نام برد.

در آمریکا، فرانک موریس و نورمن میلر را ناتورالیست خوانده‌اند. و برخی در انگلستان آثار چارلز دیکنز را که رئالیستی مطرح بود در طبقه آثار ناتورالستی جای می‌دهند.

از آثار مطرح ناتورالیستی می‌توان به رمان تجربی و روگون ماکار از امیل زولا، خوشه‌های خشم جان اشتاین‌بک، برخی از آثار چخوف و تولستوی اشاره کرد.

همچنین در ایران از داستان سگ ولگرد صادق هدایت و تقریبا تمامی آثار صادق چوبک نظیر انتری که لوطی اش مرده بود، تنگسیر و سنگ صبور به عنوان آثاری ناتورالیستی نام می‌برند.

دسته بندی شده در:

برچسب ها: