بایگانی برچسبها: ابزوردیسم
یادم میآید که در دوران تحصیل، در دانشگاه ما یک «علی علیزاده» حضور داشت؛ یکی از دوستانم که تازه به دانشگاه آمده بود و اسم من را درست و حسابی یادش نبود، -در سوالی کاملا ابزورد- از دیگر دوستانم پرسیده بود: «علی علیزاده، همون علی علیرضاییه؟!!!» حالا اگر بخواهم از این مزاح مسخره گذر کنم، […]
چشمان بازِ بسته؛ چشمان کاملا بسته! معمولا در بررسی آثار سینمایی، اقتباس و تألیف را رودرروی هم میگذارند و به عنوان دو مبدأ منفک برای تحلیل فیلمها در نظر گرفته میشوند. اما استنلی کوبریکِ کبیر، کسی است که نشان میدهد با اقتباس کردن هم میشود مولف بود! او در آثار قبلی خودش مانند لولیتا، پرتقال […]
اگر دروغ نگویم و نخواهم بیخودی کلاس بگذارم، باید اقرار کنم که من یکی از شیفتگان «ماتئی ویسنی یک» هستم! اما از آنجا که همیشه سرِ علاقه و شیفتگی تصور میکنید، همهچیز گل و بلبل و آسان است، اما «بعدا مشکلها میافتند!»، برای من هم در این موضوع مشکلی پیدا شد… خب طبیعی است وقتی […]
در چنگ آن هیچی هستیم که بر ما حکم میراند، ما یکسره آگاهایم به خاطر هیچ به دنیا آمدهایم، مؤمن به هیچایم، به خاطر یک هیچ است که استخوان خرد میکنیم، تا این که رفتهرفته در هیچ حل میشویم. در انتظار گودو به سادگی نمایشنامهای دربارهی هیچ است. دربارهی روبرو شدن با هستیِ پوچ انسان. […]
سنتوری، سانسورشدنی نبود در سالهای دههی هشتاد که ابتذال، سراسر حاکم سینمای ایران شده بود و با آثاری چون مهمان، کلاغپر و… با سرعت هرچه بیشتر به سمت مادون فیلمفارسی قدم برمیداشتیم، ساخت فیلم اجتماعی، آن هم به صورت اقتباسی، قمار بزرگی بود. کاری که داریوش مهرجویی کرد و در سنتوری با اقتباسی آزاد از […]
جوزف هلر، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، هشت سال از عمر خود را روی کتابی گذاشت که یکی از برترین آثار قرن گذشتهی میلادی محسوب میشود. رمان «تبصرهی 22» که برای اولین بار در سال 1961 به انتشار رسید، اثری بلند در حوزهی داستانی و سبک کمدی سیاه به شمار میآید و جزئیات دژاوومانندی از وقایع […]
کلیپ مشهوری وجود دارد که از نظر من مایهی تأسفی بر سلیقهی فرهنگی عامهی مردم ماست و آن را اینجا برایتان قرار میدهم. جایی که دقیقا بعد از اولین اکران «طعم گیلاس» در ایران، خبرنگار سراغ مردم میرود و از آنان درمورد فیلم میپرسد؛ جوابها جالب توجه است: «افتضاح بود!»، «این دیگه چی بود؟»، «آخرش […]
از همین اول بگویم که قرار نیست با داستانهای جذاب و کارتونی طرف باشیم که یک پسربچه به زنبور یا گربه تبدیل میشود و اتفاقات زنبوری یا گربهای را تجربه میکند! گرچه هر کدام از کتابهایی که در باب مسخ برای بچهها نوشته شده است، یا انیمیشنهایی که در این زمینه ساخته شده، جذابیتهای خاص […]
«بارِ هستی» سنگین است! «سَبُکیِ تحمل ناپذیرِ هستی» نامش آنقدر سخت هست تا حداقل برای کسی که اولین بار واژگانش را میبیند، باید اعرابگذاری شود تا اولین واژهاش، سَبْک خوانده نشود! اشتباهی که خود من در اولین مواجهه با آن داشتم… اما از اسم که بگذریم، فهم لایههای متعدد این فیلم، سنگینتر هم میشود تا […]
میلان کوندرا نویسندهای است که برای چاپ کتابهایش نمیتوانست از زبان مادری استفاده کند، چون چاپ کتابهایش در کشور چکاسلاواکی ممنوع بود. پس آنها را معمولا به زبان فرانسه و انگلیسی مینوشت یا ترجمه میکرد. کتاب فلسفی بار هستی هم درست به همین شکل، ابتدا به زبانهایی به جز چکاسلاواکی منتشر شد. کوندرا در این […]
آخرین نظرات