بایگانی برچسبها: ساموئل بکت
یادم میآید که در دوران تحصیل، در دانشگاه ما یک «علی علیزاده» حضور داشت؛ یکی از دوستانم که تازه به دانشگاه آمده بود و اسم من را درست و حسابی یادش نبود، -در سوالی کاملا ابزورد- از دیگر دوستانم پرسیده بود: «علی علیزاده، همون علی علیرضاییه؟!!!» حالا اگر بخواهم از این مزاح مسخره گذر کنم، […]
اگر دروغ نگویم و نخواهم بیخودی کلاس بگذارم، باید اقرار کنم که من یکی از شیفتگان «ماتئی ویسنی یک» هستم! اما از آنجا که همیشه سرِ علاقه و شیفتگی تصور میکنید، همهچیز گل و بلبل و آسان است، اما «بعدا مشکلها میافتند!»، برای من هم در این موضوع مشکلی پیدا شد… خب طبیعی است وقتی […]
در چنگ آن هیچی هستیم که بر ما حکم میراند، ما یکسره آگاهایم به خاطر هیچ به دنیا آمدهایم، مؤمن به هیچایم، به خاطر یک هیچ است که استخوان خرد میکنیم، تا این که رفتهرفته در هیچ حل میشویم. در انتظار گودو به سادگی نمایشنامهای دربارهی هیچ است. دربارهی روبرو شدن با هستیِ پوچ انسان. […]
در این مطلب میخواهیم به سهگانهای بپردازیم که سالهای سال است در محافل ادبی مختلف درمورد آن نظرات متفاوتی ارائه شده و تا به امروز هم حتی بهطور کامل از هدف و انگیزهی نویسنده در نگارش این سه حلقهی ادبی، یا به تعبیر دیگر فلسفی-عرفانی، آگاهی دقیقی به دست نیامده است. اما چه چیزی باعث […]
دربارهی رمان سهگانهی ساموئل بکت حرف برای گفتن زیاد است و در عین حال کتاب حرفی هم برای گفتن ندارد. زبان گفتار بکت مملو از گریز معنایی و طعنه است. انگار که دنبال خلق یک قالب نمیگردد. با یک جمله معنا میسازد و بلافاصله با جملهی بعدی آن را نابود میکند. این برای مخاطب در […]
فقط 50 صفحه، 4 شخصیت، یک اتاقِ بدون ذرهای جزئیات و یک دنیای پایان یافته ابزار لازم ساموئل بکت برای خلق یک اثر ماندگار ادبی است. نمایشنامهی «آخربازی» در کنار آثاری مثل «در انتظار گودو»، «مالوی»، «وات»، «مورفی» و «مالون میمیرد» از جمله آثار شناخته شده و برجستهی ساموئل بکت است که در سال 1957 […]
آخرین نظرات