معرفی و بررسی کتاب درخت گلابی
انتشارات کتابسرا منتشر کرد:
«درخت گلابی» فیلم معناگرایی از داریوش مهرجویی است که بر اساس داستانی از گلی ترقی، داستاننویس معاصر، ساخته شده است. این فیلم سالیان پیش به اکران درآمد و نمایش «درخت گلابی» با انتشار نقد و نظرهای متعدد همراه بود. انتشارات کتابسرا شماری از آن نقدها را در مجموعهای مستقل تجدید چاپ کرده و با افزودن مطالبی تازه، ماخذی پایهای برای شناخت یکی از فیلمهای مطرح سینمای ایران به دست داده است.
در صفحات آغازین، یادداشتی از ویراستار کتاب، محمود فاضلیبیرجندی، به چشم میخورد. در این یادداشت از چگونگی تدوین مجموعه و فراهم آوردن مقالات آن، گزارشی به خواننده داده شده است. ویراستار اشاره میکند که در این مجموعه، نقدهایی گردآوری شده است که پرمایهتر و در نگاه به فیلم، عمیقتر بودهاند. اما این سخن به معنای آن نیست که همه نقدهای ارزندهای که درباره «درخت گلابی» نوشته شده، در این کتاب آمده است.
از سویی دیگر، ویراستار به گفتوگویی اشاره میکند که با گلی ترقی، پس از گذشت یازده سال از اکران فیلم، انجام داده است. این گفتوگو که در انتهای کتاب آمده است، روشنگر بسیاری از نکتههایی است که ساختار و درونمایه فیلم «درخت گلابی» را میسازد.
پس از یادداشت ویراستار، متن کامل فیلمنامه آمده است. این فیلمنامه حتی برای کسانی که فیلم را ندیدهاند، نیز خواندنی است.
کم و بیش در کنار هر صفحه از متن نیز عکسهایی از نماهای گوناگون فیلم چاپ شده است. داستان «درخت گلابی» با سرگذشت نویسندهای آغاز میشود که به باغ خلوتی پناه آورده است تا کتابش را در آرامش و سکوت بنویسد. اما با ورود باغبانی که از درخت نابارور گلابی باغ سخن میگوید، ذهن او، خواه ناخواه، درگیر مسألهای بیرون از چهارچوب کتابش میشود. این رویداد نویسنده را به سالیان پیش میبرد و یادهای دوری را در ذهن او بیدار میکند. دست و پا زدنهای عاطفی نویسنده در سالهایی که سپری شدهاند و جز خاطرهای از آنها باقی نمانده است، او را یکسره با خود میبرند و ماجرای «درخت گلابی» را شکل میدهند.
در بخش «نقدها»، الهام خاکسار در مقالهای به نام «دختری با کفشهای کتانی» از اقتباسهای ادبی سینماگران یاد میکند و با مرور کارنامه سینمایی مهرجویی، به بررسی فیلم «درخت گلابی» امیپردازد و زیر و بمهای هنریاش را نشان میدهد. به همین گونه علیرضا رسولینژاد در «میم مثل متافیزیک»، به لایههای زیرین روایتهای ظاهریای اشاره میکند که سکانسهای فیلم را پیش میبرند. محسن سیف نیز نقدی ستایش گونه از کار مهرجویی نوشته است و نگاه او را «فراتر از روزمرگی» تلقی کرده است.
ابوذر کبیری، عنوان «اگر درخت گلابی بارور نشود» را برای نوشته خود برگزیده است. او سکانسهای فیلم را همانند تابلوهای زیبایی دانسته است که با رنگآمیزی و ترکیببندی استادانهای ساخته شدهاند. پس از این نقد، متن گفتوگویی آمده است که در همان زمان اکران فیلم با گلی ترقی انجام شده بود و اکنون در این مجموعه بازچاپ شده است. در این گفتوگوی کوتاه، ترقی خرسندی خود را از ساخته شدن فیلم مهرجویی، بازگو کرده است.
ایرج کریمی، مطالعه موردی فیلم را در نوشته «درک نجوا در هیاهوی باغ» پی گرفته است. او سیر خطی فیلم را دنبال میکند و در نقدی مفصل، مضمون با اهمیت سینمای مهرجویی را «معارضه فرد و جامعه» بر میشمارد. مجید اسلامی، منتقد سینمایی، در مطلب «خندهای آن دورها»، ویژگیهای فیلم را بیان میکند و بر زیبایی مضمون و ساخت آن تاکید میکند. او داستان فیلم را «بی نقص و در حد کمال» و نشانهای از «پختگی نویسنده» آن میداند و مینویسد که مهرجویی نیز با تسلطی قابل قبول این داستان را به تصویر کشیده است.
نقد هوشنگ گلمکانی، منتقد سینمایی، از نوشتههایی است که در این بخش از کتاب آمده است. ملک منصوراقصی، طراحی صحنه «درخت گلابی» را نقد کرده است و نغمه ثمینی، فیلم مهرجویی و داستان ترقی را با هم سنجیده است. او قصه «درخت گلابی» را در میان داستانهای ترقی، «نقطه درخشانی» قلمداد کرده است و اقتباس مهرجویی از آن را زیبا و موفق دانسته است.
نقدهای کوتاهی از ناصر صفاریان و فرزاد پورخوشبخت، خواننده را به نوشته «این درخت با من حرف میزند» از ماندانا آقاجانی میرساند. او به واکاوی شخصیت اصلی فیلم میپردازد و دنیای ذهنی او را که از سرخوردگیها و بن بستهای رویدادهای زندگیش سنگین و مالامال شده است، جستوجو میکند. راوید خانلری نیز موسیقی فیلم «درخت گلابی» را بررسی کرده است. با این نوشته، بخش «نقدها» ی کتاب به پایان میرسد.
بخش «گفتوگو» ها شامل سه مصاحبه است. بخش نخست گفتوگوی احمد طالبینژاد با بازیگر نقش اول «درخت گلابی»، همایون ارشادی است. خواننده در این پرسش و پاسخ، با شخصیت ارشادی و نوع نگاه او به فیلم مهرجویی آشنا میشود. نغمه ثمینی نیز با گلشیفته فراهانی، یکی دیگر از بازیگران فیلم، به گفتوگو نشسته است. فراهانی از اتفاقاتی سخن میگوید که در هنگام فیلمبرداری پیش آمده است.
گفتوگوی پایانی نیز پرسش و پاسخهای ویراستار با گلی ترقی است. این گفتوگو برای نخستین بار است که منتشر میشود. ترقی از پیش زمینههای ذهنی یاد میکند که قصه «درخت گلابی» را در ذهن او شکل دادهاند و سپس او را برانگیختهاند تا داستانی به همین نام خلق کند. آنگاه نظر خود را درباره فیلم مهرجویی بازگو کرده است.
او میگوید: «کمتر اتفاق میافتد که فیلمی از روی یک اثر ادبی، خوب از آب درآید یا موفق باشد. «درخت گلابی» از نظر تصاویر بسیار غنی است. فیلمی زیباست. ولی از آنجا که قصه، قصهای درونی است، از نظر من مشکل میشد که تبدیل به فیلمنامه شود. با این حال فکر میکنم داریوش مهرجویی تا آن جا که امکان داشت موفق بود. ولی خوب، من با تکهها یا جزئیاتی موافق نبودم که دیگر مربوط به من نیست. »
بیگمان کتاب «درخت گلابی» مرجع مطمئن و نقادانهای برای شناخت و تحلیل فیلم مهرجویی است که در اختیار علاقهمندان سینما قرار گرفته است. این کتاب روی کاغذ گلاسه و با تصاویری رنگی چاپ شده است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | درخت گلابی |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۴۸ |
قطع | وزیری |
نوع جلد | گالینگور |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۵۸۴۰۶۶۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
درخت گلابی فیلمنامهای مفهومی اثر داریوش مهرجویی است. مهرجویی این فیلمنامه را بر اساس داستانی از گلی ترقی نوشته و به اکران درآورده. ماجرای این فیلمنامه درمورد نویسندهای به نام محمود است که بعد از گذشت سالهای طولانی حالا برای نوشتن ادامهٔ کتابش در سکوت و آرامش به باغ پدریش در دماوند آمده است. او که سالها دست از نوشتن برداشته و کم کار بوده حالا برای نوشتن انگیزه کافی را پیدا کرده است. در این باغ درخت گلابیای وجود دارد که چندیست میوه نمیدهد. باغبان برای انجام مراسمی جهت بارور کردن درخت از محمود کمک میخواهد. آنها میخواهند با ترساندن درخت آن را بارور کنند. محمود میپذیرد و اینکار او را به خاطرات دوران بچگیش میبرد. زمانی که در آن نوجوان بود و عشق دخترعمهاش که از او بزرگتر بود را در سر داشت و برای او شعر میسرود. او در دفتر خاطراتش درمورد میترا، دخترعمهاش مینوشت و او را با نام میم خطاب میکرد. این ماجرای عاشقانه برای او شیرین بود تا زمانیکه میترا برای خداحافظی پیش او میآید و به او میگوید که میخواهد برای زندگی به خارج از کشور و پیش پدرش برود. محمود که فکر جدایی از میترا را نمیپذیرد به او میگوید که منتظرش بماند و میترا قبول میکند. زمانی که محمود بخاطر فعالیتهای سیاسی به زندان میافتد خبری از طرف یکی از اقوام میترا دریافت میکند که زندگیش را به هم میریزد. او حال در مقابل درخت گلابی ایستاده و تمام خاطرات را برای خود مرور میکند. اما سرنوشت این عشق چه شده است؟