معرفی و بررسی کتاب ضحاک ماردوش
آشپز ایستاد و با حیله گری گفت: «دست کم بگذارید شانههای مبارکتان را ببوسم. میدانم خواستهٔ زیادی است اما قول میدهم که دیگر تا آخر عمرم به عنوان یک آشپز ناچیز، هیچ چیزی از شما نخواهم…»
… به سوی پادشاه آمد. پادشاه حتی او را نمیدید. سرش توی دیگچهای بود و آن را میلیسید و شانهاش را برای بوسه پیش آورده بود.
اهریمن فورا پیراهن زربافت او را کنار زد و ابتدا شانهٔ چپ و سپس شانهٔ راست بیوراسپ را بوسید و بعد ناگهان قهقهای سر داد؛ خندهای چنان ترسناک که لقمه در گلوی پادشاه گیر کرد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | ضحاک ماردوش |
---|---|
مجموعه | شاهنامگ |
تعداد صفحه | ۱۸ |
قطع | رحلی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۹۶۵۱۲۴۵۱۹۰ |
نقد و بررسی کاربران (۰)
اولین نفری باشید که نقد و بررسی میکند