معرفی و بررسی کتاب عکسهای دستهجمعی
«عکسهای دستهجمعی» عنوان کتابی جذاب و بسیار کوتاه از حمید امجد، نویسندهٔ معاصر ایرانی است که برای اولین بار در سال ۱۳۹۳ هجری شمسی به انتشار رسیده است. تا به حال از این کتاب استقبال خوبی در فضای نشر نشده و حتی به چاپ دوم هم نرسیده است؛ اما با این وجود میتوانیم کیفیت آن را در فضای داستانی ایران، اتفاقا خیلی خوب و استاندارد معرفی کنیم. شاهد این مدعا جایی است که کتاب حاضر توانست در سال انتشار خود، شایستهٔ تقدیر در جایزهٔ ادبی معتبر «مهرگان ادب» شود. عکسهای دستهجمعی در قالب مجموعهٔ داستان نگارش شده است و شامل شش داستان کوتاه و نیمهبلند است که نامهای آنان به ترتیب عبارتاند از: عکسهای دستهجمعی، اشتباه، پارک، کوچ، گره و مردی که زنش را گم کرد! کتاب حاضر توسط نشر نیلا به چاپ رسیده است؛ نسخهٔ موجود کتاب مشتمل بر ۹۶ صفحه از قطع رقعی است که با جلدی شومیز مجلد شده است.
موضوع کتاب عکسهای دستهجمعی
کتاب عکسهای دستهجمعی سوژههای جالبی دارد که از اسم آن هم معلوم است؛ اما حمید امجد به عنوان نویسنده آنقدر ماهرانه عمل کرده تا از دل سوژهای نه چندان بکر که بارها دیده و شنیده و خوانده شده، داستانهایی جذاب را بیرون بکشد. طبعا با توجه به اینکه در بخش بالا هم ذکر کردیم، عکسهای دستهجمعی یک مجموعهٔ داستان است؛ پس نمیشود برای آن یک خلاصهٔ داستان یا موضوع واحد را ذکر کرد و اگر هم بخواهیم خلاصهٔ هر شش داستان را ذکر کنیم، هم از مزهٔ کتاب کم میشود و هم حوصلهٔ شما سر خواهد رفت! اما میتوانیم اندکی هم که شده به ساختار این کتاب بپردازیم. حمید امجد در مهمترین تمهید خود برای کتاب حاضر، سعی کرده تا از زبانی ساده و گیرا استفاده کند که به زبان مردم عامهٔ امروزی بسیار نزدیک است و با دوری از اصطلاحات یا قلنبهسلنبه بودن زبانش، همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزد. عکسهای دستهجمعی از نظر سبک خود بیشتر از داستانهایی رئالیستی تشکیل شده است و واقعگرایی محضی را داد میزند؛ اما بعضا آنقدر توصیفهای امجد، دقیق و جدی و بااطناب میشوند که کتاب به رگههای ناتورالیستی نزدیک میشود و طبیعتگرایی را به اذهان مخاطبان خود متبادر میکند. بنابراین اگر هوای خرید کتاب داستانی اجتماعی به سرتان زده، نباید عکسهای دستهجمعی را فراموش کنید. البته اگر شما هم از این مکاتب «ایسم» دار چیزی سر در نمیآورید یا اینکه رئالیسم و ناتورالیسم را نمیشناسید و میخواهید بیشتر با آنها آشنا شوید، اصلا نگران نباشید؛ ما پیشتر و در مجلهٔ کتابچی در مطالب «آشنایی با مکاتب ادبی- رئالیسم» و «آشنایی با مکاتب ادبی- ناتورالیسم» توضیحات مفصلی را برای شما راجع به این دو سبک داستاننویسی آماده کردهایم.
آشنایی با حمید امجد، نویسندهٔ کتاب عکسهای دستهجمعی
حمید امجد نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما، داستاننویس، مدرس، مترجم و پژوهشگر معاصر ایرانی است که در رشتههای سینما و پژوهش هنر (به ترتیب در کارشناسی و همچنین کارشناسی ارشد و دکترا) تحصیل کرده است. اگر مخاطب سینما باشید، احتمالا امجد را با بازی در فیلم سینمایی مسافران، اثر بهرام بیضایی، نویسندگی فیلم سینمایی محمد رسولالله، اثر مجید مجیدی یا کارگردانی فیلم سینمایی آزمایشگاه با بازی رامبد جوان و باران کوثری به خاطر خواهید آورد. امجد غیر از سینما در فضاهای دیگر نمایشی هم مشغول به فعالیت بوده و غیر از سینما، بیش از پانزده تئاتر جذاب را روی صحنه برده و در چند سریال تلویزیونی با عناوین مختلف به فعالیت پرداخته است. اما نکتهٔ شاخص زندگی امجد که کمتر دیده شده است، فعالیت ادبی او محسوب میشود. این هنرمند خوشقلم، از سال ۱۳۶۸ تاکنون مشغول به فعالیت ادبی است و در حدود بیش از ۳۰ اثر مکتوب را به چاپ رسانده است. مکتوبات امجد در چند دستهٔ فیلمنامه، نمایشنامه، پژوهش، رمان، مجموعهٔ داستان و ترجمه جای میگیرند. از بین آثار متعدد او در حوزهٔ کتاب میتوانیم به آثاری همچون شبهای ترمه و بادام، صدای مردگان، اسب دیوانه شب، فراموشی، پاتوق اسماعیل آقا و بیشیر و شکر اشاره کنیم.
جملاتی از کتاب عکسهای دستهجمعی
بعد از آن بار سینا ترجیح میداد سراغ آلبومها نرود. اگر هم به هر دلیل مجبور میشد آلبومی را ورق بزند یا دیگران میخواستند عکسی نشانش بدهند ترجیح میداد هر عکس را جداگانه تماشا کند؛ بیهیچ مقایسهای با عکسهای قبل و بعد. اما کمکم متوجه شد این هم بیفایده است. دیدن عکس آدمهای آشنا همیشه ذهنش را درگیر چیزهایی میکرد که از آن آدمها میدانست یا اتفاقاتی که بعدتر برایشان رخ داده بود. عکس سیاه و سفید و رنگپریدهٔ بچگی خودش و خواهر و برادرش کنار مادر در سفر اصفهان در فرصت کوتاهی گرفته شده بود که برای دیدن چهلستون داشتند؛ باران گرفته بود و پدر اصرار داشت از آنها عکس بردارد، و مادر هرکدام از بچهها را زیر تکهای از دنبالهٔ چادرش گرفته بود تا خیس نشوند. توی عکس چیزی از مادر پیدا نبود جز سایهبانی بر سر سه تا بچه میان ستونهای سنگی و بازتاب موجبرداشتهٔ ستونها در آبنما…
دو پله مانده به طبقهٔ هشتم، نفس مرد میگیرد. توقف میکند و کیفش را روی پله میگذارد. دست به نرده میگیرد. سر را بالا میآورد، انگار بخواهد به انتهای آسمان نگاه کند؛ و نفس عمیق میکشد. سقف به نظرش زیادی کوتاه میآید. سفید پوشیده است سراپا. با دست دیگر یک دکمهٔ پیرهنش را باز میکند، به دو انگشت لبهٔ پیرهن خیس را که به تن چسبیده میگیرد و تکان میدهد. کمی هوای خنک به درون پیرهن میلغزد. سر را دوباره پایین میآورد. لحظهای چشمش از تیزی نور مهتابی سقف، سیاهی میرود. دست از نرده برمیدارد و دوباره دکمهٔ پیرهن را میبندد. و همانطور که چشمش دوباره دارد به سوسوی نور راهپله عادت میکند، متوجه میشود دستش پیراهن سفید را، حوالی همان دکمه، سیاه کرده است. به کف دستش نگاه میکند، و چشمش به سوی نرده میچرخد. غبار غلیظی روی نرده نشسته است، آنقدر غلیظ که مرد نمیفهمد خاک است یا دوده…
خسته میشه آدم. ولی نه اونجور خستگی که کمک بخواد. آدم تو این سن دور و برشو نگاه میکنه، مرور میکنه چی میخواسته و چی به چنگ آورده. کجاها برده، کجاها باخته. عین نیمهٔ دوم مسابقهس، نیس کاپیتان؟ تو سرت هی میشمری چندتا گل زدهای، چندتا خوردهای؟ دلت میخواد خیز ورداری برای آخرین حمله، قبل از سوت پایان!
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | عکسهای دستهجمعی: مجموعه داستان |
---|---|
تعداد صفحه | ۹۶ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۵۰۰ گرم |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب «عکسهای دسته جمعی» نوشته کوتاه و جذابی از حمید امجد نویسنده و کارگردان خوشذوق و معاصر ایرانی است. این کتاب دارای۹۶ صفحه است و از آن در سال ۹۳ در جشنواره «مهرگان ادب» تقدیر شد. کتاب به صورت مجموعهای از داستانها نوشته شده است و دارای ۶ داستان با نامهای مقابل است: عکسهای دستهجمعی، اشتباه، پارک، کوچ، گره و مردی که زنش را گم کرد! امجد از جلوههای جذاب و سرگرمکننده زیادی در نوشتن کتاب عکسهای دستهجمعی بهره برده است و سبک اصلی این کتاب رئالیسم یا همان واقعگرایی است؛ نویسنده در این کتاب توانسته به شکل جالبی مسائل و دغدغههای جامعه را مورد بحث قرار بدهد. کتابی که توسط انتشارات نیلا به چاپ رسیده و از ویژگیهای این کتاب این است که داستانها در قالب و موضاعات مختلف نوشته شدهاند و لحن نویسنده در بیان مطالب صمیمی و آمیخته با طنز است؛ که این ویژگی باعث میشود که خواننده با داستان احساس نزدیکی و تعلق راحتی بیشتری بکند. حمید امجد، نویسنده آن فردی به شدت علاقهمند به تئاتر و سینماست و او علاوه بر نویسندگی سابقه بازی در سریالهایی مانند مسافران و کارگردانی فیلم سینمایی آزمایشگاه را دارد. از دیگر آثار او میتوان به شبهای ترمه و بادام، صدای مردگان، اسب دیوانه، شب، فراموشی، پاتوق اسماعیل آقا و بیشیر و شکر اشاره کرد.