
در زمینهٔ داستاننویسی ایرانی آثاری برجای مانده است که دستکم عنوانشان را پیر و جوان شنیدهاند و بارها مورد مطالعه و موشکافی جامعهٔ ادبی قرار گرفته است. کتابهایی از این دست ماندگار هستند و پدیدآورندگانش بسیار شناختهشده محسوب میشوند. اگر تاریخ داستان در ایران را مورد مطالعه قرار دهیم میتوانیم با نویسندگان نامآشنا و برجستهای روبهرو شویم که بدون شک یکی از آنها صادق هدایت است. بوف کور یکی از کتابهای شناختهشدهٔ صادق هدایت بهشمار میرود که با همت نشر بدرقه جاویدان چاپ و منتشر شده است.
دربارهٔ صادق هدایت، نویسنده کتاب بوف کور
صادق هدایت، نویسنده و پژوهشگری ایرانی بود که در سال ۱۲۸۱ چشم به جهان گشود. او دانشآموختهٔ مدرسه دارالفنون بهشمار میرفت و در سال ۱۳۰۳ برای تحصیل در رشتهٔ ریاضیات محض رهسپار بلژیک شد. هدایت از دوران نوجوانی به نویسندگی علاقه پیدا کرد و از نیمههای دههٔ ۱۳۰۰ بهصورت حرفهای در این مسیر قدم برداشت و آثاری از خود منتشر کرد که از میان میتوان به بوف کور، زندهبهگور، سهقطره خون، حاجیآقا، سگ ولگرد، و فواید گیاهخواری اشاره نمود. متاسفانه صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ دست به خودکشی میزند و جان میسپارد.
کتاب بوف کور درباره چیست؟
کتاب بوف کور صادق هدایت، کتابی مهم و پرآوازه از صادق هدایت است که نخستینبار در سال ۱۳۱۵ خورشیدی منتشر شد. این کتاب که در دستهٔ ادبیات داستانی جای میگیرد ابتدا در بمبئی هند منتشر شد و پس از ماجراهای شهریور ۱۳۲۰ و دگرگونیهایی که در اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت بهوجود آمد در ایران نیز بهچاپ رسید.
کتاب بوف کور انتشارات جاویدان، داستان روشنفکری را روایت میکند که از جامعه گریزان است و در گرداب تنهایی و انزوا بهسر میبرد. این روشنفکر که مردی کم سنوسال و نقاشی ماهر بهشمار میرود روزی از روزها شیفتهٔ نگاه دختری میشود و پس از آنکه بار دیگر موفق به ملاقات با او میشود دختر را به خانه خود میبرد. دختر در رختخواب یکدفعه و بهطرز مشکوکی از دنیا میرود اما با این وجود در همان حال مرد جوان چشمان گیرای دختر را نقاشی میکند تا به خیال خودش او را نزد خود تا ابد جاودانه نماید. نقاش زبردست داستان بوف کور بهدنبال درگذشت عجیب دختر بیچاره کاری میکند که پیامدهای ناخوشایندی برایش به ارمغان میآورد و او را درگیر حالوهوای متفاوت و عجیبی میکند.
کتاب بوف کور اثری قلمداد میشود که داستان روان و آسانی ندارد و دارای پیچیدگیهایی است. این کتاب که سبکی سورئال دارد و از رمز و رازهایی نیز برخوردار است، از مرگ صحبت میکند و تنهایی و ناامیدی را بهتصویر میکشد.
جملات کتاب بوف کور
«کاش میتوانستم مانند زمانی که بچه و نادان بودم آهسته بخوابم
- خوابی راحت و بیدغدغه
- بیدار که میشدم روی گونه هایم سرخ به رنگ گوشت جلوی دکان قصابی شده بود
- تنم داغ بود و سرفه میکردم
- چه سرفههای عمیق و ترسناکی! سرفههایی که معلوم نبود از کدام چالهٔ گمشدهٔ تنم بیرون میآمد، مثل سرفهٔ یابوهایی که صبح زود، لش گوسفند برای قصاب میآورند. »
«در این شبی که برای خودم ایجاد کرده بودکم مثل لغاتی که بدون مسئولیت فکری در خواب تکرار میکنند، من دعا میخواندم. ولی تلفظ این کلمات از ته دل نبود، چون من بیشتر خوشم میآمد با یک نفر دوست یا آشنا حرف بزنم تا با خدا، با قادر متعال! چون خدا از سر من زیاد بود. »
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند، شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. »
«فقط میترسم فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم. »
«زندگی من تمام روز میان چهار دیوار اطاقم میگذشت و میگذرد. »
مشخصات محصول
کد محصول:
222862
سال چاپ:
1400
نویسنده:
مترجم:
ناشر:
وزن:
221 گرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحات:
110 صفحه
جلد:
شومیز
شابک:
9789647736329
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
1
2
3
4
5
۰.۰

