معرفی و بررسی کتاب بیتو به سر نمیشود…
کسی را داری که نفسهایت دلیل نفسهایش شده باشد؟
عزیزی هست که تپش قلبت آرام دل آشوبیهایش شده باشد؟
میدانی از چه میگویم؟ معشوق و معشوقهای این چنین سراغ داری؟
یا در چشم من بنشین و خود را تماشا کن یا بگذار دلخواسته بگویم…
تو برای من همانی همان دلیل آرامش. همان حس والای عشق.
یادت هست گفته بودی روزهای بیمن حتی برایت خاکستری هم نیست؟
حال مشتاقم بدانم بیعاشقانههای من دفتر ایامت را چگونه رنگ بخشیدهای؟
نمیخواهی یا نمیتوانی نگو… من از شرم نگاه و سکوت تو هم روزگارت را میخوانم.
اما بگذار قلبم تفسیر کند بیمهریهای تو را تا بدانی من چگونه سر کردهام.
من بیتو طلوعی را ندیدهام و به غروبی دل نبستهام!
من روزهای دل تنگیام را به پای عمر ننوشتهام!
من لحظههای نبودنت را نشمردهام به خاک سپرده ام…
به آن امید که عشقی نو از آن بردمد.
میبینی؟ حتی قلب عاشق من هم از تعبیر بیوفایی تو عاجز است! میدانی چرا؟ چون تاب تاوانت را ندارد. چون عشق منزه است و در مرامش نیست آه و نفرین. پس تورا نقش میزنم. . این بار هم به روی قلبم با قلم جان و به نام عشق!
مینگارم تا بخوانی تو تمام بودن منی!
مینویسم تا بدانی بیتو بسر نمیشود!
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | بیتو به سر نمیشود… |
---|---|
تعداد صفحه | ۷۴۵ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۷۵۵۵۳۲۵ |