جورج اورول (George Orwell)
اریک آرتور بلر معروف به جورج اورول (۱۹۰۳-۱۹۵۰)، نویسنده و مقاله نویس سیاسی، در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در موتیحری بنگال، هند متولد شد، تنها پسر ریچارد والمسی بلر (۱۸۵۸-۱۹۳۸)، نماینده دولت بنگال و همسرش، ایدا موبل لیمووزین (۱۸۷۵-۱۹۴۳). او در طول دهه ۱۹۳۰ و بعدها خود را به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین صداهای قرن معرفی کرد.
کودکی و خانواده جورج اورول
در آن زمان هندوستان بخشی از امپراتوری بریتانیا بود. پدر بزرگ ریچارد بلر، چارلز بلر (۱۸۴۳-۱۷۴۳)، یک اسکاتلندی ثروتمند و برده دار در جامائیکا بود که با یک خانواده اشرافی انگلیسی وصلت کرده بود؛ مادرش، آیدا بلر، دختر یک پیشهور فرانسوی، در حدود هجده سال از شوهرش کوچکتر بود. مادرش آیدا، او را در سن یک سالگی به انگلستان آورد.
او تا سال ۱۹۰۷ دیگر پدرش را ندید، یعنی زمانی که ریچارد به انگلستان رفت. اریک یک خواهر بزرگتر به نام مارجوری و یک خواهر کوچکتر به نام آوریل داشت. خانواده بلر خیلی ثروتمند نبود او با طنز ویژه خود، پیشینه فامیل خود را به عنوان طبقه پایین - متوسط توصیف میکند. آنها ملک نداشتند، هیچ سرمایهگذاری گستردهای نداشتند؛ مانند بسیاری از خانوادههای طبقه متوسط انگلیس در آن زمان بودند، که کاملاً به امپراتوری بریتانیا برای زندگی خود وابسته بودند.
طبق گفته زندگینامهنویس وی برنارد کریک، اورول از نام مستعار تا حدی برای اجتناب از شرمسار کردن پدر و مادرش و به عنوان محافظی در برابر شکست استفاده کرد، و تا حدودی به این دلیل که او از نام اریک خوشش نمیآمد، استفاده میکرد.
تحصیلات اورول
در سن ۵ سالگی، بلر به یک مدرسه کوچک کلیسای آنجلیکان در هنلی فرستاده شد که خواهرش قبلاً در آن شرکت کرده بود. او هرگز از خاطرات خود در این باره چیزی ننوشته بود، اما بعد از دو سال ناچار بود که استادان را بسیار دوست داشته باشد. اریک جوان در سنت کیپریان در یک بورس تحصیلی شرکت کرد که به والدینش اجازه میداد نیمی از هزینههای معمول را بپردازند. سالها بعد، او زمان خود را در سنت کیپراین با خشم گزنده در این مقاله به یاد میآورد. اما او به اندازه کافی خوب عمل کرد تا بورس تحصیلی کالج ایتن را به دست آورد و بزودی پس از آن، مدرسه عمومی معروف به ایتن رسید و از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ در آنجا بود.
بعدها نوشت که در «ایتن نسبتا خوشحال» بوده است، که به دانش آموزان اجازه استقلال قابل ملاحظهای میداد، اما پس از رسیدن به آنجا کار جدی انجام نداده است. گزارشهای مربوط به عملکرد تحصیلی وی در ایتن متفاوت است: برخی ادعا میکنند که او دانشآموز ضعیفی بود و برخی دیگر این موضوع را انکار میکنند. واضح است که او از برخی از معلمان خود متنفر بود، که از آنچه که آنها به عنوان بیاحترامی به قدرتشان تلقی میکردند، متنفر بود. در هر صورت، اریک در مدرسه با تعدادی از روشنفکران بریتانیایی آینده دوستی برقرار کرد.
برمه
جورج اورول سخت کار میکرد و در ایتن جایگاهی به دست آورد، اما در حالی که خود را وقف مطالعه گسترده امتحانات میکرد، به جای رفتن به دانشگاه، آزمونهای خدمات شهری هند را پذیرفت و در سال ۱۹۲۱ به یک پلیس در برمه تبدیل شد. تجربیات جورج اورول الهامبخش نخستین رمان او در برمهای است که در سال ۱۹۳۴ در نیویورک منتشر شد (ناشران بریتانیایی از موارد افترا هراس داشتند). با این حال، اولین کتاب جورج اورول «داون تاون» بود که در پاریس و لندن (۱۹۳۳) منتشر شد و براساس تجربیاتش پس ازترک پلیس بود. برنارد کریک به ما میگوید که در طول این زمان، او در میان افراد بیخانمان در لندن و اطراف مزارع رازک کنت زندگی میکند. سپس در سال ۱۹۲۸ با نوشتن رمان و داستانهای کوتاه که هیچکس منتشر نمیکرد، به پاریس نقلمکان کرد.
جورج اورول به مدت چند سال در فقر و گاهی اوقات بیخانمان زندگی میکرد و گاهی کارهای سیار انجام میداد. او در نهایت به عنوان معلم مدرسه کار پیدا کرد تا زمانی که بیماری او را مجبور کرد تا این کار راترک کند و به عنوان یک دستیار در یک کتابفروشی دستدوم فروشی مشغول شود.
جورج اورول چهار سال بعد در مقاله خود «چرا مینویسم»، توضیح داد که «آنچه بیش از همه میخواستم انجام دهم این بود که نوشتن سیاسی را به یک هنر تبدیل کنم.» عقاید سیاسی او به عنوان سوسیالیسم دموکراتیک توصیف شدهاست.
جنگ داخلی اسپانیا
اندکی پس از وقوع جنگ داخلی اسپانیا جورج اورول داوطلب شد تا برای جمهوری خواهان در برابر قیام ملی گرایان مقاومت کند. او به عنوان یک عضو از حزب کارگر مستقل (که در سال ۱۹۳۸ عضو آن شد) به اعضای حزب خواهر خود در اسپانیا، حزب کارگران وحدت مارکسیستی پیوست که در آن به عنوان سرباز پیادهنظام جنگید. وی تحسین خود را از عدم حضور آشکار یک سازه طبقاتی در مناطق انقلابی اسپانیا توصیف کرد. او همچنین آنچه را که خیانت به انقلاب کارگران در اسپانیا توسط حزب کمونیست اسپانیا و با حمایت اتحادیه شوروی و پلیس مخفی آن میدانست، پس از حمله شبه نظامیان به آنارشیستها در ماه مه ۱۹۳۷ به تصویر کشید.
جورج اورول در قلعه حیوانات نیز کینه خود را نسبت به استبداد ابراز میکند و تحولات انقلاب روسیه را به سبک یک افسانه بر پایه نام کشاورزی به نمایش میگذارد. ۱۹۸۴ با موضوع مشابه با توصیف یک آینده که توسط ناظر کبیر قدرتمند نظارت میشود، سر و کار دارد. هر دو کتاب در سراسر جهانترجمه شدهاند و توسط احزاب متضاد در طول جنگ سرد متفاوت خوانده شدهاند.
جنگ جهانی و بعد از آن
جورج اورول شروع به نوشتن مقالات مجله انگلیسی زبان جدید تا سال ۱۹۴۰ کرد. در طول جنگ جهانی دوم او عضو گارد ملی بود و در سال ۱۹۴۱ شروع به کار برای خدمات شرقی BBC کرد که بیشتر بر روی برنامههایی برای به دست آوردن حمایت هند و شرق آسیا برای تلاشهای جنگی کار میکرد. او به خوبی آگاه بود که تبلیغات را شکل میدهد و مینویسد: علیرغم حقوق خوب، در سال ۱۹۴۳ استعفا دادم. اورول یک ستون منظم با عنوان «همان طور که من…» داشت.
در سال ۱۹۴۴حق امتیاز مزرعه حیوانات جورج اورول را برای اولین بار در زندگی بزرگسالی خودش تامین کرد. از ۱۹۴۵ اورول خبرنگار جنگ آبزرورز بود و بعداً به طور منظم به اخبار عصر منچستر کمک کرد. جورج اورول دوست صمیمی سردبیر آبزرورز، دیوید آستور بود و ایدههایش تاثیر زیادی در سیاستهای سردبیری آستور داشت. در سال ۱۹۴۹ بهترین اثر شناختهشده او ۱۹۸۴ منتشر شد. او این رمان را در طول اقامت خود در جزیره در امتداد ساحل اسکاتلند نوشت.
جورج اورول در سن ۴۶ سالگی از سل درگذشت که احتمالاً در طول دوره تشریح شده در کتابش به این بیماری مبتلا شده بود. او برای سه سال آخر عمرش داخل و خارج از بیمارستان بود. جورج اورول پس از درخواست تدفین براساس مراسم کلیسای آنجلیکان، در کلیسای جامع سنت بلایر به خاک سپرده شد و در بیست و یکم ژوئن سال ۱۹۵۰ در همانجا درگذشت.
آثار جورج اورول
او بیشتر، به عنوان روزنامهنگاری معروف بود، هم در مطبوعات بریتانیا و هم در کتاب مانند تا کاتالونیا (شرح تجربیات در طول جنگ داخلی اسپانیا)، پایین و خارج در پاریس و لندن (شرح دوره فقر در این شهرها) و جاده به اسکله (که شرایط زندگی معدنچیان فقیر در شمال انگلستان را توصیف میکند). براساس گزارش نیوزویک، اورول بهترین روزنامهنگار روزگار خود و مهمترین معمار مقاله انگلیسی از زمان هزلیت بود.
خوانندگان معاصر او را به ویژه از طریق عناوین بسیار موفق او در مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴، به عنوان یک رماننویس میشناسند. اولی نمادی از فساد آرمانهای سوسیالیستی انقلاب روسیه محسوب میشود. اورول از کاتالونیا یک ضد وفادار و ضد کمونیست بازگشته بود، اما او تا آخر مردی از جناح چپ و به عبارت خودش یک «سوسیالیستی دموکراتیک» باقی ماند.
اورول همچنین به خاطر بینشش در مورد مفاهیم سیاسی استفاده از زبان نیز شناخته شده است. او در مقاله «سیاست و زبان انگلیسی» اثرات کلیشهای، و اصطلاحات دانشگاهی را در مورد سبکهای ادبی بیان کرد. نگرانی اورول در مورد قدرت زبان برای شکل دادن واقعیت نیز در اختراع گفتار جدید، زبان رسمی کشور خیالی اقیانوسیه در رمانش منعکس شده است. گفتار جدید نوعی از زبان انگلیسی است که در آن دایره لغات به شدت به وسیله دولت محدود میشود. هدف بیان ایدههایی است که با خط رسمی متناقض است.