جی. کی. رولینگ (J. K. Rowling)
گاهی یک اتفاق ساده میتواند مسیر زندگی آدمها را عوض کند. اتفاق کوچکی مانند تاخیر یک قطار. جی کی رولینگ نویسنده مشهور بریتانیایی است که با این اتفاق ساده، مسیر زندگیاش به کلی عوض میشود. زندگی جالب و پر از فراز و نشیب این نویسنده خودش میتواند یک داستان شنیدنی باشد.
درباره جی کی رولینگ
جوآن رولینگ متولد ۱۹۶۵ و اهل بریتانیا است. او در خانوادهای با وضع مالی به نسبت خوب به دنیا آمد. پدر او مهندس بود و مادری تکنسین داشت که یکی از مشوقهای اصلی او برای نوشتن به حساب میآمد. رولینگ دوران کودکیاش را به خوبی گذراند.
علاقهاش به خواندن و نوشتن از همان کودکی مشخص بود. او کتاب «خرگوش سفید کوچولو» الیزابت کوج را بارها و بارها خوانده بود. کتابی که محبوبترین دوست او در دوران کودکی به شمار میآمد.
اولین داستان
جی کی رولینگ در شش سالگی و تحتتاثیر کتاب محبوبش اولین داستانش را به نام «خرگوشی به نام خرگوش» نوشت. سین بهترین دوست او بود که بسیار او را به نوشتنترغیب میکرد. اما جوآن تا سن ۳۲ سالگی و چاپ محبوبترین داستانش کاری در اینباره انجام نداد.
تحصیلات
جی کی رولینگ با موفقیت دوران دبیرستان را به پایان رساند. او دوست داشت تحصیلاتش را در رشته زبانانگلیسی ادامه بدهد، اما با راهنمایی پدر و مادرش رشته زبان فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
جوآن در دانشگاه اکستر انگلستان مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۹۹۰ فارغالتحصیل و در سازمان عفو بینالملل برای اولین بار وارد بازار کار شد.
منشیگری و مترجمی اولین عنوان شغلی جی کی رولینگ بعد از فارغالتحصیلی بود. او همچنان ایدهای برای نوشتن در سر نداشت. دو سال بعد از این زمان زندگی او دچار چالشهایی شد که باعث شد در ادامه مسیر اصلیاش یعنی نویسندگی را پیدا کند.
ازدواج
جوآن در سال ۱۹۹۲ با مردی به نام «ژوکه آرانتس» آشنا شد. این آشنایی نقطه عطف زندگی او به حساب میآید. ژوکه یک روزنامهنگار پرتغالی بود.
علاقه زیاد آنها به یکدیگر باعث ازدواجشان در همان زمان شد. بعد از ازدواج در مدت کوتاهی آنها صاحب فرزند دختری به نام جسیکا شدند.
زندگی عاشقانه آنها با همان سرعتی که رو به صعود رفته بود حالا در سراشیبی خودش قرار داشت. عشقی که رو به افول بود و باعث جدایی، افسردگی و ناامیدی جی کی رولینگ شد.
دوران افسردگی
پایان زندگی مشترک او با «ژوکه» یکتراژدی تمام عیار است. او بعد از جدایی دچار افسردگی شد و همین حالت ناپایدار روحی باعث شد شغلش را از دست بدهد.
جوآن که تا آن زمان در خوشی و وضعیت مالی خوبی به سر میبرد حالا زندگیاش توسط انجمنهای خیریه میگذشت.
ناامیدی و یاس او را چند بار چنان شکست داد که تصمیمات بسیار اشتباهی مانند خودکشی گرفت.
تمامی این ناملایمات شاید مراحلی از رشد او نیز به حساب میآید. مرحلهای از زندگی که او را صبورتر و سرسختتر برای آینده پرورش میدهد.
قطاری که مسیر زندگی جی کی رولینگ را عوض کرد
زندگی رولینگ بیشباهت به افسانه ققنوس نیست. وقتی تاریکی و غم به بیشترین حد خود رسیده بود او نیرویی در خود احساس کرد. نیرویی که منجر به یک جرقه در ذهن و یک طوفان در زندگیاش شد.
وقتی برای رفتن به منچستر در ایستگاه قطار با تاخیر ۴ ساعتی دست و پنجه نرم میکرد ناگهان جرقهایی در ذهنش زدهشد. او راه جدیدی برای یافتن خودش پیدا کرده بود. نوشتن و نوشتن!
هری پاتر؛ پسری که زنده ماند
ایده نوشتن هری پاتر در ایستگاه قطار به ذهنش افتاد. او بلافاصله بعد از رسیدن به خانه شروع به نوشتن کرد.
در آن مرحله از زندگیاش آنچنان وضع مالی بدی داشت که توانایی خرید کاغذ را نداشت. جوآن اغلب کتاب را روی دستمالکاغذیهای کافهایی مینوشت که برای گرم شدن و نوشتن به آن پناه برده بود.
او یک سال بیوقفه نوشت و در این مدت با همان مستمری اندکی که از خیریه میگرفت زندگی میکرد. سختیهای زندگی روح او را چنان سرسخت و مبارز کرده بود که هیچ محدودیتی او را از نوشتن باز نمیداشت.
پس از یک سال اولین جلد هری پاتر به پایان رسید. حالا نوبت آن رسیده بود که به سراغ ناشرها برای چاپ شدن کتابش برود.
تلاش برای انتشار کتاب هری پاتر
رولینگ با امید بسیار به سراغ ناشران رفت اما با در بسته روبهرو شد. آن هم نه یک یا دوبار، او دوازده بار از ناشران جواب منفی شنید اما ناامید نشد.
جوآن جواب نه را نمیپذیرفت. اگر هری پاتر قبل از افسردگیاش نوشته میشد شاید هیچوقت به مرحله چاپ نمیرسید. به نظر میرسد تمام این سختی و رنجها برای آمادگی او در این شرایط اتفاق افتاده بود.
او حالا کفش آهنین بر پا داشت و هیچ ناملایمتی او را از پا نمیانداخت. اصرار او جواب داد و بلاخره انتشاراتی به نام بلومزی پذیرفت کتاب او را با نام مستعار جی کی رولینگ چاپ کند!
چرا نام مستعار «جی کی رولینگ»
جوآن «جو» رولینگ نام اصلی اوست. در دوران جوانیاش هیچکس او را جوآن خطاب نمیکرد و اغلب او را جو صدا میزدند.
دلیل به وجود آمدن این نام این است که مشاوان و ناشران فکر میکردند این کتاب را فقط پسربچهها میخوانند و ممکن است با زن بودن نویسنده علاقه در آنها برای خواندن ایجاد نشود.
بنابراین آنها نام مستعار «جی کی رولینگ» را برای امضا کتاب در نظر گرفتند. نامی که از آن پس بیشتر از نام اصلیاش شنیده شد. او حرف «ک» را به یاد نام مادربزرگش «کاتلین» به عنوان دومین حرف نام مستعارش انتخاب میکند.
چاپ کتاب هری پاتر
با موافقت انتشارات بلومزی در سال ۱۹۹۷ کتاب او با نام «هری پاتر و سنگ جادو» به چاپ رسید. نتیجه آن چنان شگفتانگیز بود که همه را حیرتزده کرد.
فروش ۱۲۰ میلیون نسخه از این کتاب در جهان کاملا پیشبینی نشده بود. کتاب او به ۷۰ زبان زنده دنیاترجمه شده بود و در سراسر جهان حالا همه هری پاتر را میشناختند.
این کتاب رکورد فروش را شکست و به عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ ثبت شد. رولینگ بعد از این موفقیت جلدهای دیگر این کتاب را نوشت. دیگر جلدهای این مجموعه هم به همین اندازه مورد استقبال بوده است.
جلدهای بعدی کتاب هری پاتر
«هری پاتر و تالار اسرار»، «هری پاتر و زندانی آزکابان»، «هری پاتر و جام آتش»، «هری پاتر و محفل ققنوس»، «هری پاتر و شاهزاده دورگه»، «هری پاتر و یادگاران مرگ»، نام جلدهای بعدی این کتاب است.
زندگی کنونی خانم جی کی رولینگ
خانم جی کی رولینگ اکنون یکی از ثروتمندترین زنان انگلستان به حساب میآید. رولینگ با وجود وضع خوب مالیاش گذشتهاش را فراموش نکرده است و حالا ریاست بنگاه خیریه «جینجربِرِد» را برعهده دارد.
او این بنگاه را در سال ۱۹۱۸ تاسیس کرد. رولینگ هدف این موسسه را حمایت خانوادههای بیبضاعت و تکسرپرست به ویژه مادرانی میداند که صاحب فرزندی هستند.