معرفی و بررسی کتاب خاطرات دیوونه بازیهای من (۳) (هیچکس بینقص نیست)
انتشارات ایران بان منتشر کرد:
دفتر خاطرات خنگولم:
ایزابلا و مادرش صبح روز بعد برای رفتن به مدرسه دنبالم آمدند. ظاهرا دو باشگاه خارج از برنامه وجود دارد که صبحها جلسه تشکیل میدهد و ایزابلا مروز صبح مجبورم کرد عضو هر دو شویم.
واقعا به این فکر اتفادهام که شاید دخالت دادن ایزابلا در انی ماجرا ایدهٔ چندان خوبی نبود. دوست دارم آیندهٔ بینقصی داشته باشم، ولی اگر آیندهٔ ایزابلا بینقصتر از من باشد، مجبور میشوم بخشی از آیندهام را صرف خراب کردن آیندهٔ او کنم. میدانم که گفتن این حرف جالب نیست، ولی من و ایزابلا دوستهای صمیمی هستیم و این کاری است که دوستهای صمیمی انجام میدهند.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | خاطرات دیوونه بازیهای من (۳) (هیچکس بینقص نیست) |
---|---|
مجموعه | خاطرات دیوونه بازیهای من |
تعداد صفحه | ۱۳۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نقد و بررسی کاربران (۰)
اولین نفری باشید که نقد و بررسی میکند