معرفی و بررسی کتاب داستان ناگهان
انتشارات گویا منتشر کرد:
وقتی یکی از من شغلم را میپرسد، از خجالت آب میشوم، خون به صورتم میدود و رنگ به رنگ میشوم. به تته پته میافتم. من - آن هم کسی که به حفظ ظاهر و خویشتن داری معروف است - به آدمهایی که خیلی راحت میگویند «من بنا هستم» حسودیم میشود. به کتابدارها، آرایشگرها، نویسندگان و سادگی بیان آن مشاغل و به همهٔ حرفههایی که گویا هستند و نیازی به توضیح و تفسیر ندارند، رشک میبرم. هربار با چنین سئوالی روبه رو میشوم، میگویم: حرفهٔ من خندیدن است. خوب، عباراتی از این دست، سئوال دیگری میانگیزد «جداً از این راه نان میخوری؟ » در کمال صداقت پاسخ میدهم «آری. »
در واقع، از همین راه نان میخورم و جای شما خالی از سرخندههایمهایم نانم حسابی توی روغن است. اگر از دید بازار به قضیه نگاه کنیم، تقاضا برای خندهٔ من بالاست. من خوش خندهٔ مجربی هستم. هیچ کس نمیتواند مثل من بخندد، و مسلماکسی هم از نکات برجستهٔ هنر من برخوردار نیست.
مدتها برای احتراز از توضیحات ملال آور خودم را هنرپیشه مینامیدم. از آنجا که خیلی به واقعیت علاقه دارم باید بگویم مهارت من در زمینهٔ پانتومیم و سخنوری آن قدر کم است که این تغییر نام را خیلی دور از واقع میدانم. من میخندم. نه دلقکم و نه کمدین، مردم را نمیخندانم، بلکه شادی را به تصویر درمی آورم.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | داستان ناگهان: مجموعه داستانهای کوتاه |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۷۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۷۲۹۱۴۸۳ |