معرفی و بررسی کتاب پارک شهر
«پارک شهر» عنوان رمانی است نوشتهٔ هانیه سلطانپور؛ نویسندهٔ جوان ایرانی که در سال ۱۳۹۶ کتابش به نام در عمق یک و نیم متری، از سوی دبیران جایزهٔ ادبی واو، بهترین رمان متفاوت نام گرفته است. کتابی که در اینجا از آن صحبت میکنیم، نخستین بار در سال ۱۳۹۹ با نشر چشمه به چاپ رسیده است.
کش آمدن با قوس شخصیتی
داستان کتاب در دو روایت موازی پیش میرود که ابعاد مختلفی از گذشته و زمان حال را تحتپوشش قرار میدهند. شخصیت اصلی، پسری است به نام آیدین مرادخانی که مشغول کار در مرکز پزشکی قانونی است و با اجساد سروکار دارد، اما وقتی کتاب گذشتهٔ او را جلویمان میگذارد، میفهمیم که قبلاً دانشجوی موسیقی بوده و گویی زمین تا آسمان، با جایگاه فعلیاش فاصله داشته است. اما چه چیز باعث میشود یک آدم اهل هنر و موسیقی که نزد عوام معمولاً با روحیهای لطیف شناخته میشود، برود سراغ جسدها و در شغلی مربوط به آنها مشغول شود؟
باید کتاب را خواند تا برای این سوالات، پاسخ پیدا کرد. البته، نویسنده، لقمهٔ حاضر و آماده توی دهان مخاطبش نمیگذارد. شاید اگر قرار بود چنین کاری بکند، زمان غیرخطی را برای پیش بردن روایتش انتخاب نمیکرد؛ صرفاً یک داستان خطی و اتفاقاتش را از اول تا آخر تعریف میکرد و خلاص. اما با زمانپریشی ایجاد شده توسط او، میبینیم که روایتهای مختلف میکوشند به موازات یکدیگر پیش بروند و سپس در یک نقطهاتصال، به این پرسش پاسخ بدهند که آیدین، چه مراحلی را طی کرده، چه تغییر و تحولاتی در او رخ داده، و چه جبرها و انتخابهایی بر او وارد شده که گذرش به به مکانی مانند پزشکی قانونی افتاده است؟
رگههای مخفی خشونت
نویسنده، تلاش میکند آیدین را از شکل و شمایل یک تیپ، خارج کرده و شخصیت او را روی پسزمینهای که کاملا قابلیت تحلیل روانشناختی را دارد، سوار کند. برای مثال ما آیدین را در نسبت با خانواده نیز تاحدی میشناسیم. سلطهجویی پدر و نفوذش بر اعضای خانواده و انفعال و مظلومیت و ترسهای مادر، انگار همگی در آیدین جمع و تهنشین شدهاند و از او ملغمهای از رنج، حسرت، انزوا، و خشونت نهفته ساختهاند؛ خشونتی مخفی که گویی در تمام کتاب، به شکلی خیلی زیرپوستی و آرام آرام و دورازانتظار، حرکت میکند تا سرانجام، اوج خودش را به شکل شوک، بهت و ضربه، به مخاطب وارد کند. البته، کلیدهای لازم برای رونمایی از این خشونت، در جای جای کتاب، داده میشوند. خشونت، همیشه معنایش خون، چاقو، سر بریده و قتل نیست؛ همین که تقریبا تمام تصاویر مهم کتاب، با شکلی از مرگ، نیستی، اجساد و تباهی گره خوردهاند و آن را از جنبهٔ تصویری، آزاردهنده میکنند، میتواند هم خشونت تصویری اثر محسوب بشود و هم مقدمهای بر آن ضربه.
جملات کتاب چه رنگی هستند؟
البته، سیر روایی کتاب بر روی گره و اتفاقات تکاندهنده نمیگذرد و شیبی ملایم دارد. یکی از دلایلی که جملات کتاب حس رخوت، سکون و مردگی و از قبل رخ دادن فاجعه را به خواننده منتقل میکنند، شاید همین سایه افکندن مرگ روی اکثر جاهای آن باشد؛ مرگی که میشود گفت به کل کتاب، یک رنگ بخشیده؛ خاکستری غلیظ غلیظ، با رگههایی از زرشکی خونی…
صداهای مشابه، صداهای فیلسوف
از دیگر تلاشهایی که به جهت پرداخت کردن بیشتر شخصیت آیدین انجام شده، میشود به توصیف علایق و سلایق او اشاره کرد. با پرداختن به گذشتهای که آیدین در آن بیشتر با هنر و موسیقی در تماس بوده، نویسنده علاقهٔ او نسبت به سینما را نشانمان میدهد. آیدین در بسیاری از گفتگوها، به دیالوگهای مهم فیلمفارسیها یا آثار و اسامی هنرپیشههای دیگری از سینمای جهان ارجاع میدهد. علاقهٔ او به سینما درواقع صرفا یک اشارهٔ گذرا به چنین لوکیشنی نیست و تا نوک زبان او هم میآید و صدایش را هم میشنویم. اما آیا این صدا، باورپذیر است و آیدین شخصیتی است که دقیقا در بافت رئالی که داستان روی آن بنا شده، میگنجد؟ نظر دادن در این مورد، میتواند سلیقهای باشد. ممکن است مخاطبی، ترجیح بدهد که شخصیتهای داستانی، لحن، زبان، دایرهٔ واژگانی و ادبیات خودشان را داشته باشند و وقتی دهان باز میکنند، شبیه هم نباشند و بشود تفاوت جهانبینی آنها را از توی کلماتشان تشخیص داد؛ و همچنین ممکن است مخاطبی ترجیح بدهد آدمهای توی کتاب، مثل زندگی واقعی حرف نزنند و افرادی باشند از جنس کتاب و فیلمهای مسعود کیمیایی؛ آدمهایی که هر جملهشان، پتانسیل جملهقصار شدن دارد و گویی در اعماق هرکدامشان، یک فیلسوف غمگین مخفی شده است. اما اینکه با پارک شهر کدامیک از این حسها را میشود تجربه کرد، باید جوابش داخل کتاب باشد.
دو نکتهٔ پایانی
دربارهٔ پارک شهر، میشود به دو نکتهٔ کلی اشاره کرد که شاید قبل از خواندن، به مخاطبی که تصمیم دارد سراغ این کتاب برود، کمک بکنند:
- منحنی روایت داستان، همانطور که گفته شد، سیری نسبتا خطی و آرام دارد. اگرچه اتفاقات مهم و بعضا نفسگیری در کتاب رخ میدهند، اما همانطور که در صفحات اول میخوانیم، داستانی که از پشت در غسالخانه شروع شود، تقریبا مشخص است که قرار است پس از یک فاجعه را روایت کند. بنابراین انتظار گره و اتفاق و بهویژه طرح و حل معما را نباید از این کتاب داشت.
- نکتهٔ بعدی این است که کتاب، برای خوانندهای که قصه خواندن را دوست دارد و دلش میخواهد کاراکترهای مهجور متعلق به گوشه و کنار تاریک شهر را از نزدیک لمس کند، بسیار مناسب است؛ ممکن است سرگرم نکند اما اندوه میبخشد و مخاطب عام را هم مجبور به غصه خوردن، همحسی و مهمتر از هر چیز، غصه خوردن میکند.
اما برای خوانندهای هم که از هر اثر، چیزی فراتر از روکش سطحی آن میخواهد و دوست دارد از خلال کشف نماد و نشانه، به عمقی فراتر از سطح داستان برسد، کتاب خوشبختانه حرف برای گفتن دارد، و بهویژه میتوان گفت لایهٔ انتقادی اجتماعی آن پررنگتر است، انتقاد به نظام سرمایهداری، مصائب قشر کارگر، اختلاف طبقاتی، مهجور ماندن هنر و هنرمند در نظر خانواده و اجتماع و موارد مشابه، از جمله لایههای گوناگون پارک شهر هستند که میشود به آنها دست یافت؛ کتابی که قصهاش در پسزمینهٔ کثیفی از شهر خسته اتفاق میافتد و قهرمانش، حتی قهرمان قصهٔ خودش هم نیست، و فقط شکستخوردهای است که در سایهها باقی مانده. با مطالعهٔ کتاب باید دید آیا روزی آیدین، سر از سایهها برمیآورد و انبوه فشارها و سرکوبهای مختلف درونیاش، سرریز میشوند، یا نه.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | پارک شهر |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۳۳ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۰۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۹۰۸۶ |