عکس بی‌پایان

بی‌پایان

بی‌پایان

انتشارات:

سروش

latestRevisionGuarantyIconتضمین آخرین چاپ
sevenDayReturnIcon۷ روز ضمانت بازگشت کالا
fastShippingIconارسال به سراسر کشور

قیمت:

60,000

10٪

54,000

تومانءء

قیمت:

60,000

10٪

54,000

تومانءء

انتشارات سروش منتشر کرد:
در خانه را محکم بست و با سرعت از پله‌ها بالا آمد. وقتی در هال را باز کرد، بچه‌هایش نگران پشت در ایستاده بودند.
- داعشیا! داعشیا رسیدن!
رباب با دست به سرش زد: «یا حسین!»
عبدالله گفت: «دیشب که می‌گفتن پنج کیلومتری شهرن.»
- نمیدونم. اون سر میدون ماشینشون رو دیدم.
- آخه چطور؟ … دیروز این همه سرباز تو شهر بود. ایرانیام بودن.
برای ابراهیم مهم نبود داعش چطور وارد شهر شده؛ فعلا باید بچه‌هایش را نجات می‌داد. به اتاق پشتی رفت و کنار پنجره ایستاد. از آن سمت، صدای گلوله و راکت به گوش می‌رسید؛ اما خبری از داعش نبود. نقشه‌ای به ذهنش رسید.
- عبدالله، اون نردبون رو از انباری بیار. رباب، توام هرچی پول داریم، با چارتا لباس بریز تو ساک.
شنیده بود بعضی از شیعه‌ها را زنده زنده در آتش می‌سوزانند. خدایا خودت به خیر کن. من به درک، به بچه هام رحم کن.

مشخصات محصول

کد محصول:

209668

ناشر:

سروش

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

352 صفحه

جلد:

شومیز

شابک:

9789641216360

مشخصات محصول

کد محصول:

209668

ناشر:

سروش

نظرات کاربران(0)

مرتب سازی براساس:

۰.۰

0.0
از 0 امتیاز

پرسش و پاسخ (0)

استفاده از تمامی مطالب، تصاویر و محتوای سایت فقط برای مقاصد غیر تجاری و با ذکر منبع بلامانع است.Copyright © 2012 - 2025 Ketabchi.com