
۱۰ قصه از امام عسکری(ع) برای بچهها
۱۰ قصه از امام عسکری(ع) برای بچهها
انتشارات:
قدیانی
نویسنده:
مسلم ناصری
قیمت:
90,000
10٪
81,000
تومانءء
قیمت:
90,000
10٪
81,000
تومانءء
انتشارات قدیانی منتشر کرد:
- پسرم مواظب باش کسی تو نیاید.
احمد سرش را تکان داد و به پدرش نگاه کرد که با مرد مهربانی حرف میزد و از او میخواست که بروند به اتاق کناری. مرد که به نزدیک او رسید، لبخندی زد. بعد سر و صورت او را نوازش کرد و از پدرش پرسید: «اسم پسرت چیست؟»
- احمد است سرورم!
-خدا او را برایت حفظ کند.
احمد که دید پدرش خیلی خوشحال شده، از مرد تشکر کرد. وقتی مرد به اتاق رفت، پدرش برگشت و گفت: «احمد جان! مراقب باش کسی نیاید. بخصوص اگر از درباریان یا نزدیکان خلیفه بود، زود به من خبر بده.»
احمد چشمانش را بست. صورتش هنوز بوی عطر دست مرد را میداد. عطر خوشبویی که تا به حال بویش را احساس نکرده بود. وقتی آن دو رفتند، احمد باز به مرد فکر کرد. پدرش با هیچکس دیگر این رفتار را نمیکرد. پدرش وزیر خلیفه بود.
محصولات مشابه
مشخصات محصول
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
پرسش و پاسخ (0)