معرفی کتاب
انتشارات مبین اندیشه منتشر کرد:
روزی که حضرت سلیمان به تخت پادشاهی نشست، همهٔ پرندگان برای عرض تبریک پیش او آمدند. پرندگان روبروی حضرت سلیمان صف کشیده بودند و به نوبت خودشان را معرفی میکردند. اکثر پرندگان به خاطر این که در محضر پیامبر خدا بودند، ادب را رعایت میکردند و از خودو محاسنشان حرفی به میان نمیآوردند. مثلا طاوس وقتی خودش را معرفی کرد به زیبایی خودش هیچ اشاره ایی نکرد و حتی به خود و زیبایش هم ننازید تا این که نوبت به هدهد رسید. هدهد با غرور چند قدمی جلو آمد و روبه حضرت سلیمان گفت: ای پیامبر خدا من این پرندهٔ زیبایی که رو به رویتان ایستاده است، هدهد است. همان پرندهای که چشمانی به تیزبینی مجهزترین تلسکوپها دارد. حضرت سلیمان رو به هدهد گفت: منظورت چیست؟ یعنی تو با این قدرتی که داری میتوانی چه کاری انجام دهی؟ هدهد گفت: کارهای بسیاری. اما اگر بخواهم از خودم تعریف نکنم و فقط خیلی ساده بگویم من میتوانم فرسنگها زیرزمین را ببینم.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | قصههای کهن ایران زمین برگرفته از مثنوی مولوی |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۲۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۲۳۹۳۶۱۶ |