معرفی و بررسی کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر)
روز مناسب برای کشتن موش!
«کشتن موش در یکشمبه» عنوان رمانی است نوشتهٔ «امریک پرسبرگر». اگرچه او را بیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس و کارگردان سینما میشناسند، اما پرسبرگر دو رمان منتشر شده نیز دارد؛ یکی «مرواریدهای شیشهای» و دیگری همین «کشتن موش در یکشمبه»، که نخستین بار در سال ۱۹۶۱، منتشر شده است. کتاب توسط «آرش گنجی» و با کوشش نشر «چشمه» منتشر شده است. ماجرای کتاب، در زمان حکمرانی ژنرال «فرانسیسکو فرانکو» بر اسپانیا اتفاق میافتد و پیرنگ اصلی آن را ماجرایی که شاید بشود آن را نوعی از تعقیب و گریز دانست، تشکیل میدهد. ماجرا چیست؟ «مانول آرتیگز» قهرمان جنگ داخلی و مبارز سابق که از اسپانیا گریخته و به یک شهر مرزی در فرانسه پناهنده شده، هر از گاهی بهصورت مخفیانه و سرّی، به اسپانیا میرود و بهمنظور مقابله با رژیم فاشیست حاکم بر کشورش، حملاتی اعتراضی به پستخانهها، کلیساها، بانکها و غیره انجام میدهد. داستان وقتی شروع میشود که از آخرین حملهٔ مانول، ۱۹ ماه گذشته. رئیس گارد پلیس که «کاپیتان وینیولاس» نام دارد و پانزده سال است انتظار دستگیر کردن مانول را میکشد، دیگر کاسهٔ صبرش لبریز شده و مدام در حال فرستادن خبرچین به فرانسه و چیدن تدارکات دستگیری مانول است که ممکن است هر لحظه برای سر زدن به مادر رو به موتش، مخفیانه به اسپانیا بازگردد؛ اما وقایع جوری پیش میروند که نه فقط خواننده، بلکه خود شخصیتهای مانول و وینیولاس نیز نمیتوانند پیشبینیشان کنند…
چهار مونولوگ چرخشی
رمان، دارای چهار راوی است که هیچکدام در جایگاه راوی کانونی قرار نمیگیرند و هرکدام، به اندازهٔ خودشان روایت را به دست میگیرند. بچهای به نام پابلو، خود مانول، وینیولاس و کشیشی جوانی به نام فرانسیسکو، این چهار راوی هستند. این افراد که شاید بتوان هرکدامشان را نمایندهٔ یک نسل دانست، ماجراها را با زاویهدید خودشان دیده و تحلیل میکنند و هرکدام نگاه متفاوتی به قضایا دارند. مانول، زخمخورده و عاصی است و بین ماندن ابدی در پوشش یک قهرمان یا رها شدن از آن گیر کرده است، وینیولاس تمام زندگیاش شده فکر کردن به دستگیری مانول و آرام و قرار ندارد، پابلو پدرش که مبارزی علیه رژیم فاشیست بوده را از دست داده و حالا تنها امیدش به مانول است و توی ذهن کودکانهاش، او را ناجی همه میبیند و کشیش فرانسیسکو، سعی میکند با نگاهی بیقضاوت آدمها را تماشا کند و فقط جنبهٔ انسانی وجود آنها را ببیند. مونولوگ این شخصیتها که هرکدام لحن قابل تمایز منحصر به خودشان را دارند، فصلهای هشتگانهٔ این کتاب را تشکیل میدهد. همچنان که داستان از نگاه آنها روایت میشود، زمان در داستان به حرکت در میآید و ریتمی مناسب، ماجرا را جلو میبرد، و درواقع زاویهدید به شیوهای چرخشی بین شخصیتها جابهجا میشود. عنصر پررنگ ماجرا، تعلیقی است که نمیگذارد ریتم داستان یک لحظه هم به دام ایستا بودن بیفتد و آن را تا انتها، نفسگیر و هیجانی، پیش میبرد.
نه به مطلقنگری
علاوه بر عدم قضاوت نویسنده و شخصیتپردازیهای خاکستریای که دارد و باعث میشود مخاطب تمرین کند به آدمها نگاه سیاه و سفید نداشته باشد، چند مضمون دیگر نیز در متن پیرنگ این رمان تنیده شدهاند که از جملهٔ آنها میتوان به شک کردن به معانی مطلق نهادینه شده در ذهن، اشاره کرد. برای مثال تعریف همیشگیای که از مفهوم قهرمان، انسان مومن و یک فرد جنایتکار داریم، در این رمان عوض میشود و هنگامی که خواننده میخواهد از یک شخصیت یا یک ذهنیت طرفداری کند، به بنبست میخورد چون معنای محق بودن یا نبودن آدمها نیز در این رمان، معلق میشود.
دویست و سیزده صفحه هیجان
این مضمونهای باارزش در بطن داستانی که پیشزمینهای سیاسی دارد، با عناصری هیجانی و بهنوعی معمایی همراه شدهاند و در کنار رگههایی از طنز سیاه و به هجو کشیدن همهٔ واقعیتهایی که آدم فکر میکند هیچوقت متزلزل نمیشوند، رمانی دویست و سیزده صفحهای را ساختهاند که نمیشود به آسانی آن را رها کرد. نقاشیهای «پاپاس» که در میان متن کتاب آمده و اغلب تصویری است از برخی صحنههای مهم رمان، گواهیای است برای تلفیق این طنز تلخ و ویژه با مفاهیم واقعی توی داستان. متاسفانه این رمان ارزشمند، زیاد تجدیدچاپ نشده و لااقل برای خوانندگان ایرانی مهجور مانده است و نسخهٔ سینمایی آن تحتعنوان «اسب کهر را بنگر»، از خود رمان شهرت بیشتری دارد؛ اما دنیایی که خواندن نسخهٔ نوشتاری یک اثر برای آدم میسازد را مسلماً توی بهترین فیلمها هم نمیشود پیدا کرد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر) |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۱۳ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۵۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۵۹۵۵ |