هانا آرنت (Hannah Arendt)
از گور برخاسته!
وقتی میخواهیم به بزرگی ابعاد برخی جنایات پی ببریم شاید مطالعهٔ موردی افرادی که قربانی بودهاند بهترین راه است؛ آن موقع خواهیم فهمید که ممکن بود بسیاری از افرادی که توسط نازیها کشته شدند، اگر جان سالم به در میبردند، میتوانستند مانند «هانا آرنت» به یکی از بزرگان عصر خود بدل شوند!
این یهودی آلمانی پس از گریز به آمریکا به فلسفه روی آورد، به عنوان فیلسوف و تاریخنگار شهره شد، سالها در دانشگاههای ایالات متحده در رشتهٔ تئوری سیاسی تدریس کرد، چندین مدرک دکترا کسب کرد و نهایتا برندهٔ جایزهٔ آلمانیزبان لِسینگ و فروید در حوزهٔ علوم انسانی شد.
زمینهٔ اصلی آثار فلسفی او، موضوعاتی همچون دموکراسی مستقیم یا اقتدارگرایی و تمامیتخواهی حکومتهای استبدادپیشه است که با عناوین مشهوری مثل «توتالیتری» و «دیکتاتوری» در دنیا شناسانده شدهاند.
آیشمن در اورشلیم یکی از معروفترین کتابهای اوست که به تاریخنگاری محاکمهٔ «آدولف آیشمن» یکی از افسران بلندپایهٔ نازی اشاره دارد و ابتدا در مجلهٔ نیویورکر منتشر شده بود.
آرنت در این کتاب، ایدهٔ ابتذال شر را مطرح کرد؛ نظریهٔ او در باب این بود که شرارتهای بزرگ تاریخی، معمولا نه توسط متعصبانی کور و کر یا بیمارانی با مشکلات روانی حاد، بلکه به وسیلهٔ مردمانی عادی که استدلال دولت و ملت خود را پذیرفتهاند به اجرا درآمدهاند و این موضوع، باعث شده تا از نظر این مردم، اعمال سفاکانهٔ آنها رفتاری طبیعی محسوب شود!
آرنت بعدها وقت بیشتری روی این فلسفه گذاشت و این فرضیه یکی از مهمترین دستاوردهای تالیفی اوست؛ انجام روتین، منظم و سازمانیافتهٔ اعمال هولناک از شدت شرارت آن چیزها میکاهد و عادی جلوهسازی میکند.
تاریخسازی
آرنت هیچگاه داعیهٔ مکتبسازی و مکتبپروری به خود نگرفت اما همیشه نقش یک آموزگار بیتوقع را برای بسیاری از علاقهمندان به فلسفه داشت. او در جوانی، چاهِ ویلِ عشقی ناکام نسبت به مارتین هایدگر را چشید اما در میانسالی، خودش به قلهٔ فلسفه رسید و در زمینهٔ نظریهپردازی یکی از پیشگامان مباحثی چون امپریالیسم و توتالیتریسم است.
این فیلسوف برجسته، اهداف زندگی حرفهای خود را «اصلاح مناسبات میان انسانها و دفاع از خرد و منزلت آدمی» میدانست و در توضیح این مساله میگفت:
«جهان و انسانهایی که در آن زندگی میکنند یکی نیستند. جهان آن چیزی است که میان انسانها وجود دارد؛ و این جهان است که به باور من، امروز موضوع بزرگترین نگرانیها و آشکارترین تردیدهاست.»
او در عمق فاجعهٔ تاریخ بشریت یعنی جنگهای جهانی زندگی کرد، چیزی که او نام «دوران ظلمت» را برایش انتخاب کرده بود! در چنین برههٔ خطرناکی، آرنت توانست هدف درستی را انتخاب کند و برای درمان ناامنی و آسیبپذیری اجتماعی، مدل اندیشهٔ سیاسی ارائه داد.
آرنت در اینباره میگوید:
«آزادی علت همزیستی مردم در سازمان سیاسی است؛ بدون آن زندگی سیاسی بیمعنی خواهد بود، علت وجود سیاست، آزادی است.»
از مهمترین آثار هانا آرنت میتوانیم به کتابهای بحرانهای جمهوریت، اختیار آزاد زیستن، عشق و سنت آگوستین، ریشههای توتالیتاریسم، وضع بشر و دربارهٔ انقلاب اشاره کنیم؛ او در اکثر آثار خود، روایتهایی متفکرانه و صدالبته تفکربرانگیز دربارهٔ وضع کنونی بشر، مسائل محدودکنندهٔ آزادی و نوع پیوند سیاست با مردم برای نیل به صلح جهانی، ارائه میدهد.