چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت، رمانی است معروف از ری بردبری که آن را در سال هزار و نهصد و پنجاه و یک نوشته و به چاپ رساند. این رمان که در سبک رمان‌های پاد آرمان شهری نوشته شده و شبیه به کتاب‌هایی مثل ۱۹۸۴ جرج اورول یا دنیای قشنگ نو آدولف هاکسلی است.

درباره کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت

ری بردبری نویسنده‌ای است معاصر و اهل آمریکا که بیشتر از هرچیزی به خاطر نوشتن کتاب‌های علمی و تخیلی معروف است. اگرچه خود بردبری به این موضوع اعتقاد زیادی ندارد ولی بررسی کتاب‌هایش این موضوع را به خوبی اثبات می‌کند. یکی از مهم‌ترین آثار بردبری کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت است. این کتاب ارزشمند در سال هزار و نهصد و پنجاه و یک توسط بردبری منتشر شده و موضوع اصلی آن کتاب سوزی است. بله کتاب سوزی! موضوعی که در دیگر آثار این نویسنده نیز به چشم می‌خورد و گویا بسیار مورد توجه او بوده است. نام کتاب نیز طبق همین موضوع انتخاب شده است. چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت در حقیقت دمایی است که در آن کاغذ شروع به سوختن خود به خود می‌کند. دمایی معادل دویست و سی و دو درجه سانتی گراد. موضوع اصلی کتاب، بسیار مشابه کتاب‌هایی است که در همان سال‌ها نوشته می‌شد. توصیف کردن پاد آرمان شهری که در آینده انسان‌ها را در خود غرق می‌کرد. چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت در کنار ۱۹۸۴ جرج اورول و همچنین دنیای قشنگ نوی آدولف هاکسلی از بهترین نمونه‌های توصیف پاد آرمان شهری یا همان ویران شهری است.

آشنایی با ری بردبری نویسنده کتاب

ری بردبری با نام کامل ری داگلاس بردبری نویسنده و شاعر آمریکایی است که در سال هزار و نهصد و بیست پا به این دنیا گذاشت. او نویسنده‌ای است که بیشتر به نوشتن آثار علمی و تخیلی علاقه مند بوده و در ایران نیز به خاطر همین موضوع معروف شده است. اغلب مهمترین کتاب ری بردبری را کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت او می‌دانند. از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده می‌شود به کتاب حکایت مریخ نیز اشاره کرد. خود ری بردبری خودش را علمی تخیلی نویس نمی‌داند. شاید پر بیراه هم نباشد. زیرا تنها کتاب علمی تخیلی او همین کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت است و در دیگر آثارش کمتر رد این ژانر دیده می‌شود.

مصاحبه بردبری و صحبت درباره آثار علمی تخیلی

او در مصاحبه‌ای می‌گوید:

«من نویسنده علمی تخیلی نیستم. تنها کتابی که از من در این ژانر چاپ شده چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت است. ژانر علمی تخیلی یعنی توصیف واقعیت‌ها و خیال پردازی کردن یعنی شرح خیال پردازی‌ها. به همین خاطر است که کتاب تاریخچه مریخ یک کتاب علمی تخیلی نیست. در واقع خیال پردازی است. مشخص است که این اتفاقات نمی‌تواند واقعی باشد. ولی به همین خاطر کتابی مانا خواهد شد. زیرا به مانند اساطیر روم و یونان است.»

ری بردبری در سال‌های عمر خود جوایز پر تعدادی نیز کسب کرده است. از نشان ممتاز مشارکت در ادب امریکا گرفته تا جایزه برام استوکر که جایزه ادبیات وحشت انگیز است. او همچنین برنده جایزه انجمن نویسندگان هوافضا نیز می‌باشد.

خلاصه رمان ۴۵۱ فارنهایت

اگر از آن دسته افراد هستید که دوست ندارید تا قبل از اینکه به سراغ کتاب بروید چیزی از آن بدانید، پس از خیر خواندن این بخش بگذرید. ولی اگر می‌خواهید خلاصه‌ای از داستان چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت بدانید، پس همراه ما باشید. در جهان زیستی رمان ۴۵۱ فارنهایت، یک حکومت بزرگ وظیفه حاکمیت را بر عهده دارد. در این جهان کسی اجازه خواندن کتاب ندارد و باور حکومت بر این است که نویسنده‌ها با بیان کردن تفکرات خود باعث آزار رساندن به جامعه می‌شوند. به همین خاطر خواندن کتاب ممنوع است و مردم باید در کنار این موضوع روزانه تعدادی قرص شادی آور مصرف کنند. برای سرگرم کردن مردم نیز صفحات نمایشگر بزرگی به دیوارهای شهر و خانه‌ها نصب شده که با نمایش‌ها و برنامه‌های خود مردم را سرگرم می‌کند.

در حقیقت داشتن تفکر آزاد در این جهان زیستی امری خطرناک به حساب می‌آید و هر کتاب و متنی یک عامل انحراف شمرده می‌شود. در این پاد آرمان شهر یک اداره آتش بانی وجود دارد که وظیفه آن پیدا کردن کتاب‌های مخفی شده و سوزاندن آن هاست. وظیفه پیدا کردن و کشف این آثار نیز به عهده یک سگ و در حقیقت یک ربات مکانیکی است که پس از کشف کتاب‌ها صاحب آنها را نیز پیدا کرده و مخفیانه به قتل می‌رساند. زیرا آن شخص دشمن اصلی حکومت و امنیت جامعه محسوب می‌شود. نماد آتش بانان یک لباس آتش نشانی و یک کلاه است که روی آن نقش سمندری نقاشی شده است. سمندرها خزنده‌هایی هستند که آنها را نماد آتش می‌دانند.

شخصیت‌های اصلی کتاب

یکی از مهم‌ترین زمینه‌ها برای انتخاب یک رمان، آشنایی با شخصیت‌های آن رمان است. رمان چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت چندین شخصیت اصلی و فرعی دارد که در ادامه آن‌ها را به طور مختصر معرفی کرده ایم:

گای مونتاگ: شخصیت اصلی رمان چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت، گای مونتاگ، یک افسر آتش بان است که مامور سوزاندن کتاب‌ها و نوشته‌های کشف شده است. حوادثی در داستان رخ می‌دهد که مونتاگ را دچار آشوب می‌سازد و باعث می‌شود مسیر زندگی او به کلی تغییر کند.

کلاریس مکلند: کلاریس مکلند را می‌توان یکی از شخصیت‌های اصلی زن داستان دانست. دختر همسایه مونتاگ که فکری روشن دارد و آزادانه می‌اندیشد. او صاحب شخصیتی متفکر و خلاق است.

میلدرد مونتاگ: همانطور که از فامیلی او برمی آید، میلدرد همسر مونتاگ است. او در رمان نقش یک بیمار روانی را دارد.

کاپیتان بیتی: مونتاگ آتش بان است و کاپیتان بیتی رئیس او در اداره آتش بانی است.

استیون من و بلک: دو تن از همکاران گای مونتاگ در اداره آتش بانی.

فیبر: او یکی از کسانی است که به مونتاگ کمک می‌کند تا با کتاب‌های بیشتری آشنا شود. او یک استاد دانشگاه است که به تازگی بازنشست شده.

گرنجر: گرنجر که نامی جالب توجه است، در حقیقت رهبر گروهی است که قصد دارند جلوی نابودی کتاب‌ها را بگیرند و آن‌ها را زنده نگه دارند.

آنچه از مونتاگ باید بدانید

مونتاگ خود یک آتش بان است. او از شغلی که دارد راضی است و از آن لذت فراوانی می‌برد. نقطه شروع داستان آشنایی مونتاگ با دختر همسایه‌اش یعنی کلاریس است. کلاریس به او می‌فهماند که زندگی‌اش آنچنان هم که تصور می‌کند سرشار از شادی نبوده و اتفاقاً سراسر تلخی است. صبح همان روز مونتاگ متوجه خودکشی زنش می‌شود که تمامی قرص‌های مسکن او را خورده و در حال مردن است. پس از آن مونتاگ دچارتردید بزرگی می‌شود. خصوصاً اینکه با زنی ملاقات می‌کند که حاضر نیست از خانه‌اش خارج شود وترجیح می‌دهد همراه کتاب‌هایش بسوزد. مونتاگ رفته رفته علاقه مند می‌شود کتابی را بخواند. همین موضوع سبب آشنایی او با گروهی می‌شود که گرنجر رهبر آن است. وظیفه این گروه زنده نگه داشتن کتاب‌ها و حفظ آن‌ها برای آیندگان است. اگر می‌خواهید ادامه ماجرا و گوشه و کناره‌های آن را بدانید، بهتر است خودتان کتاب را دست بگیرید و ورق بزنید.

اقتباس‌هایی از کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت

کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت به خاطر محبوبیتی که داشته در همه این سال‌ها بارها و بارها مورد اقتباس قرار گرفته است. این اقتباس‌ها شامل نمایشنامه‌ها و فیلم‌های پرتعدادی می‌شود. مهم‌ترین فیلمی که بر پایه این کتاب ساخته شده، فیلم چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت ساخته کارگردان فرانسوی فرانسواتروفو است که در سال هزار و نهصد و شصت و شش تولید شده است. البته ماهیت کلی این فیلم کمی با ماهیت اصلی کتاب متفاوت بوده و بعضی از شخصیت‌هایش فرق دارند. فرانک دارابونت دیگر کارگردانی است که فیلمی با همین نام چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت ساخته. تازه‌ترین اقتباسی که از کتاب چهارصد و پنجاه و یک فارنهایت صورت گرفته نیز باز به سینمای آمریکا برمی گردد و دو کارگردان و فیلمنامه نویسی که این بار ایرانی الاصل هستند. یعنی رامین بحرانی و امیر نادری. این فیلم در سال ۲۰۱۸ ساخته شده و به نمایش در آمده است.