معرفی و بررسی کتاب قیزبس
خودم رو دست خواب سپردم. مسیر سختی رو اومده بودم. خستگی این سفر اجباری توی تنم مونده بود. دوست داشتم ساعتها بخوابم. توی خوابم همون خونه اولم رو دیدم. بغضم گرفته بود. احساس غریبی میکردم. دوست داشتم زار بزنم. ولی گفتم زشته. همین اول کاری میگن ببین چه دختر زرزروئیه. همه ش اشکش دم مشکشه.
با احساس گرسنگی غم غربت از سرم پرید. حالا مونده بودم چی کار کنم؟ گریه کنم؟ میگن که زرزرو و بیکلاسه. گریه هم نکنم این شکم بینوام رو چه میکردم. از اون جایی که منم از همون اولش دختر مهربونی بودم گفتم بیخیال غرور خودم. آدم باید از خود گذشته باشه، به خاطر شکمم و روده بزرگ و کوچیک، کلاس و غرور رو کنار گذاشتم و بلند گفتم:
_ من گشنمه!
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | قیزبس |
---|---|
تعداد صفحه | ۶۲۷ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۶۴۶۲۲۳۵ |
نقد و بررسی کاربران (۰)
اولین نفری باشید که نقد و بررسی میکند