
انتشارات ترنگ منتشر کرد:
مادرزنم با من هیچ خوب نیست؛ او با من چپ افتاده است. نمیتواند بپذیرد دخترش از من بچهدار میشود. نه تنها از پذیرفتن هر آنچه به من ربط دارد سر بازمیزند، بلکه میکوشد تمام کارهای من هیچ و پوچ به حساب بیاید. از طرفی میگوید: «تا بچه نیاید و روی این تخت دراز نکشد و ونگ ونگ نکند، نمیتوان باور کرد که قرار است بچهای به دنیا بیاید.» و از طرفی، آرزو میکند بچه نیاید، روی تخت دراز نکشد و ونگ ونگ نکند؛ یعنی «نباید به دنیا بیاید». خیلی دلش میخواهد یک جایی؛ بین راه نمیدانم کجا گموگور شود. و برای اینکه، این یکی هم گموگور شود به هر کاری دست میزند؛ هر کاری.
محصولات مشابه
مشخصات محصول
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
0.0
از 0 امتیازپرسش و پاسخ (0)