ناموجود
کد کالا: ۲۱۳۲۵۲
هنوز امتیازی داده نشده
معرفی کتاب
انتشارات ژیل منتشر کرد:
صبح زود یک روز یکشنبه، بعد از اولین مراسم عشاء ربانی در کلونگال، بابا، به جای اینکه من را به خانه ببرد، به دل وکسفورد میراند، به سمت ساحلی که کس وکار مامان اهل آنجا بودند. روز آفتابی و گرمی است و در امتداد جاده جابه جا تکههای سایه و نور سبز رنگی دیده میشود. از دهکده شیللا میگذریم، آنجا که بابا گاو قرمزمان را تو بازی ورق باخت. بازار کارنو را هم پشت سر میگذاریم. مردی که گوساله را برنده شد کمی بعد آنجا فروختش. بابا کلاهش را پرت میکند رو صندلی مسافر، شیشه را پایین میکشد و سیگار دود میکند. من بافههای مویم را تکان میدهم، رو صندلی عقب دراز میکشم و از شیشه پشتی بالا را نگاه میکنم. بعضی جاها یک آسمان خالی آبی رنگ به چشم میخورد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | سرپرست |
---|---|
ژانر | رازآلود، سفرنامه، جنایی، داستانی، هیجانانگیز، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | ۷۶ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۹۷۰۳۲۰۵ |
نقد و بررسی کاربران (۰)
اولین نفری باشید که نقد و بررسی میکند