مرگ قسطی

«مرگ قسطی» یکی از مشهورترین و مهم‌ترین آثار ادبی، رمانی است نوشتهٔ دکتر و نویسندهٔ مشهور فرانسوی «لویی فردینان سلین». لویی فردینان سلین خود پزشکی خواند و تا آخر عمر خود نیز یک پزشک بود. اولین رمان او «سفر به انتهای شب» با استقبال زیادی روبه‌رو شد. «مرگ قسطی» دومین رمان سلین است. سلین در آثارش سبک جدیدی از داستان‌نویسی به همراه صداقتی تیز و برنده را به مخاطبان ارائه داد.

معرفی کتاب مرگ قسطی اثر لویی فردینان سلین

 مرگ قسطی داستان دکتری به نام «فردینان» است که بیماران بی‌بضاعت را بدون دریافت هزینه درمان می‌کند. کتاب با شکایت‌ها و گله‌های دکتر از بیمارانش آغاز می‌شود. شکایت از آن‌که بیمارانش تنها به دنبال سواستفاده هستند و او را مورد تمسخر قرار می‌دهند.

بعد فردینان شروع به تعریف کردن داستان کودکی خود می‌کند و از اینجاست رمان تازه شروع می‌شود. مطالب بیان شده در این قسمت در اصل داستان کودکی خود نویسنده، لویی فردینان سلین است که با صداقت و جزئیاتی کم‌نظیر بیان می‌شوند و خواننده را میخکوب خود می‌کنند.

شصت صفحهٔ ابتدایی کتاب بیان افکار پراکنده و گلگی‌های دکتری خسته است و ممکن است خواننده را در اولین مواجهه دل‌زده کند. اما اگر بتوانید از این شصت صفحه عبور کنید، تازه به اصل کتاب می‌رسید.

لویی فردینان سلین؛ نویسندهٔ کتاب مرگ قسطی

«لویی فردینان سلین» نویسنده، رساله‌نویس و دکتر فرانسوی متولد سال ۱۸۹۴ بود. دوران کودکی سلین در فقری غیرقابل باور سپری شد. همین تجربه بعدها در آثارش خود را بروز داد. سلین در جنگ جهانی اول به ارتش پیوست و در جنگ صدمات جدی زیادی دید که تا پایان زندگی‌اش همراهش بودند. بعد از جنگ سلین در رشتهٔ پزشکی تحصیل کرد و مدتی را در آمریکا گذراند. سپس دوباره به فرانسه برگشت و به مداوای مردم فقیر فرانسه به صورت رایگان مشغول شد. این تجربه نیز دستمایهٔ نوشتن بسیاری از آثار او شد. آثار سلین ارتباط تنگاتنگی با زندگی شخص خود او دارند و سلین از تجربیاتش در نگارش آثارش استفاده‌های بسیاری کرده است.

جملات کتاب مرگ قسطی

«من توی خیال‌های خودم سیر می‌کردم… نورا با همه زیبایی‌اش… از بیقراری سرم را به متکا می‌کوبیدم… اما باز به خودم می‌گفتم که ترجیح می‌دادم با رختخوابم کلنجار بروم، همه ملافه‌ها را بجوم و بخورم تا این‌که گرفتار نورا یا هر زن دیگری بشوم! من دیگر فهمیده بودم، بله قربان، فهیمده بودم که هوس زن مایه معطلی است! فهمیده بودم تمناشان آدم را اسیر می‌کند! از راه بدر می‌برد! ورطه… گودال، همین! … برای همین می‌افتادم به جان خودم، خودم را سرکوب می‌کردم… تنهایی از همه بهتر بود… بله… احساسات بازی و حرف‌های قشنگ قشنگ را بریز دور! … آه! اعتراف و دوستت دارم! … آه! عاشقت‌ام! وای! آن هم به کسی که پدرت را درمی‌آرد… آخ! اوخ! نه، من که نیستم! همین‌طوری خوشم، راحت! تنهایی، بی‌دردسر! … این را من از بچگی فهمیده بودم! احساسات بی‌احساسات! ولِلِش! … بزن به چاک! … خودت را بچسب و بقیه‌ش را بی‌خیال! خلاص! »

«باور کنید، فردینان! ترجیح می‌دهم با یک میمون واقعی زندگی کنم تا با این! … میمون را می‌توانم درک کنم! … او هم حتماً من را درک می‌کند! دستکم تکلیف خودم را می‌فهمم! در حالی‌که با این دیوانه، بزودی سی و پنج سال می‌شود، نمی‌دانم یک دقیقه دیگر، روم را که برگردانم، این چکار می‌کند! مردکه بدمست! دروغگو! خانم‌باز! دزد! هرچه بگویی هست! … نمی‌دانید هم چقدر از این پست‌فطرت متنفرم! »

«کار ما، طبابت، کار پدر درآری‌ست. شب که می‌شود او هم رُسش کشیده‌ست. تقریبا همه سوالهایی می‌کنند که آدم را خسته می‌کند. چه فایده که‌تر و فرز کار کنی، چون باید بیست بار همه جزئیات نسخه را شرح بدهی. لذت می‌برند از این که آدم را به حرف بکشند، جان آدم را به لبش برسانند… هر توصیه و سفارشی که به‌اشان بکنی گوش نمی‌دهند، عین خیالشان نیست. اما می‌ترسند که مبادا به اندازه کافی براشان زحمت نکشی، برای اطمینان بیشتر پافشاری می‌کنند؛ بله بادکش، رادیولوژی، آزمایش خون… دست‌مالی و معاینه از بالا تا پائین… اندازه‌گیری همه‌چیز… فشار خون و از این مزخرف‌ها… گوستن سی سال است که در «ژونکسیون» کارش طبابت است. من، حالا که فکرش را می‌کنم، یک روز صبح باید همه این مریض‌هام را بفرستم کشتارگاه «ویلت» که بروند و خون گرم بخورند. »

چرا خرید کتاب مرگ قسطی پیشنهاد می‌شود؟

«مرگ قسطی» از کتاب‌های بسیار مهم نوشته شده است و به کسانی که علاقه به مطالعهٔ آثار فاخر ادبی دارند توصیه می‌شود. همچنین توصیه می‌شود این کتاب را بعد از کتاب سفر به انتهای شب مطالعه کنید.