نسیم مرعشی
نویسندهٔ سهفصلی
گاهی اوقات، یک هنرمند راه صدساله را یک شبه میرود؛ نسیم مرعشی هم یکی از نویسندگانی است که نوشتن را به طور حرفهای در مجلهٔ همشهری جوان آغاز کرد و سپس به صورت جدیتری در همشهری داستان نوشت اما به یکباره با نوشتن اولین رمانش با نام «پاییز فصل آخر سال است» استقبال بینظیر مخاطبان را در آغوش کشید و همزمان منتقدین نیز روی خوش خود را به حذف زمستان از تقویم نشان دادند تا مرعشی در سیسالگی، برای اولین اثرش برندهٔ جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد شود.
این کتاب که سال ۱۳۹۳ توسط نشر چشمه منتشر شد تابهحال حدود چهل بار تجدید چاپ شده است و به زبانهای دیگر دنیا اعم از زبان ایتالیایی برگردانده شده است؛ پریسا نظری و نشر سی و سه پل باب این ترجمه را باز کردهاند.
مرعشی مانند بسیاری از نویسندگان دنیا، به صورت آکادمیک با ادبیات بیگانه است و قلم خود را تجربی به تحریر درآورده است؛ او فارغالتحصیل رشتهٔ مهندسی مکانیک از دانشگاه علم و صنعت ایران بوده است اما در رشتهٔ تخصصی خود فعالیت نکرده است و خودش شروع نویسندگیاش را هم کاملا بیهدف میداند و میگوید زمانی که اولین رمانش را به ناشر سپرده اصلا انتظار چنین موفقیتی را نداشته است!
بهناز جعفری، بازیگر شاخص سینما، اثر اول مرعشی را بهصورت کتاب صوتی منتشر کرده است.
این نویسنده بعد از «پاییز فصل آخر سال است» رمان دیگری به نام «هرس» را نوشت که آن هم با موفقیت نسبی روبهرو شد و در جنبهٔ دیگری هم بخت خود را آزمود که اصلا موفق نبود و فیلم «بهمن» که با فیلمنامهٔ او توسط مرتضی فرشباف ساخته شد آنچنان که باید و شاید خوب از کار در نیامد…
عامه پسندیِ آثار عامه نپسند
بسیاری از منتقدین با خواندن آثار مرعشی او را نزدیک به جریان سادهنویسی و سبک کوچه و بازار میدانند اما عامهپسند بودن کتابهای این نویسنده علتی ورای بیتکلفی زبان و قلم روان و سادهاش دارد؛ توانایی زیاد او در شخصیت پردازی و پرداختن به جزئیات وقتی با دغدغههای اجتماعیاش که از بطن مردم و مشکلات جامعه بیرون میآیند همراه میشود باعث میشود به عمق محبوبیت نوشتههایش پی ببریم.
قدرت فضاسازی که بستری برای ارائهٔ عنصر تعلیق در آثار اوست از دیگر مولفههای همیشگی نوشتههای مرعشی است که مخاطب را از زمان و مکان خود میکَند و به آنجا که خاطرخواه اوست میبرد…
بیقانون باش!
نسیم مرعشی، باوجود شهرت یکبارهاش نشان میدهد که خود را گم نکرده و از تواضع خوبی برخوردار است؛ او در مصاحبهای که با هفتهنامهٔ همشهری داشته موفقیت خود را با شانس همراه میداند و عنوان میکند:
«بخشی از عوامل کنار هم قرار میگیرند که ممکن است همان شرایط برای کتاب دیگری اتفاق بیفتد اما لزوما آن کتاب پرفروش نشود. به طور مثال، رفع توقیف انتشارات چشمه با انتشار رمان من همزمان شد و این روی فروش کتاب تاثیر داشت. در حقیقت مردم منتظر کتابهای نشر چشمه بودند و این رمان هم به اقبال مخاطبان روبهرو شد. ضمنا این کتاب در سال ۹۰ منتشر شد و از قضا اتفاقات سال ۸۸ بنمایهٔ کتاب را شکل میداد! طبق چیزهایی که از مخاطبان و دوستان شنیدم با رمان و شخصیتهای آن احساس نزدیکی کردهاند. در حقیقت مجموعهای از عوامل شکل گرفت که نه به توانایی نویسندگی من ربط دارد و نه به یک عامل مشخص…»
او در ادامه، خبر از دید خوب یک نویسندهٔ جوان میدهد و میگوید:
«به تعداد نویسندگان، راه برای رسیدن به موفقیت وجود دارد. پزشکی مسیرش این است که شما کنکور بدهید و بروید دانشگاه و پزشکی بخوانید اما نوشتن اینطور نیست. نوشتن یک کار شخصی است که آدمها خودشان انجام میدهند. برخی از کودکی شروع به نوشتن میکنند و برخی از پیری شروع به رمان نوشتن میکنند. بنابراین هیچ قانونی برای موفقیت یا عدم موفقیت وجود ندارد.»
خط دهیِ عباس…
مرعشی در پایان، راجع به آمدن اتفاقیاش به فضای نویسندگی توضیح میدهد:
«میدانید چه اتفاقی پس از یک تعریف میافتد؟ داستانی را برای آقای معروفی فرستادم که تقریبا اولین داستانم بود. ایمیل ایشان دو خط بیشتر نبود؛ نوشته بود چه داستان قشنگی نوشتی، نوشتن را جدی بگیر!
شور و شوقی که از این نوشته به من دست داد باعث شد تا انگیزه پیدا کنم و خودم را باور کنم. اینطور نبود که از بچگی آرزوی نویسندگی داشته باشم. همینطور قدم به قدم نزدیک شدم به چیزی که اکنون هستم. کارگاه رمان هم بسیار تاثیرگذار بود و من را به سمت رماننویسی هل داد اما باز هم تاکید میکنم که این روشی نیست که بتوان آن را توصیه کرد و اینکه لزوما برای کس دیگری این روش جواب دهد. تنها روشی که میدانم برای موفقیت در نویسندگی موثر است، کتاب خواندن و زیاد نوشتن است. هر چه بیشتر بخوانیم و بنویسیم میتوانیم موفق شویم.»