چهار میثاق: کتاب خرد سرخپوستان تولتک

چهار میثاق، راهنمایی برای رهایی از قفس

کتاب چهار میثاق، یک کتاب قانون است که سایر قوانین مطرح در دنیا را رد می‌کند. اگر بخواهیم آن را کلیشه‌ای‌تر بیان کنیم، چهار میثاق کتابی است که به شما نحوهٔ صحیح سبک زندگی را می‌آموزد. ولی فرق این کتاب، با سایر کتاب‌های پر از شعار این است که حرف‌هایش را بر اساس حکمت سرخ‌پوست‌های باستانی، یعنی قوم تولتک‌ها بیان می‌کند. سرخ‌پوست‌هایی که سال‌ها پیش زندگی می‌کردند، ولی طرز فکر بسیار پیشرفته‌ای داشتند. اما قبل از اینکه راجع به این کتاب بیشتر حرف بزنیم، بیایید چند کلامی راجع به دون میگوئل روئیز، نویسندهٔ این کتاب بخوانیم.

دون میگوئل روئیز

دون میگل روئیز نویسنده مکزیکی است که در سال ۱۹۵۲ به دنیا آمد و نوشته‌هایی منحصر به فرد را راجع به حکمت باستانی تولتک‌ها خلق می‌کند. کارها و آثار او مورد علاقهٔ افرادی است که به آموزه‌های باستان علاقه‌مند هستند.

جالب است بدانید که این نویسندهٔ خلاق و علاقه‌مند به حکمت‌های باستانی، مدتی به پزشکی علاقه‌مند بود و در دانشکدهٔ پزشکی تحصیل کرد. اما با ماشین دچار یک سانحهٔ تصادف شد و کم مانده بود که جانش را از دست بدهد. این تصادف باعث شد که او نگاه جدیدی به زندگی داشته باشد و خواسته‌های او از کسب موفقیت و ثروت فراتر برود.

روئیز به ایالات متحده نقل مکان کرد و شاگرد یک کشیش شد. او پس از مطالعهٔ ذهن انسان از نظر علمی و معنوی، چهار میثاق را در سال ۱۹۹۷ منتشر کرد.

این کتاب برای بیش از یک دهه به عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز باقی ماند و چندین کتاب پرفروش دیگر از جمله استادی در عشق، آوای دانش، حلقهٔ آتش و سه پرسش را نوشت. او همچنین برای نوشتن میثاق پنجم، که یکی دیگر از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز است، با پسرش دون خوزه روئیز همکاری کرده است.

کتاب «چهار میثاق» در ایالات متحده حدود ۷٫۲ میلیون نسخه فروش داشته است. روئیز این کتاب را با استفاده از حکمت تولتک نوشته است تا نشان دهد ما باید به دنبال آزادی شخصی از محدودیت‌هایی باشیم که جامعه و ذهن خودمان بر ما تحمیل می‌کند.

قوانین اجتماعی و میثاق‌های اجباری!

در بخش اول کتاب نویسنده راجع به تولتک‌ها توضیح می‌دهد تا مخاطب را راجع به آن‌ها آشنا سازد. تولتک‌ها در مکزیک مرکزی زندگی می‌کردند و گروهی از حکیم‌ها و خردمندان بودند. کسانی که نسبت به دنیا معرفت ویژه‌ای داشتند و برای اینکه دانش آن‌ها دست دشمن نیفتد، همه را پنهان می‌کردند. چهار میثاق نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم و ایده‌های تولتک‌ها می‌توانند به ما کمک کنند تا از توانایی بالقوه خود به عنوان انسانی متعادل و خوشحال برخوردار شویم و چگونه وزن انتظارات دیگران را از روی دوش خود برداریم.

روئیز به ما می‌گوید که از کودکی تا بزرگسالی، قوانین سختی به ما تحمیل می‌شود که نیمی از آن‌ها دروغ هستند و صرفا جهت اهلی کردن ما بیان می‌گردند. این قوانین آنقدر در وجود ما رخنه می‌کند تا در بزرگسالی نیز به خودی خود، آن‌ها را رعایت کنیم و همیشه «بچهٔ خوب خانواده» باشیم. نویسنده به ما می‌گوید که جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، چیزهای زیادی را به ما تحمیل می‌کند، که همگی «رویای کرهٔ زمین» را تشکیل می‌دهند. قوانین این رویای همه‌گانی تحت تأثیر والدین، ​​مدارس، مذاهب و سایر عوامل بیرونی قرار می‌گیرد.

ما با استفاده از توجهمان یک واقعیت جامع، یک رویای جامع را فرا می‌گیریم. فرا می‌گیریم که چگونه در جامعه رفتار کنیم: چه چیز را باور کنیم و چه چیز را باور نکنیم؛ چه چیز پذیرفتنی است و چه چیز نیست؛ چه چیز خوب است و چه چیز بد؛ چه چیز زیباست و چه چیز زشت؛ چه چیز درست است و چه چیز غلط. همه چیز از پیش تعیین شده است-همهٔ این دانش، همهٔ این قوانین و مفاهیم دربارهٔ چگونگی رفتار در جهان.

ما با این کتاب یاد می‌گیریم که چگونه در این دنیا رفتار کنیم، چگونه آزادی خودمان را پیدا کنیم و چگونه بر اساس دروغ‌ها و قوانینی که به ما تحمیل شده، اهلی نشویم. روئیز می‌گوید چون ما این قوانین و توافق نامه‌ها را انتخاب نکرده‌ایم، باید نسبت به اینکه چرا آن‌ها را می‌پذیریم و طبق آن‌ها زندگی می‌کنیم نیز سوالی داشته باشیم.

کودکان هر چه را بزرگ‌ترها بگویند، باور می‌کنند. ما با آن‌ها موافقت می‌کنیم، و ایمانمان به قدری قوی است که نظام اعتقادیمان کل رویای ما از حیات را در اختیار می‌گیرد. ما این باورها را انتخاب نکرده‌ایم، و امکان داشت که علیه آن‌ها عصیان کنیم، ولی به اندازهٔ کافی قوی نیستیم تا پیروز شویم. نتیجه این است که با توافق خودمان به این باورها تسلیم می‌شویم.

کتاب «چهار میثاق» به ما نشان می‌دهد که همیشه راه متفاوتی وجود دارد. ما می‌توانیم ساختارهای اجتماعی و انتظارات دیگران را بشکنیم و میثاق‌های جدیدی را برای خودمان تعیین کنیم. این میثاق‌ها بر اساس حکمت تولتک‌ها بیان شده است.

در حقیقت، دون میگوئل روئیز در این کتاب سعی دارد شما را با هزار و یک میثاق اجباری در زندگی آشنا کند. میثاق‌هایی که باورها و قوانین زندگی شما را تشکیل می‌دهند و در اصل، شما را از شناخت خودتان باز می‌دارند. نویسنده با حکمت‌های تولتک‌ها پیشنهاد می‌کند که چرا سعی نمی‌کنید یکی از صدها یا هزاران توافقی را که اکنون دارید، به هم بزنید؟ شاید به خود بگویید که در نقاشی مهارت ندارید! اشکالی ندارد، همین که یک آبرنگ اجباری را طی گفته‌ها و هنجارهای بزرگ اجتماعی بشکنید، باز هم مسابقه را برده‌اید! با پیگیری تدریجی روند، می‌توانید به تدریج امور را به سمت بهتر شدن تغییر دهید.