خاطرات یک آدمکش
چشمه
یونگ-ها کیم
خاطره کردکریمی
معرفی و بررسی کتاب خاطرات یک آدمکش
«خاطرات یک آدمکش» رمان جنایی کوتاهی است نوشتهٔ نویسندهٔ اهل کرهٔ جنوبی «کیم یونگها».
معرفی کتاب خاطرات یک آدمکش اثر کیم یونگها
کتاب «خاطرات یک آدمکش»، دفترچه یادداشت روزانهٔ یک قاتل زنجیرهای است که حالا در سنین بالا، به آلزایمر مبتلا شده است.
راوی کتاب سالها پیش قاتل بسیار حرفهای و باهوشی بوده است و با وجود آنکه مرتکب قتلهای بسیار زیادی شده، هیچگاه پلیس به او مضنون نشده است. حالا سالهاست که بازنشسته شده و در خانهای زیبا در منطقهای دورافتاده زندگی میکند و توسط جنگل انبوه درختان بامبو که جسد قربانیانش را در آن دفن کرده احاطه شده است.
داستان از جایی شروع میشود که پیرمرد متوجه میشود به الزایمر مبتلا شده است و به زودی همهٔ خاطراتش را فراموش خواهد کرد. در همین حین چند قتل زنجیرهای در شهر اتفاق میافتند. پیرمرد به دلایلی، متقاعد شده است که قاتل، دوست پسر دخترش است و جان دخترش در خطر است. به همین دلیل تصمیم میگیرد آخرین قتل زندگیاش را انجام دهد. کشتن دوست پسر دخترش. فقط یک مشکل وجود دارد؛ آنهم این است که هویت دوستِ دخترش مدام از یادش میرود.
کتاب خاطرات یک آدمکش تنها یک کتاب جنایی نیست، بلکه یک رمان روانشناختی – اجتماعی نیز بهشمار میرود. کیم یونگها در این کتاب به زیبایی به بررسی ذهن یک انسان الزایمری میپردازد که چگونه با پیشرفت بیماری، رو به زوال میرود و با ترس از دست دادن هویت انسانیاش درگیر میشود. قلم نویسنده بسیار زیباست و متن کتاب پر از جملات خواندنی و تفکربرانگیز است.
کیم یونگها؛ نویسندهٔ کتاب خاطرات یک آدمکش
«کیم یونگها» نویسندهٔ کرهای متولد سال ۱۹۶۸ است. او در سنین کودکی در یک حادثه به علت مسمومیت با گاز، تمام خاطرات خود تا پیش از ده سالگیاش را از دست داد. یونگها یک «تولدستیز» است. تولدستیزان معتقد هستند که تولید مثل و آوردن انسان جدیدی به این دنیای پر از فقر و رنج و بیماری و جنگ و کشتار، کاری اشتباه است.
جملات کتاب خاطرات یک آدمکش
«ادیسه مقاومت میکند و هدفش میشود بازگشت به خانه، چون میفهمد زندگیِ صرف در زمان حال یعنی تنزل به زندگی حیوانی. نمیشود به کسی که همهٔ خاطراتش را از دست داده گفت انسان. زمان حال فقط نقطهٔ اتصال گذشته به آینده است و به تنهایی بیمعنی است. فرق آدمی با آلزایمر پیشرفته و یک حیوان چیست؟ هیچ. هردو غذا میخورند، قضای حاجت میکنند، میخندند و گریه میکنند، سرانجام هم میمیرند. ادیسه زیر بار اینها نرفت. چهطور؟ با به یاد آوردن آینده و کوتاه نیامدن از نقشههایش برای شتافتن به سوی گذشته. »
«من مدام به خاطرات آینده فکر میکنم، چون آینده درست همان چیزی است که سخت در تلاشم از یادم نرود. با فراموش کردن گذشتهای که در آن آدمها را میکشتم مشکلی ندام. دههها بود دور آدمکشی را خط کشیده بودم. پس این اتفاق خوبی است. ولی نمیشود آیندهام را هم فراموش کنم. »
«توی دفتریادداشتم سرسری نوشته شده، «خاطرات آینده». چی دیده بودم که این را نوشتم؟ قطعا دستخط خودم بود، ولی هر چهقدر براندازش میکردم، سر درنمیآوردم یعنی چه. مگر به این دلیل نمیگفتند «خاطره» چون در گذشته اتفاق افتاده بود؟ پس این ترکیب «خاطرات آینده»… کفری و کلافه در اینترنت به دنبال معنایش گشتم و فهمیدم «خاطرات آینده» یعنی به یاد آوردن کاری که باید در آینده انجام دهید. اینها خاطراتی بودند که مبتلایان به زوال عقل اول از همه از دست میدادند. مثلا «قرصهات رو نیم ساعت بعد از غذا بخور»، نمونهای است از خاطرات آینده. اگر شما خاطرات گذشتهتان را از دست بدهید، یادتان میرود کی هستید و اگر خاطرات آیندهتان را از دست بدهید، سرآخر شما میمانید و زندگیِ بیپایان در زمان حال. »
«آدمیزاد زندانی زمان است. بیمار مبتلا به زوال عقل در سلولی دیگر افتاده که دیوارهایش به داخل فرو میریزند. فروریختنشان سریع و سریعتر میشود. نفسم بالا نمیآید. »
چرا خرید کتاب خاطرات یک آدمکش پیشنهاد میشود؟
اگر به کتابهای جنایی و رمانهای روانشناختی علاقه دارید، «خاطرات یک آدمکش» میتواند گزینهٔ بسیار مناسبی برای شما باشد. همچنین این نوولا به علت کوتاه و روان بودنش میتواند در مدت زمان بسیار کوتاهی خوانده شود و برای یک روز تعطیل یا سفرهای کوتاه مناسب است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | خاطرات یک آدمکش |
---|---|
ژانر | داستانی، سفرنامه، رازآلود، جنایی، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | ۱۳۶ |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۱۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۰۱۰۸۱۷۷ |