لیست چاپهای دیگر
(۹)معرفی و بررسی کتاب پس از تو
«پس از تو» ادامه رمان معروف و موفق «من پیش از تو» نوشته جوجو مویز است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده. هر دو کتاب مذکور توسط«مریم مفتاحی» ترجمه و توسط «نشر آموت»منتشر شده است.
به گفته جوجو مویز، کتاب من پیش از تو ادامهای نداشت اگر؛ ایمیلهایی را از سراسر دنیا دریافت نمیکرد که در مورد سرنوشت و زندگی لو از او سوالی پرسیده باشند. بعد از دریافت ایمیلها و مرور کتاب متن پیش از تو، زمان نوشتن فیلمنامه کتاب قبلی (من پیش از تو)، به نوشتن داستان زندگی این شخصیتها فکر کردم.
کتاب پس از تو مخاطب را با این موضوع درگیر و وادار به فکر میکند که بعد از اتفاقهای تلخ و غم انگیز و ازدست دادن عزیزان، زندگی هنوز ادامه دارد. شما در این کتاب علاوه بر روبرو شدن با شخصیتهای قبلی کتاب و اتفاقات مختلف با شخصیتهای دیگری روبرو میشوید که به جذابیت و شیرینی کتاب میافزاید. اگر کتاب من پیش از تو را نخوانده باشید
موضوع داستان
«پس از تو» روایت سادهای از زبان لوییزا کلارک است که تلاش میکند بعد از مرگ ویل، قولی که به ویل داده را عملی کند و زندگی شاد و هیجان انگیزی را شروع کند. اما تغییراتی که در طول مسیر داستان برای لوییزا میافتد گاهی کمی او را از هدفش دور و گاهی به هدفش نزدیک میکند. لوییزا طی یک اتفاقی به این نتیجه میرسد که همه چیز در دستان خودش است. او پس از ضربهای که در عشق خورده از خانوادهاش فاصله میگیرد و به لندن میرود.
«میخواهم بگویم نمیتوانم برگردم به استورتفیلد و برایشان دوباره همان دختر شوم. همان دختری که مجبور است نارضایتی مادرش را حس کند که با همه وجودش تلاش میکند کسی نفهمد ناراضی است، و عزم راسخ و سرخوش پدرش را که «همه چیز رو به راه است، اوضاع خوب است. » طوری یک سر این حرف را تکرار میکند که انگار با گفتنش اوضاع واقعا روبه راه میشود. نمیخواهم هر روز از جلوی خانه ویل رد شوم و به چیزی فکر کنم که روزی بخشی از آن بودهام و به چیزی که همیشه آن جا وجود خواهد داشت. » / بخشی از داستان
این رمان هم مثل رمان اول با یک حادثه شروع میشود.
لوییزا از یک طرف بخاطر کمک کردن به ویل برای تصمیم پایان دادن به زندگیاش دچار عذاب وجدان شده و از طرف دیگر بخاطر از دست دادن ویل دچار غم و اندوه شده، و این پریشانی افکار و حال او باعث شده است که لوییزا دچار افسردگی بشود. لوییزا علی رغم قولی که به ویل داده بود – قولی برای بهتر شدن زندگیاش – اما هیچ فعالیت خاصی انجام نمیدهد و زندگیاش همانطور پیش میرود که قبل از دیدن ویل پیش میرفت.
«وقتی عزیزی را از دست میدهیم، کسی که عاشقش هستیم، ظاهرا دیگر توان برنامه ریزی نداریم. گاهی افراد حس میکنند دیگه هیچ اعتمادی به آینده ندارند، گاهی هم خرافاتی میشوند. » / بخشی از داستان
لوییزا بعد از مرگ ویل؛ برای ادامه زندگی به لندن میرود و در آپارتمانی که با پول ویل خریده مشغول به زندگی میشود. در طول داستان مشاهده میکنید که لوییزا با اینکه در کافهای در فرودگاه مشغول به کار شده اما؛ هنوز نتوانسته با مرگ ویل کنار بیاید و احساس میکند توانایی انجام هیچ کاری را ندارد. او مدام خاطراتش را با لو مرور میکند و به این فکر میکند که هنوز به زندگیای که ویل از او خواسته بود نرسیده است.
«حالا که روزمرگیمان را از دست داده بودیم، احساس سردرگمی میکردم. هفتهها طول کشید تا دستهایم که دیگر بدنش را لمس نمیکردند، احساس بیکفایتی نکنند؛ پیراهن لطیفش که دکمهاش را میبستم، دستهای گرم و بیحرکتش که به آرامی میشستم، موهای ابریشمیاش که هنوز میتوانستم لای انگشتهایم حسش کنم. دلم برای صدایش تنگ شده بود، برای برخورد تند و خشکش، خندههایش که به سختی میتوانست بخندد، کمرش که با انگشتم لمس میکردم، حالت پلک چشمانش وقتی خوابآلود میشد و روی هم میافتاد. » / بخشی از داستان
«بعد از مرگ ویل، اولین بار است که در این نه ماه به گذشته فکر میکنم، یک جورایی گیج و بهت زده هستم. مستقیم به پاریس رفته بودم و دیگر به خانه بازنگشتم. سرمست از حس آزادی و اشتیاقی که ویل در وجودم به جوشش در آورده بود. » / بخشی از داستان
خلاصه داستان
لوییزا کلارک بعد از پشت سر گذاشتن شش ماه در کنار ویلترینور، و تحمل فشارهای عاطفی و عصبی، حالا باید بدون او به زندگی ادامه بدهد و به همین خاطر احساس میکند که به خانه اول، و شروع همان زندگی قبلی برگشته و باید همه چیز را دوباره از صفر شروع کند. لوییزا کمی بعد با گروهی آشنا میشود که فعالیتهای حمایتی و درمانی دارند. این آشنایی برای لوییزا مقدمهای برای آشنایی او با مردی به نام سم فیلدینگ میشود که لوییزا تصور میکند سم فیلدینگ تنها مردی است که میتواند او را کاملا درک کند. اما قصه به این اتفاق جذاب ختم نمیشود. روبرو شدن لوییزا با یکی از آشناهای قدیمی ویل باعث میشود تمام برنامههای لوییزا به هم بریزد و مسیر زندگی او را تغییر بدهد. لوییزا در این داستان بعد از ویل بدون فکر کردن به خطرات و اتفاقاتی که ممکن است در این مسیر داشته باشد به به عاشق شدن دوباره فکر میکند.
لوییزا و وسایل ارتباط جمعی
یوسف علیخانی مدیر نشر آموت درباره رمان «پس از تو» میگوید:
«نویسنده در این کتاب گرفتاریهایی را که ممکن است برای یک دختر پیش بیاید، تعریف میکند. همه میدانیم که وسایل ارتباط جمعی این روزها بسیار فراگیر شده و ما متاسفانه به برخی آسیبهای این وسایل بیتوجه هستیم، آسیبهایی که گاه میتواند باعث نابودی یک دختر شود. در این رمان میخوانیم که به دلیل استفاده نادرست از وسایل ارتباط جمعی، مشکلاتی برای شخصیت دختر داستان پیش میآید که اگر حمایتهای خانواده نبود، امکان داشت که آن دختر نابود شود. »
و در قسمتی از کتاب میخوانید:
«مادرم گفته بود که بودن در کنار ویل تمام زندگیام را تحتالشعاع قرار میدهد و من فکر میکردم که منظورش از نظر روحی و روانی است. گمان میکردم منظورش احساس گناهی است که باید با آن کنار میآمدم، اندوهی که بر سرم خراب میشد، بیخوابی که به سراغم میآمد، خشونتهای عجیب و غریب و نامناسبی که در رفتارم ظهور میکرد، مکالمات بیپایانی که با کسی در درونم داشتم که حتی وجود هم نداشت؛ اما حالا میبینم که این من نیستم: در این عصر دیجیتال، من هرگز آن انسان قبلی نخواهم شد. حتی اگر کاری کنم که کل خاطرات از ذهنم پاک شود، هرگز نخواهم توانست خودم را از مرگ ویل جدا کنم. تا زمانی که صفحه نمایش و پیکسلهای کامپیوتر وجود داشت اسم من در کنار مرگ او همیشه به هم گره خورده بود. مردم در مورد من قضاوت میکردند، فقط با یک سری اطلاعات ناقص و بیاساس یا گاهی هم بدون اینکه اطلاعاتی داشته باشند من هم هیچ کاری نمیتوانستم در مورد آن انجام دهم.
موهایم را مدل منگولهای کوتاه کردم. مدل لباس پوشیدنم را تغییر دادم، هر چیزی که مرا متفاوت نشان میداد جمع کردم و همه را در کمد چپاندم. مدل لباسترینا را انتخاب کردم که شلوار جین و تیشرت گشاد میپوشید. حالا دیگر وقتی که در مورد یک متصدی بانک در روزنامه خبر میخواندم که کلی پول دزدیده، زنی که بچه خودش را کشته، برادری که گم شده، دیگر مانند قبل، ازترس شانههایم نمیلرزید؛ اما به این فکر میکردم که شاید ماجرا اینقدر هم که میگویند سیاه و سفید نباشد و بخشی از ماجرا را اصلاً نگفتهاند. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | پس از تو |
---|---|
ژانر | عاشقانه، داستانی، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | ۵۴۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۶۰۸ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۳۸۴۰۱۸۸ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
رمان پس از تو یکی از اثرات مشهور جوجو مویز است. این کتاب در ۵۴۴ صفحه و توسط مریم مفتاحی ترجمه شده است. کتاب پس از تو ادامه رمان من پیش از تو و به خواستهٔ شدید خوانندگان و طرفداران این کتاب نوشته شده است. این کتاب ادامه زندگی لوئیزا کلارک پس از مرگ ویل را روایت میکند. لوئیزا به ویل قول داده بود که پس از مرگ او زندگی شادی را سپری کند. اما پس از مرگ ویل به افسردگی شدیدی دچار میشود. او از خانوادهاش فاصله گرفته و به لندن میرود. با وجود این افسردگی برایش سخت است که قول خود به ویل را عملی کند و بارها به خودکشی فکر میکند. حوادث زیادی برای او اتفاق میافتد و مسیرش دارای پستی و بلندیهای فراوانی است. او مدتی در لندن در خانهای که با پول ویل خریده زندگی میکند. بعد از مدتی با فردی به نام سم فیلدینگ آشنا میشودکه قصد کارها و کمکهای درمانی دارد. اما لوئیزا بعد از مدتی با سم دچار مشکل میشود. رویارویی با یکی از آشنایان ویل باعث میشود تمام برنامههای او بهم بریزد و دچار سرگردانی شود. او در این حین تصمیم میگیرد که دوباره عاشق شود. جوجو مویز نویسنده مشهور انگلیسی در این درام خستگیها و سردرگمیهای دختری عاشق را به چالش میکند که عشق خود را از دست داده و مجبور است بخاطر قولی که به او داده زندگی شادی را برای خود رغم بزند.