معرفی و بررسی کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش
کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش برگزیدهای از اشعار سروده شده توسط چارلز بوکوفسکی است. در این کتاب به طور تقریبی با ۸۰ نمونه از اشعار این نویسنده زبردست آشنا میشویم. برخی از شعرهای منتشر شده در این اثر بسیار کوتاه و شماری از آنها در حد قابل توجهی طولانی هستند.
بوکوفسکی در کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش مثل همیشه پیش از هر چیز دیگری خودش را نشانه میگیرد. گویی پیوسته بر آن است تا با بیان خود در آثارش راهی برایترجمان دنیای اطراف خویش بیابد.
او در این اثر هم با همان نگاه بدبینانه و رنج دیده به دنیا مینگرد. تا جایی که کتاب خود را با این جمله آغاز میکند: «فرق هنر با زندگی این است که هنر قابل تحملتر است.» به اینترتیب، خواننده نا آشنا با سبک و سیاق نگارش بوکوفسکی از همان ابتدا میتواند دریابد که با چه نوع طرز تفکری رو به رو است!
تجلی افکار بوکوفسکی در آثارش
بوکوفسکی از شخصیت خاصی برخوردار است. بد نهاد و بد خواه نیست. صادق است. صمیمی است. تماشاگر است. تماشاگر زخمها، تباهیها و حقارتهای خود و دنیای اطرافش. بوکوفسکی با همان الفاظ تند و تیز و بیپروای خود به صداقت بیش از هر صفت دیگری تکیه میکند.
او در خلال آثار خود همواره قصد دارد که انسانها را به سمت ماهیت وجودی خودشان سوق دهد. دور از آویختن به ظواهر؛ دور از انجام رفتارهایی متظاهرانه؛ دور از حقارتهای جاری؛ بوکوفسکی در لا به لای سطور اشعارش توصیه میکند تا ادعاهای پوچ و بازاری را کنار بگذاریم و زندگی را بر پایه علائق، مهارتها و خواستههای عمیق و باطنی خود بنا کنیم. او میگوید:
«… کتابخانههای جهان از دست امثال تو
آنقدر خمیازه کشیدهاند که خوابشان برده
خودت را به جمع آنها اضافه نکن
این کار را نکن …»
و در ادامه توصیه میکند:
«… مگر اینکه روحت مثل موشک بیرون بیاید
یا ساکت ماندن به سمت دیوانگی، خودکشی یا جنایت بکشاندت
یا اینکه خورشید درونت
در حال سوزاندن وجودت است
زمانی که واقعا وقتش برسد
و یا اگر برگزیده باشی
خودش راهش را پیدا میکند
و تا وقتی که بمیری یا درونت بمیرد
کارش را ادامه میدهد
راه دیگری وجود ندارد
و هیچوقت دیگر هم وجود نداشته است.»
بینش جاری در کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش
بوکوفسکی چنان که از لا به لای نوشتههایش پیدا است در تنهایی دست و پا میزند. علیرغم، تأکیدهای پی در پی به بیاهمیت بودن مواردی از قبیل، تنهایی و پذیرفته نشدن به نظر میرسد که به شدت تحت تأثیر مرگ و تنهایی قرار دارد. با این حال، در قسمتی از کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش چنین میگوید:
«چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی
اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر میفهمیاش
دیگر خیلی دیر شده
و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست.»
بوکوفسکی خوانندگان خود را چنین پنر میدهد:
«… اگر علیرغم همه چیز
از درونت نمیشکفد
انجامش نده.
اگر ناخواسته از قلب و ذهن و دهان و دلت
بیرون نمیآید
انجامش نده.
اگر مجبوری ساعتها بنشینی
و به صفحهٔ کامپیوترت خیره شوی
یا پشت ماشین تحریرت قوز کنی
و دنبال کلمه بگردی
انجامش نده.
اگر دنبال پول و شهرتی
انجامش نده.
اگر دنبال جلب توجه زنهایی
انجامش نده.
اگر مجبوری بنشینی و بارها و بارها بازنویسی کنی
انجامش نده.
اگر حتا فکر کردن به نوشتن برایت کار شاقی است
انجامش نده.
اگر سعی میکنی که شبیه کس دیگری بنویسی
فراموشش کن.
اگر مجبوری صبر کنی تا از درونت بجوشد
بعد صبورانه دوباره به انتظار بنشینی
یا اینکه هرگز از درونت نمیجوشد
به فکر یک کار دیگر باش…»
در قسمتی دیگر از نوشتههای خود به خواننده علاقه مند به نگارش توصیه میکند:
«… مانند خیلی نویسندههای دیگر نباش
مانند هزاران آدمی که اسم خودشان را نویسنده گذاشتهاند نباش
کند و خستهکننده و پرمدعا نباش
نگذار عشق به خود از پا درت بیاورد …»
بوکوفسکی بهترین نویسنده قرن حاضر
بوکوفسکی بیتردید از بهترین و درخشانترین نویسندگان قرن حاضر است. کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش هم بیتردید از جمله آثار قابل تأمل وی به شمار میرود. وی در این کتاب هم مانند سایر آثار خود از طرفی زندگی مادی و هیاهوهای جاری بر سر هیچ را به سخره میگیرد و از طرف دیگر، به زندگی کاهلانه خود طعنه میزند:
«صبح
همه بیرون درحال پول درآوردن هستند
قاضیها، نجارها، لولهکشها، پزشکها
روزنامهپخشکنها، پلیسها، آرایشگرها
ماشین شورها، دندانپزشکها، گلفروشها
خدمتکارها، آشپزها، رانندههای تاکسی
و تو روی پهلوی چپت غلت میزنی
تا آفتاب به جای آزردن چشمهایت
پشتت را گرم کند!»
بوکوفسکی اشعار مندرج در کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش را نیز به وضوح تحت تأثیر فضای لس آنجلس نگاشته است. بسیاری افراد بارها و بارها از سبک این نویسنده چیره دست تقلید کردهاند. با این حال، ویژگی خاصی که در تار و پود کلمات بوکوفسکی تنیده است موجب میشود که آثار او همچنان منحصر به فرد باقی بمانند. در گوشهای از کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش چارلز بوکوفسکی میخوانیم:
«… تمام شدن
در مقبره یک اتاق
بدون سیگار یا شراب…
با یک حباب لامپ
و یک شکم برآمده
و موهای خاکستری
و شادی از داشتن یک اتاق …»
این نگاه انتقادی قلب خواننده را به درد میآورد و او را تا جایی پیش میبرد که در همزاد پنداری ناگزیری با صاحب اثر جهان اطراف خود را با دیدی طنزآلود و اعتراضی به چالش میکشد.
سخنی کوتاه درباره نویسنده
چارلز بوکوفسکی در سال ۱۹۲۰ میلادی دیده به جهان گشود. او فرزند پدری آمریکایی و مادری آلمانی بود. بوکوفسکی را به تقلید از پدر چارلز هنری نام نهادند. او در سه سالگی به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آن جا زیست.
چالز بوکوفسکی از همان سالهای ابتدایی تحصیل به کتابخوانی و نگارش علاقه پیدا کرد. در خلال همین کتابخوانیها بود که با آثار نویسندگان بزرگی همچون ارنست همینگوی آشنا شد. در ادامه، بوکوفسکی بر آن شد تا تحصیلات خود را در رشته روزنامهنگاری ادامه دهد. پدر که با ادامه فعالیتهای ادبی بوکوفسکی مخالف بود، او را از خانه بیرون کرد!
از جمله بهترین آثار چارلز بوکوفسکی میتوان به هزار پیشه، عامه پسند، کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش، ساندویچ ژامبون و آدمکشها اشاره کرد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | سوختن در آب، غرق شدن در آتش: گزیده اشعار |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۸۸ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۷۴ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۴۰۱۹ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش از انتشارات چشمه توسط چارلز بوکوفسکی نوشته و به دست پیمان خاکسار در قالب ۱۸۸ صفحه به ترجمه در آمده است. این کتاب برگزیدهای از اشعار سروده شده توسط چارلز بوکوفسکی است. بوکوفسکی در سال ۱۹۲۰ به دنیا آمد. او در دوران همان سالهای کودکی به کتابخوانی و نویسندگی علاقهمند شد. وی با مطالعه آثار نویسندگان بزرگی چون ارنست همینگوی انگیزهای دو چندان برای خلق آثار خودش پیدا کرد. پدرش با فعالیتهای ادبی بوکوفسکی مخالف بود و این اختلاف تا جایی ادامه پیدا کرد که پدر، پسرش را از خانه بیرون کرد. بوکوفسکی یکی از کاریزماتیکترین شخصیتهای ادبی را در میان تمام نویسندگان دارد. در بسیاری از آثار او دیده میشود که تاخت و تازهای او بیشتر به خود اوست و نه به شخص دیگری. بوکوفسکی در خلال آثارش تلاش میکرد تا به خوانندگان بفهماند که مسائل ظاهری و پوچ جز اتلاف وقت سود دیگری نداشته و نخواهد داشت و چه بهتر است اگر این زمان را صرف علائق، مهارتها و خواستههای عمیق و باطنی خود کنیم. بوکوفسکی بدون شک یکی از بهترین و درخشانترین نویسندگان قرن حاضر است. آثار وی خوانندگان را به چالش میکشد و بسیاری از مسائل حیاتی زندگی آنها را دچار تزلزل میکند.