تصور کنید دکترتان به شما بگوید فقط یک هفته دیگر زنده هستید! چکار می‌کنید؟! یک راه این است که رنج بکشیم و غصه بخوریم چون قرار است به‌زودی بمیریم. انتخاب دیگر این است که سعی کنیم بر احساس ناامیدی‌مان غلبه کنیم و از ‏هر لحظه برای شاد بودن استفاده‌کنیم و کارهایی را بکنیم که همیشه دلم‌مان می‌خواست انجام‌بدهیم. اگر فقط یک هفته ‏دیگر زنده هستیم، پس بگذارید از زندگی لذت ببریم! ‏

کتاب چهار میثاق با الهام از اندیشه‌های قوم تولتک نوشته شده که هزاران سال پیش در جنوب مکزیکو روزگار می‌گذراندند و به خردمندی مشهور بودند و اندیشه‌هایشان در رود روزگاران، روان شد و به روزگاری رسید که ما امروز، سپری می‌کنیم.

نویسنده کتاب در یکی از روستاهای مکزیک و در زادبوم این اندیشه‌ها به دنیا آمد. در آغاز دهه هفتاد، یک شب هنگام رانندگی خوابش برد و تصادف کرد و ناگهان احساس کرد از جسم فیزیکی‌اش بیرون آمده‌است و این تجربه نزدیک به مرگ، زندگی او را عوض داد. پس از این تجربه بود که او به کاوش در خرد باستانی نیاکانش  علاقه پیدا کرد و در این کتاب کوشید هرچه از دانش و خرد تولتک‌ها آموخت، معرفی کند. آنچه دون میگوئل می‌خواهد بگوید این است که هریک از ما می‌توانیم باورهای منفی در زندگی شخصی خود را رها کنیم و سهمی در تبدیل این رویای دوزخی به رویای بهشتی داشته‌باشیم… او می‌خواهد آیندگان رویای سیاره زمین را تغییر دهند.

 مقدمه کتاب روایت انسانی است که در راه شناختن خود، دیگران را آینه تمام نمای خویش می‌سازد: من آینه دودی هستم، چون در همه شما به خویشتن نگریسته‌ام، اما اگر ما نمی‌توانیم خود را در دیگران بازشناسیم به‌دلیل وجود دود بین آینه‌هاست.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید میگوئل روئیز یک نشان افتخار از نیروی هوایی آمریکا دریافت کرد که این چهار میثاق روی آن حک شده‌بود: با کلام خود گناه نکنید، هیچ چیز را به خود نگیرید، تصورات باطل نکنید، همیشه بیشترین تلاش‌تان را بکنید.