ژانر زندگینامه
زندگینامهنویسی که در دوران گذشته از آن با نامهای یادنامه، تذکره و سیره، یاد میشد، روایت بخشی از زندگی یک شخصیت است که در قالبهای مختلف به نگارش در میآید.
از آنجا که نمیتوان در یک کتاب با حجم محدود به همه ابعاد زندگی کسی که دربارهاش نوشته میشود، پرداخت، معمولا جنبههایی از زندگی شخص که پر رنگتر هستند، برجسته میشوند و دقیقا به همین دلیل، زندگینامهها از نظر موضوع و ابعاد پرداختی کاملا با هم متفاوت هستند.
زندگینامهنویسی در ایران
پرداختن به این موضوع که نخستین زندگینامهها در ایران از چه زمانی پدید آمدند، کار دشواری است. زیرا برداشت کسانی که به این موضوع پرداختهاند، از کلمه زندگینامه، با هم متفاوت است. اما به طور کلی و در یک میدان آماری وسیع، میتوان گفت که نخستین زندگینامههای مکتوبی که از ایرانیان در دست است، همان کتیبههای هخامنشی و خداینامهها است که داریوش و خشایار شاه در آنها از خود، اعمال و افتخاراتشان برای آیندگان سخن گفتهاند.
پس از ورود اسلام به ایران و سیر رو به رشد ادبیات فارسی، به تدریج، سیرهنویسی رواج پیدا کرد. «السیر و المغازی» نوشته «محمد بن اسحاق مطلبی» محدث قرن دوم هجری، درباره سیره پیامبر اسلام، در واقع اولین تلاش برای سیرهنویسی است.
انواع زندگینامه در ایران
گونههای دیگر زندگینامهنویسی، به سرعت، بین ایرانیان و البته مسلمانان رونق گرفت که مهمترین آنها به شرح زیر هستند.
مقتلها (شرح کشته شدن برزرگان دینی و مذهبی): «مقتل الحسین» نوشته «لوط بن یحیی» مشهور به «ابو مخنف»، از مهمترین مقتلهایی است که باقی مانده است.
مناقبنامهها (شرححال افراد عموما معروف فرقههای تصوف و عرفان و بیان داستانهایی همراه با اغراق و زیادهگویی درباره آنها و کراماتشان): مانند «کرامات الاولیاء» اثر «فقیه شافعی».
تذکرهها (شرححال بزرگان، شعرا، نویسندگان، درباریان، فلاسفه، عرفا و…): از معروفترین تذکرههای قرون گذشته، میتوان از «تذکرة الاولیاء» نوشته «عطار نیشابوری» و «تذکرة الشعرا» ی «دولتشاه سمرقندی» نام برد.
در ادبیات معاصر هم میتوان به کتاب «سخن و سخنوران»، نوشته «بدیعالزمان فروزانفر» و «تذکره شعرای معاصر»، که به همت «انجمن ادبی فرهنگستان ایران» گردآوری شده است، اشاره کرد.
سفرنامهها: از مشهورترین آنها در ادبیات کهن ایران، «سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی» است.
طبقاتنامه، شجرهنامه، تراجم احوال و زمانهها، انواع دیگر زندگینامهنویسی در ادبیات ایران هستند.
زندگینامهنویسی در غرب
غربیها مانند گونههای دیگر ادبی در این زمینه هم پیشرو بودهاند و آثاری که از آنها به جای مانده است، به مراتب غنیتر و پر بارتر است. از اولین زندگینامههایی که در ادبیات غرب به یادگار مانده است میتوان به سرگذشت سقراط که به قلم افلاطون نوشته شده است، اشاره کرد.
در میان زندگینامههای باستانی، کتاب «حیات مردان نامی» نوشته «پلورتارک» تاریخنگار (قرن دوم میلادی)، از بقیه مهمتر و به واقعیت نزدیکتر است. ادبیات غرب، با عبور از قرون وسطی که دوران فترت ادبیات و به تبع آن، زندگینامهنویسی را تجربه کرد، افقهای جدیدتری از این ژانر را پیش روی خود دید. به طوریکه در قرن هجدهم، بزرگترین زندگینامههای جهان به رشته نگارش درآمدند.
«زندگی ساموئل جانسون» نوشته «جیمز بازول» نمونه بارزی در این ژانر است. پس از انقلاب بزرگی که در صنعت چاپ و نشر در قرن ۱۹ رخ داد، فرایند چاپ کتاب برای عموم مردم، ارزانتر و آسانتر شد و افراد بیشتری به نوشتن زندگینامه خود و دیگران تمایل پیدا کردند. «چارلز دیکنز»، «آنتونی ترولوپ» و «کاریدنال نیومن»، زندگینامههای معروفی در این دوره نوشتند.
با شروع قرن بیستم و آغاز مدرنیسم در ادبیات، زندگینامهنویسی هم دچار تغییر و تحولات زیادی شد. «لیتون استراچی»، منتقد معروف بریتانیایی، با نگارش زندگینامه چهار فرد معروف و مهم دوران ویکتوریا «فلورانس نایتینگل»، «توماس آرنولد»، «کاردینال منینگ» و «ژنرال گوردون» تأثیر به سزایی در سبک زندگینامهنویسی مدرن گذاشت.
در دوران معاصر، نویسندهای آمریکایی به نام «ایروینگ استون» با کتابهای «شور زندگی» که درباره زندگی «ونسان ونگوگ» است و «رنج و سرمستی» که وقایع زندگی «میکل آنژ» را به رشته تحریر درآورده، به عنوان یکی از مهمترین زندگینامهنویسان حال حاضر جهان مطرح شده است. «رمن رولان»، نویسنده فرانسوی و خالق رمان شگفتانگیز «جان شیفته» هم در زمینه زندگینامهنویسی، آثار مهمی بر جای گذاشته است.
اتو بیوگرافی
در میان گونههای مختلفی که برای زندگینامهنویسی بیان شد، شاید به جرأت بتوان گفت که خودزندگینامهنویسی یا اتو بیوگرافی، مهمترین نوع این ژانر باشد. زندگینامهنویسی تفاوت عمدهای با اتو بیوگرافی دارد و آن هم این است که در زندگینامه، نویسنده میتواند آن کسی که کتاب درباره او نوشته میشود، نباشد. یعنی شخصی، تصمیم بگیرد داستان زندگی شخص دیگری را بر روی کاغذ بیاورد.
اما در اتوبیوگرافی، نویسنده، همان کسی است که کتاب درباره او نوشته میشود. این گونه آثار، معمولا واقعیترین نوع زندگینامهنویسی هستند. زیرا شخص نویسنده بهتر از هر کسی به وقایع و صحت و سقم ماجراها آگاه است و با تحلیل و توصیف افکار، تمایلات و روحیات خود، واضحترین تصویر را درباره زندگیاش به مخاطب ارائه میدهد.
البته این در صورتی است که نویسنده، فردی صادق و منصف باشد. از آنجا که همواره ممکن است منفعت شخصی بر انسان چیره شود، اتو بیوگرافی، با این خطر هم مواجه است که نویسنده، همه واقعیت را نگوید و آنچه را دوست دارد خوانندگان آثارش از زندگی او بدانند، از خود بر جای بگذارد.
«فرانک مک کورت» نویسنده ایرلندی_ آمریکایی، «سن سیمون»، نویسنده فرانسوی، «گوته» شاعر آلمانی، «بنیامین فرانکلین»، «نلسون ماندلا» و «مهماتا گاندی»، از جمله کسانی هستند که شرح حالشان با اقبال فراوانی روبرو شده است.
در میان آثار ایرانی، «امام محمد غزالی» فیلسوف (قرن ششم) با کتاب «المنقذ من الضلال»، گام بزرگی در این زمینه برداشته و آن چنان صداقتی به خرج داده است که زندگینامهاش بیشتر به یک اعترافنامه شبیه است. در دوره معاصر، «علیخان ظهیرالدوله»، «ابوالقاسم لاهوتی»، «سید احمد کسروی»، «عبدالله مستوفی» و «محمدعلی جمالزاده» از جمله افراد مشهوری هستند که به نوشتن اتو بیوگرافی دست زدهاند.