آلبر کامو (Albert Camus)
زندگینامه کامو
آلبر کامو نویسنده فرانسوی کتاب مشهور بیگانه است که در سال ۱۹۱۳ در الجزایر چشم به جهان گشود. سالهای کودکی او مصادف با جنگ جهانی اول بوده و به نظر میرسد که این موضوع تاثیری عمیق در روحیات و تفکر وی داشته است. در طول جنگ جهانی دوم و اشغال پاریس توسط آلمانها، کامو در فرانسه بود. همچون رامبر در رمان طاعون، او نیز ابتدا میکوشد از شهر بگریزد اما در نهایت به جنبش مقاومت میپیوندد. کامو از طرفداران جنبش چپ علیه توتالیتاریسم شوروی بوده و اخلاقیات همانطور که در رمانهایش پیداست، از مهمترین مسائل فکری وی به شمار میآمد. حتی در طول جنگ الجزایر نیز، به هیچ جناحی نپیوست و طرفدار یک الجزایر چندفرهنگی و تکثرگرا بود، و همین امر باعث شد که بسیاری از احزاب او را نکوهش کنند. اگرچه بسیاری کامو را اگزیستانسیالیست خواندهاند اما وی همواره این گمان را رد و خود را یک پوچگرا میدانست. سرانجام کامو در یکی از روزهای زمستانی ۹۶۰، در سالهای سخت جنگ سرد، در یک تصادف رانندگی، در حالیکه ۴۶ سال بیشتر نداشت، جان باخت.
کامو، اخلاق و سیاست
کامو علاقهٔ زیادی به فلسفهٔ اخلاق داشت و معتقد بود که دنیای سیاست نیز باید تحت آن عمل کند. شاید بتوان گفت که درونمایهٔ مشترک تمامی کتابهای او اخلاق است. بیگانه، داستان فردی است که ارزشهای اخلاقی موجود در عرف جامعه را درک نمیکند، طاعون وضعیتی استثنایی است که در آن ارزشهای اخلاقی و همدلی اهمیت دوچندان مییابد، کالیگولا حاکمی مستبد و خواهان نابودی تمام ارزشهاست و قهرمان داستان حکومت نظامی مردی اخلاقگراست و از شرافتش دفاع میکند. اخلاق در دنیای کامو اگرچه اصولی ثابت و کانتی نیست، اما با مفهوم مارکسیستی آن یعنی تابعیت اخلاق از تاریخ نیز متضاد است. اخلاق در این نگاه اصولی انسانی است که به انسجام و ارزشمندی نوع بشر یاری میرساند، اصولی که حتی مرگ نیز توان رویارویی با آن را ندارد. اخلاق همان حلقهٔ گمشدهایست که میتواند انسان را از مصیبتهایش رها سازد، شجاعتی است که بوسیله آن برابر جور بایستد و شرافتی است که به همنوع خود یاری رساند. به بیانی دیگر، اخلاق پوچی گریبانگیر دنیای واقعی را تسکین میبخشد.
از لحاظ سیاسی کامو مخالف دو بلوک شرق و غرب بوده و معتقد است همانطور که اتحاد جماهیر شوروی یک مارکسیست واقعی نیست، ایالات متحده آمریکا نیز لیبرالیسم حقیقی را تداعی نمیکند. از آنجایی که وی متفکری سیاسی اجتماعی بوده که خود نیز در جریان زندگیش همواره در مسائل سیاسی مشارکت داشته، میتوان رد چنین مفاهیمی را در کتابها وی نیز پیدا کرد. نه تنها در کالیگولا و حکومت نظامی که درونمایهٔ سیاسی بسیار آشکار و در واقع چارچوب مطلب است، بلکه حتی در آثاری چون بیگانه و سقوط نیز که بیشتر درونمایهای روانشناختی داشته، ضعف سیستم سیاسی اجتماعی و نقد آن با ظرافت تمام گنجانده شده است. گویی وضعیت روحی و روانی شخصیتهای کتاب نشات گرفته از شرایط آشفته سیاسی اجتماعی زمان آنهاست. وی مخالف پذیرش هرنوع ظلم و ستم بوده و معتقد به طغیان علیه چنین حکومتهایی بود. در واقع شورش در برابر هرنوع سرکوب، بیعدالتی و بیاحترامی به انسان. او در کتاب انسان طاغی به تفصیل دربارهٔ طغیان و انقلاب در هر دوبعد متافیزیکی و تاریخی پرداخته و تا آنجایی پیش میرود که با اشاره به جمله معروف دکارت «من فکر میکنم، پس هستم»، میگوید من شورش میکنم، پس هستم». البته طغیان مورد نظر کامو همراه با اخلاق است، زیرا شورش انقلابی در طول تاریخ ثابت شده که به روی کار آمدن رژیمی سرکوبگر میانجامد.
پوچگرایی و آلبر کامو
علیرغم تمرکز آثار کامو بر موضوعات اگزیستانسیالیستی چون پوچ بودن زندگی و مرگ به عنوان پایانی غیرقابل گریز، وی خود را یک اگزیستانسیالیست ندانسته و معتقد است که این فلسفه با نگاه او دربارهٔ آزادی انسان در تضاد است. در مقابل کامو همواره خود را معتقد به مکتب پوچگرایی میداند که بسیاری از نویسندگان اگزیستانسیالیت نیز از آن صحبت و هرکدام معنایی متفاوت را از پوچی قرائت کردهاند. در نوشتههای کامو شخصیتهای پوچگرا را به طور ملموسی مشاهده میکنیم: در بیگانه، کالیگولا و البته افسانه سیزیف میتوان به خوبی با بیاهمیت بودن همه چیز در زندگی آشنا شد و حتی تا حدودی پوچی ناشی از آن را درک کرد. پوچی همانطور که سارتر آن را تعریف میکند یعنی تهی بودن از هر نوع معنی، زندگی انسان پوچ است زیرا هیچ توجیه خارجی برای احتمالاتش وجود ندارد. پوچی نتیجه رویارویی نیازهای انسان با جهانیست که پاسخی برای آن ندارد. نکته حائز اهمیت در این مورد این است که اگرچه کامو هیچ راه فراری را از پوچی به رسمیت نمیشناسد، اما نهیلیسم را رد میکند. او تاکید میکند که انسان باید پوچی را به عنوان بخشی از زندگی پذیرفته و با وجود آن به زندگی خود ادامه دهد. در وضعیت پوچی مد نظر کامو ارزشهای اخلاقی نابود نشده و اتفاقا آگاهی از این پوچی، اخلاق را ایجاد و محدودیتهای کنش را تعیین میکند.
آلبر کامو متفکر و نویسنده
کامو از نویسندگان بزرگ قرن بیستم است که علیرغم عمر کوتاه خود توانست آثاری مهم و بینظیر خلق کند. در کتابهای او پیوند میان فلسفه، ادبیات، جامعهشناسی و اخلاق به خوبی پیداست و شاید همین موضوع بوده که ژان پل سارتر، فیلسوف بزرگ فرانسوی را تحت تاثیر خود قرار داده و با وجود رقابت و اختلافاتی که داشتند، رابطهای دوستانه میان آنها برقرار کرد. کامو از معدود متفکرین اهل عمل است، کسی که زندگیش را تنها در کتابها و تفکرات انتزاعی به سر نبرده و در دنیای واقعی نیز به فعالیتهای فکری و سیاسی-اجتماعی پرداخته است. تجربهٔ زندگی در دوران دو جنگ بزرگ تاریخ، روحیات و اندیشه او را شکل داده و باعث شده تا رنجهای بشری، بیعدالتی و ظلم و ستمها، دولتهای سرکوبگر و رویارویی با مرگ در آثار او شکلی ملموس و عینی به خود بگیرند. همین امر جذابیت نوشتههای او را چندین برابر ساخته و آن را علیرغم زبان استعاریش، با واقعیت روزمره نزدیکتر میسازد. از مهمترین آثار کامو میتوان به بیگانه، طاعون، سقوط، کالیگولا، حکومت نظامی، سوءتفاهم، افسانه سیزیف و انسان طاغی اشاره کرد که همگی آنها در ایرانترجمه و چاپ گشتهاند. انتشارات ماهی، نیلوفر و نیل نیز بسیاری از آثار کامو را در ایران منتشر نمودهاند و خشایار دیهیمی، جلال آل احمد و پرویز شهدی را میتوان مشهورترین مترجمهای آثار کامو به زبان فارسی دانست.