نشر مروارید منتشر کرد:

نویسندهٔ آفتاب در سایه تبارنامهٔ خود را در قالب داستانی عاشقانه و جذاب به شیفتگان دانایی ارائه کرده است. مؤلف در خلال داستان به مناسبت‌های مختلف به اطلاعات ارزشمندی از طب قدیم، تاریخ، ستاره شناسی و… اشاره می‌کند و عبارت‌هایی نغز از بزرگان را در جای جای اثر شاهد مدعای خویش قرار می‌دهد.

آقای پالی بابی قراری مفرط به آسمان نگاه می‌کرد و به ستارگانی که با دمیدن سپیدهٔ صبح چشمک زنان ناپدید می‌شدند، زل می‌زد. در همان حال پسربچه‌ای را به خاطر آورد که در زمانی بسی دیر به همراه پدرش به هند آمد و در آنجا بزرگ شد و بالید. رفته رفته تمامی استعدادش در روند بینش و دانش انباشته و متراکم شد.

از متن کتاب