
قیمت:
165,000
10٪
148,500
تومانءء
قیمت:
165,000
10٪
148,500
تومانءء
نمایشنامهٔ ازدواج آقای میسیسیپی از آن دسته نمایشنامههایی است که مخاطب خاص لازم دارد. ساختار غیر خطی و بهم ریخته، ماجراهای بیسر و ته، شخصیتهای نمادین و جملات پر معنا، همگی سعی دارند مفهومی را نمایش بدهند که در ذهن نویسندهٔ خوش قلم آن یعنی فریدریش دورنمات وجود دارد. این نمایشنامه راجع به شخصیتهایی است که هر یک به نوبهٔ خود قصد دارند دنیا را تغییر دهند. آقای میسی سی پی، یک کاپیتالیست که به اجرای قوانین سختگیرانه اعتقاد دارد و میخواهد عدالت موسی را به شهر برگرداند؛ سنت کلود، که یک کومونیست است و قصد دارد دنیا را از شر ثروت خصوصی نجات دهد و کنت اوبلوهه، یک پزشک مسیحی که میخواهد دنیا را با عشق نجات دهد و در واقع، یک لیبرالیست است. ما در ادامه، به معرفی فریدریش دورنمات میپردازیم و سپس شما را با محتوای نمایشنامه آشنا خواهیم ساخت. این نمایشنامه در حال حاضر توسط نشر قطره و با ترجمهٔ حمید سمندریان به چاپ رسیده است.
فریدریش دورنمات
فریدریش دورنمات در سال ۱۹۲۱ در سوییس متولد شد. او یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین نمایشنامهنویسها و رماننویسهای آلمانیزبان است. او در آثار خود، مسائل و مضامین مختلفی را نقد میکند. از جمله آثار او میتوان به ملاقات بانوی سالخورده، کشمکش بر سر سایهٔ خر، عدالت، سوءظن و… اشاره کرد.
کل ماجرا در یک اتاق
کل داستان نمایشنامه در یک اتاق رخ میدهد. اتاقی که یک میز گرد در آن وجود دارد و تعدادی مبلمان نیز در اطرافش قرار دارد. در اطراف آن، افراد مختلفی حضور دارند. یک زوج متاهل (آناستازیا و آقای میسیسیپی) در آنجا حضور دارند. آقای میسیسیپی، دادستان سختگیری است که میخواهد قانون موسی را دوباره اجرا کند، به سیستم سرمایهداری اعتقاد دارد و افتخار میکند که قبلاً ۳۵۰ حکم اعدام را اجرا کرده است. آناستازیا و میسیسیپی هر دو از یک خیانت رنج میبرند و هر دو همسر خود را با سم مسموم کردهاند. جالب اینجا است که همسر آناستازیا، با همسر آقای میسیسیپی رابطه داشته است. این دو به خاطر مجازات گناه مسموم کردن همسر خود، با یکدیگر ازدواج کردهاند. در این میان، فردریک رنه سنت کلود کمونیست نیز وجود دارد که میخواهد میسیسیپی را در انقلاب خود دخیل کند، اما او از شرکت در چنین انقلابی امتناع میورزد. یک پزشک به نام کنت اوبلوهه نیز در این میان وجود دارد که قلباً به آناستازیا علاقه داشته و علاوه بر این، تمام ثروت خود را وقف کرده تا یک بیمارستان در جنگلی در بورنئو بسازد. جایی که همه گرفتار بیماریهای گرمسیری هستند. کنت اوبلوهه، با وجود اینکه قلب پاکی دارد، خودش نیز برای درمان بیماران کارش به همانجا کشیده و بعد از دیدن اینکه بیمارستانش به مرکز فروش نارنج تبدیل شده، مست و بیمار به زادگاهش بازگشته است. در همین حال، انقلاب سنت کلود به شکست میانجامد. پس سراغ معشوق سابق خود آناستازیا میآید و پیشنهاد میکند که با او فرار کند و برای انقلاب بعدی او مفید باشد. ما در اینجا متوجه ذات واقعی آناستازیا نیز میشویم. آناستازیا که نمیخواهد همسرش از این موضوع بو ببرد، کلود را با قهوه مسموم میکند، کلود نیز همزمان با نوشیدن قهوه، توسط قاتلان قراردادی مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. جالب اینجا است که به خاطر ساختار پستمدرن و غیرخطی نمایشنامه، اولین صحنهای که در نمایشنامه مشاهده میکنید، قتل سنت کلود است. سپس خود او بلند میشود و با مخاطب نمایشنامه شروع به صحبت میکند.
کنت اوبلوهه به مثابه دون کیشوت
در پایان نمایشنامه کنت اوبلوهه به عنوان دون کیشوت ظاهر میشود. او همواره مانند سایر کاراکترها در تلاش است که دنیا را تغییر دهد و با شر مبارزه کند. ولی مبارزه با شر او را با خودش سرنگون میکند. پس نمایشنامه را با گفتن این جملات به پایان میرساند:
یک کمدی ابدی،
که نور درخشان لطف خداوند،
بر ضعف و ناتوانی ما پرتو افکن است.
در ظاهر، سه دیوانه در نمایشنامه وجود دارند که عاشق آناستازیا هستند و هر سه برای رسیدن به او تلاش میکنند. در همین حال، هر سه برای تغییر دنیا نیز دست به اقداماتی میزنند. اما در واقع، کسی پیروز است که هیچ کاری انجام نمیدهد. این شخص کسی نیست جز خود آناستازیا، که به بهشت و جهنم اعتقادی ندارد و کاری هم به کار بقیهٔ انسانها ندارد. او زنی است که کاملا در لحظه زندگی میکند و در آخر نیز، بدون اینکه اذیت شود به زندگی پایان میدهد.
مشخصات محصول
مشخصات محصول
نظرات کاربران(1)
مرتب سازی براساس:
۲.۰
مرتب سازی براساس:
3 سال پیش
پرسش و پاسخ (0)