
انتشارات روز بهان منتشر کرد:
نسخهٔ ویژهٔ چاپ پنجم
من، شناگر از کودکی در آب غوطه خوردهٔ شمالی، اگر در دریا به آسانی غرق نمیشوم، در دامنهٔ سبلان، به ناگهان، چنان گل باران شدم که یکپارچه خیس از عطر زندهٔ گلها، چتری از رویای رنگ بالای سرم گشوده شد، و زیر چتر، کولهام را زمین گذاشتم- روی سبز- سفرهام را باز کردم، و خستهٔ خسته، پنیر تبریز را با خیاری که طراوت و تردی پوستش چاقوی زنجانیام را خجل میکرد، لای نان تازهٔ دهی گذاشتم… چه عطری، خدای من! صدای زنبور میآمد، و تورا دیدم که از دور میآمدی…
محصولات مشابه
مشخصات محصول
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
0.0
از 0 امتیازپرسش و پاسخ (0)