
انتشارات دوات معاصر منتشر کرد:
در هوای پاهایم هر چه بود زخمی بود
که از درون میرفت
ساعت خوابآلوده را پذیرفتم
وقتهای گمشده را نیز
در صورت سرب معنی میگیریم
نزدیک پوستم!
بوی برابریست
بوی گیجی دستهایمان هم
کسی ساز سرخ دارد تا در
آشوب زخمهها در جنون بزنیم
حوالی رگها (رگهای همخوان)
سقف فرو میریزد
و مرزها رمزهای آبی میشوند
که رد دهان را میدانند
آنجا که در جبر نی نواخته میشویم
محصولات مشابه
مشخصات محصول
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
0.0
از 0 امتیازپرسش و پاسخ (0)