
انتشارات کمال اندیشه منتشر کرد:
در سرزمینی دوردست که آفتابش مهربانتر از همه جا میتابید، پادشاهی زندگی میکرد. او قصر بزرگ و زیبایی داشت. قصر او وسط خانههای شهر بود. افراد زیادی در قصر زندگی میکردند. نگهبانهای زیادی هم از آن جا محافظت مینمودند.
پادشاه، انسان خوشگذرانی بود. او تا پاسی از شب، عیش و نوش میکرد و نیمه شب میخوابید. به همین دلیل همیشه صبح، دیر از خواب بیدار میشد. پادشاه، وزیر خردمندی داشت. او همیشه صبح زود از خواب بلند میشد و همواره، سحرخیزی را به پادشاه پند میداد. وزیر از این اخلاق پادشاه بیزار بود. او هر گاه میدید پادشاه دیر از خواب بلند میشود میگفت: «سحرخیز باش تا کامروا باشی!»
محصولات مشابه
مشخصات محصول
کد محصول:
213356
نویسنده:
ناشر:
قطع:
خشتی
تعداد صفحات:
12 صفحه
جلد:
شومیز
شابک:
9786001390883
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
0.0
از 0 امتیازپرسش و پاسخ (0)