انتشارات پیکان منتشر کرد:
میگویند هر هزار سال یک بار ستاره بخت و اقبال بر سر یک قوم یا ملت و کشور می‌نشیند. این که ستاره چه کسی و چه چیزی را انتخاب کند، بستگی دارد به هرآنچه آن قوم یا ملت میکند.
خاطره حجازی در این رمان، این قول را دستمایه قرار داده و با قالبی تخیلی به آن پرداخته است. ماجرا از کنار یک برکه آغاز می‌شود. تنها دختر یک خانواده روستایی با موجودی نیمه انسان و نیمه ماهی یکی می‌شود. اما راز آنها برملا می‌شود. دختر که نمیداند در ابتدای یک تغییر سرنوشت ایستاده است، با غلامحسین، مردی که او را دوست می‌دارد، همراه می‌شود. از این سه نفر، غلامحسین و آدم آبی و دختر، فرزندانی به دنیا می‌آیند که در طول داستان گاه به جدال و گاه به یقین، وظیفه خطیر خود را برای صدا کردن ستاره بخت درمی یابند. این در حالی است که نیروی شر نیز تلاش دارد ستاره را از وطن آنها دور کند و… آیا آنها قادر خواهند بود این ستاره را بر فراز ایران صداکنند؟
این که خیر موفق خواهد شد یا شر، یکی دیگر از دغدغه‌های این رمان است. بعضی میگویند خیر پیروز می‌شود و بعضی میگویند شر به موفقیت خواهد رسید. شما چه می‌گویید؟ آیا خیر منحرف خواهد شد و شر به مقصود خواهد رسید؟ زیاد از قضاوتی که کرده‌اید مطمئن نباشید. با داستان همراه شوید تا در فضایی تازه با خودتان که شخصیت‌های داستان هستید روبه رو شوید.