
انتشارات پیکان منتشر کرد:
علی میدانست که قرار است به کجا برسند. به عصر تابستانی که به صدای خس خس باد در میان ستونهای تخت جمشید گوش دهند، به رقص آرام آب و بازی نور خورشید ظهر از زیر سی و سه پل و به صبحی که برای دیدن طلوع خورشید دریای شمال با قوقوی یا کریم کنار پنجره از خواب بیدار شوند و غروبها در قایقی که طنابش به اسکله بند بود، بنشینند و پاهایشان را در آب بگذارند، همان طور که لرزش آب را حس میکنند به صدای جلز و ولز قرص خورشید به هنگام غروب در افق دریای جنوب گوش کنند. خدا را در خوشه زار گندم ببینند و علی حس کند که خدا میان آن رنگ سبز عجیب میدود. نه، باد نبود. شک نداشت که بازیگوشی خدا بود. انگار جوان شده باشد. انگار از چیزی به وجد آمده باشد. میان آن مخمل نرم میدوید…
محصولات مشابه
مشخصات محصول
کد محصول:
213662
نویسنده:
ناشر:
قطع:
رقعی
تعداد صفحات:
206 صفحه
جلد:
شومیز
شابک:
9789643288365
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
0.0
از 0 امتیازپرسش و پاسخ (0)